روز ٢٨ مرداد ١٣۵٨ لکه سیاهی در پرونده جمهوری اسلامی ایران

روز ٢٨ مرداد ١٣۵٨ لکه سیاهی در پرونده جمهوری اسلامی ایران
خمینی دیکتاتور جماران از روزی که در رأس جمهوری اسلامی ایران، قدرت را بدست گرفت، به تکاپو افتاد که برنامه‌های شوم خودرا یکی پس دیگری به اجرا در آورد . آزادی و دمکراسی و فضای که بعداز پیروزی قیام بوجود آمده بود با مزاج او سازگار نبود و نسبت به این وضع حساسیت داشت.
برای نبرد،  با نسیم آزادی که از دماوند شروع به وزیدن نمود و سریع البرز و زاکرس و همه جای ایران را فرا گرفت،  سران ریز و درشت جمهوری اسلامی دست بکار شدند و ارگانهای سرکوب را سازمان دادند و احساسات مذهبی مردم را هم چاشنی توطئه‌های خود کردند.
آخوندهای پرواری و مکتب دیده را بر روی منبرها و پشت بلندگوها فرستادند و صدای نحس و شوم خودرا از گوشه و کنارایران، به گوش مردم رساندند و بانک ذلالت و سیه روزی را به گوش مردم رساندند،  مردمی که هنوز خستگی قیام را از بدن در نکرده بودند و سنگفرش خیابانها هنوز به تمامی از خون قربانیهای که برای آزادی داده بودند، پاک نشده بود.
قبل از هر چیز چنگ و دندان را به زنان نشان دادند و با شعار کثیف و منحوس روسری یا توسری شروع کردند و آنچه که در گذشته هم داشتند از آنها گرفتند و جهنمی برایشان ساختند که هنوز در شعله های آتش آن می سوزند.  به کارگران که ستون فقرات قیام و پیروزی آن بودند، حمله‌ور شدند و آنچه که برایش مبارزه کرده بودند، از آنها پس گرفتند.
به کتابخانه ها و میز کتابها و فضای سیاسی و دمکراتیکی که در دانشگاهها برقرار شده بود، مغول وار حمله‌ور شدند.
دفاتر احزاب و کلیه جریان و تشکلهای دمکراتیک را تعطیل کردند.
سنگر مهم آزادی که سرتاسر کردستان را حفاظت می کرد و پشتیبان محکمی برای آزادیخواهان و کارگران و زحمتکشان ایران هم بود، هنوز پابرجا بود و پرچم آزادی و دفاع از دستاوردهای انقلاب را به اهتزاز در آورده بود،  بارگاه و مقرات احزاب و جریانات سیاسی برقرار و در رفت و آمد بودند. مردم کردستان عزم این را داشتند که روی خواستهای خود پافشاری کنند و برای احقاق آنها از پای ننشینند و به مبارزه خود ادامه بدهند. جمهوری اسلامی تلاش زیادی کرد که بوسیله وابستگان خود جا پای را در کردستان بازکند و از درون درآن آشوب بر پا کند. این خواب و خیال برایش به محال تبدیل شد، اگرچه مزاحمتهای بوسیله مکتب قرآن و مفتی زاده و…ایجاد نمود.
سرانجام در روز ٢٨ مرداد ١٣۵٨ خمینی جلاد و دیکتاتور افسار گسیخته با فرمان حمله به کردستان سیل پاسداران و قمه کشهای سیاه دل را به کردستان گسیل داشت و بنی صدر رئیس جمهور وقت و فراری بعدی دستور داد که ارتش بند پوتینهایشان را باز نکنند تا مردم کردستان را سرکوب می کنند. کردستان از هر طرف مورد هجوم قرار گرفت، در پادگانها جوخه‌های اعدام را برپا کردند و بدون محاکمه و دادرسی دسته دسته از مبارزین و اشخاص عادی را تیرباران کردند.
کردستان یکپارچه مقاومت کرد، پیر و جوان دست به اسلحه بردند و از خود و آزادی بدست آمده اشان دفاع کردند و تسلیم خمینی و سرکوبگرانش نشدند و رژیم بعداز مدتی درمانده و وامانده، ناچار شد تن به آتش بس و مذاکره بد‌هد و نیروهایش را به پادگانها ببرد و شهرهها یکی پس از دیگری بدست مردم و احزاب سیاسی افتاد و بار دیگر کردستان و مردم مبارزش از این بوته آزمایش مفتخر و سربلند، سر در آوردند و پرچم آزادی و نبرد تا پیروزی نهایی را سر دادند و بعداز ٣۴ سال کماکان به این نبرد و مقاومت به اشکال متفاوت ادامه می دهند.
سرنگون باد جمهوری اسلامی ایران
پیروز باد جنبش انقلابی مردم کردستان
یحیی دونداری ١٨.٠٨.٢٠١٣