حزب کمونیست ایران سی ساله شد

یازده شهریور امسال مصادف است با سی امین سالگرد تشکیل حزب کمونیست ایران. در نگاهی اجمالی به رویدادهای سی سال گذشته، و با مروری مختصر بر اهداف و آرمانهای اولیه تشکیل حزب و فراز و نشیب های آن، نقش و تاثیرِ تشکیل و سی سال فعالیت این حزب بر تحولات سیاسی ایران و کردستان را بررسی می کنیم. 
سی سال از تشکیل حزب کمونیست ایران گذشت. در این سه دهه ایران، خاورمیانه و جهان دگرگونیهای بسیاری را بخود دیده است. در ایران و بر متن شکست قیام عظیم مردم در سال ۵۷ یک ضد انقلاب بورژوا- اسلامی توانست سی و چهار سال به حیات مملو از جرم و جنایت و استثمار بیرحمانه ی نیروی کار طبقه کارگر، و کشتار کمونیستها و آزادیخواهان ادامه دهد. اما، مقاومت طبقه کارگر و مردم آزادیخواه در مقابل این رژیم هار و ضد کارگر همچنان ادامه دارد. جنبش های اجتماعی از آن جمله، جنبش کارگری علی رغم هزینه های سنگین مبارزه و مقاومت همچنان به حیات پویای خود ادامه میدهد. جنبشی که حزب کمونیست ایران برای هدایت و همراهی با آن و بعنوان ابزار تحقق شعار محوری آزادی، برابری و حکومت کارگری سی سال پیش تشکیل شد.
مهم ترین تحول سه دهه اخیر فروپاشی اتحاد شوروی و اقمار او در اروپای شرقی و سمبل این فروپاشی، دیوار برلین بود. بدنبال این رویداد تئوریسین های بورژوازی شیپور گوشخراش پایان تاریخ را به صدا درآورند، اما طولی نکشید که بی پایه گی این تئوری آشکار شد، و بازگشت به مارکس تا آنجا پیش رفت که؛ علاوه بر انتشار مجدد آثار این رهبر بزرگ جنبش کارگری و کمونیستی جهان در سطح وسیع، اخیرا” آثار او توسط یونسکو در فهرست حافظه بشریت به ثبت رسید.
در همین دوره نمادهای قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی امپریالیسم آمریکا، یعنی دوقلوهای مانهاتان، کاخ سفید و مقر پنتاگون مورد حمله قرار گرفت و بهانه ای شد برای اشغال افغانستان و عراق توسط آمریکا به منظور تسلط بر منابع تامین انرژی جهان. در همین دوره تروریسم اسلامی دوجانبه دولتی و احزاب ارتجاعی اسلامی اپوزسیون به اوج خود رسید و پیامدهای این رویداها اثرات منفی خود را بر زندگی و مبارزه طبقه کارگر آشکار نمود.
در سالهای اخیر ارتجاع اسلامی که دهه ها بعنوان حکومت سایه در انتظار تصرف قدرت مانده بود، در نبود یک آلترناتیو سوسیالیستی و بر متن بحران جهانی سرمایه داری موقتا” قدرت سیاسی را در برخی از کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه تصرف کرد. اما بعلت نداشتن پاسخ اقتصادی به خواستها و مطالبات کارگران، در این کشورها جدال طبقاتی همچنان در جریان است و طبقه کارگر با تلاش برای غلبه بر نقطه ضعف های سازمانی و تشکیلاتی اش مبارزه طبقاتی را به پیش می¬برد. در پهنای کشورهای عراق، افغانستان، پاکستان و سوریه جنگهای مذهبی براه افتاده و پیروان مذاهب دین اسلام بیرحمانه بجان هم انداخته شده اند. هم چنین در سالهای اخیر بحران سرمایه داری عمق بیشتری پیدا کرد و بحران مالی بانکها به جلوه و مجرای فوران بیرونی بحران اقتصادی سرمایه داری تبدیل شد. بحرانی که نه تنها زندگی میلیونها کارگر را به تباهی کشاند، بلکه دور دیگری از مبارزه و مقاومت طبقه کارگر در کشورهای صنعتی و در حال توسعه و فقیر را به دنبال داشت. روندی که ما شاهد رشد و اوج گیری آن هستیم.
***
حزب کمونیست ایران سی سال پیش با پیش بینی تداوم و تعمیق بحران سرمایه داری در ایران و جهان، و پس از دو سال بحث و جدل فکری، تدارک سیاسی – تشکیلاتی، برگزاری سمینارهای متعدد و آماده کردن اسناد پایه ای آن، بر متن دو تحول سیاسی، از یک طرف حضور قدرتمند یک جنبش توده ای در کردستان و اجتماعی شدن یک جریان کمونیستی بر متن و در رهبری این جنبش ؛ و از طرفی دیگر حمله شدید و همه جانبه ضد انقلاب اسلامی به جنبش شورائی کارگران و موجودیت سازمانها و احزاب سیاسی چپ و کمونیست در بعد سراسری، و در شرایطی که هر دو حرکت نیاز به پیوند و یافتن راههای مبارزه و مقاومت در مقابل این تعرض وحشیانه سرمایه داری اسلامی به دستاورهای انقلاب و تداوم انقلاب را عمیقا” حس می کردند، تشکیل شد. تشکیل حزب کمونیست ایران بعنوان تداوم مبارزه کارگران و کمونیستها با افق و چشم اندازی سوسیالیستی، در واقع پاسخ انقلابی و شایسته به نیازهای زمانه خود بود.
در بیانیه پایانی کنگره موسس حزب کمونیست ایران در باره تشکیل حزب آمده است :
“حزب کمونیست ایران اینک، پس از دهها سال تفرقه و تشتت در جنبش طبقه کارگر ایران، برای تحقق دورنمایی که مارکس، انگلس و لنین پیشاروی پرولتاریای جهان قرار داده اند، تشکیل شده است. حزب کمونیست ایران برای همان هدفی مبارزه میکند که کمونیستهای انقلابی جهان از مانیفست کمونیست تا امروز برای دستیابی به آن قاطعانه جنگیده اند. حزب کمونیست ایران، گردانی از ارتش جهانی طبقه کارگر است که پیروزی انقلاب اجتماعی پرولتاریا و ایجاد جامعه نوین سوسیالیستی را هدف و آرمان خود قرار داده است. توحش ضد کمونیستی بورژوازی که امروز در مقیاس جهانی سازمان یافته است و دهها سال عملکرد مخرب رویزیونیسم و تاثیرات زیانبار آن بر جنبش کارگری و کمونیستی، حزب کمونیست عصر ما را با شرایط عینی ویژه ای روبرو میسازد. این شرایط ایجاب می کند که حزب کمونیست از ابتدای کار برای طولانی ترین و خونین ترین نبردها با بورژوازی هار و سازمان یافته آماده باشد، صفوف خود را برای مبارزه و جانبازی در سخت ترین شرایط اختناق و سرکوب پلیسی و نظامی آموزش دهد و آماده کند، انضباط آهنین پرولتری را در درون خود برقرار سازد، در همه حال سمبل و مظهر خلوص و استواری کمونیستی در ایدئولوژی و سیاست باشد و یکدم از درهم کوبیدن افکار و آراء و سیاستهای بورژوایی در جنبش طبقه کارگر باز نایستد”
در ادامه میخوانیم :
“حزب کمونیست ایران حزب استوارترین، خستگی ناپذیرترین و فداکارترین کارگران و مبارزین کمونیست ایران است. حزب کمونیست ایران دستاورد پر ارزش انقلاب ایران است که هیچ نیرویی قادر به بازپس گیری آن نیست. حزب کمونیست ایران میتواند و باید به حزب توده ای کارگران ایران بدل شود. حزب ما میتواند و باید به نیروی پرولتاریای انقلابی ایران و دوشادوش بخشهای مختلف طبقه کارگر جهانی، بر متن ورشکستگی و اضمحلال روز افزون رویزیونیسم در سطح جهانی و بحران اقتصادی مرگباری که جهان سرمایه داری را فراگرفته است، ستاد رزمنده طبقه کارگر جهانی، انترناسیونال نوین کمونیستی، را برپا دارد”
و در بخش دیگری از بیانیه آمده است :
“جنبش ما راهی دشوار و پر فراز و نشیب را طی کرده است. راه آینده، به مراتب طولانی تر و دشوارتر است. موانع بسیار و بزرگند، اما پیروزی نهایی حزب کمونیست ایران قطعی است. ما همه کمونیستها و کارگران آگاه ایران را به پیوستن به صفوف این حزب و مبارزه در راه انجام وظائف تاریخی و پر افتحار آن فرامیخوانیم”
***
در این چند پاراگراف برگرفته از بیانیه پایانی کنگره موسس حزب تمام آن رویدادهائی را که پیش روی ما قرار گرفته بود، پیش بینی شده بود. حزبی بر متن تفرقه و تشتت در جنبش کارگری، حزبی متکی بر اهداف و استراتژی مارکسیستی، حزبی آماده برای رویاروئی با بورژوازی در نبردی طولانی و خونبار، حزبی متشکل از استوارترین کمونیستها؛ حزبی برای پیوند با طبقه کارگر و جهت گیری توده ای شدن و بر متن تعمیق بحران جهانی سرمایه داری. اینها برخی از خصوصیات و ویژگیهای حزبی بود که سی سال پیش توسط شماری از کمونیستهای ایران تشکیل شد. حزبی که درپیام اولین کنگره اش کارگران را به وحدت و همبستگی دعوت کرد، و آنها را برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در همان روزهای تشکیل خود فراخوان داد و بعنوان پیام کنگره موسس اش خطاب به کارگران ایران چنین گفت :
“کدامیک از شما هنوز نمیداند که راه نجات ما از اینهمه مشقت و تیره بختی، از اینهمه محرومیت و بی حقوقی اتحاد و همبستگی ماست؟ کدامیک از شما پس از این انقلاب خونین هنوز نمیداند که ما کارگران، بدون اتحاد و بدون قدرت متشکل و مستقل خود، حتی در فردای توده ای ترین قیامها و بی رحمانه ترین تسویه حسابها با حاکمان جبار و ستمگر، نصیبی جز آنچه امروز عایدمان شده است نخواهیم داشت؟ بی شک رمز پیروزی ما اتحاد و همبستگی ماست. حزب کمونیست ایران در دل مبارزه و نبردکنان متولد می شود. از کردستان انقلابی که سازمان کردستان حزب کمونیست ایران ( کومه له) رهبر یک جنبش توده ای و سازمانده یک جنبش انقلابی است، تا شهرهای سراسر ایران که فعالیت کمونیستی می باید در سیاهترین شرایط اختناق و ترور پلیسی ادامه یابد، حزب ما برای سازماندهی صف متحد و مستقل طبقه کارگر ایران مبارزه میکند. حزب ما، حزب کارگران، حزب تهیدستان و محرومانی است که برای حکومت کارگری، الغای مالکیت خصوصی و برای سوسیالیسم مبارزه میکند. ما شما را به تشکل در حزب کمونیست ایران فرامیخوانیم”
***
حزب کمونیست ایران در شرایطی تشکیل شد که نمی توانست در برگیرنده همه پیشروان و فعالین جنبش کارگری ایران باشد، طبقه کارگر که نقشی تعیین کننده در پیروزی یک قیام میلیونی داشت اما بعلت ضعف های سازمانی و ناتوانی در رهبری این قیام و اعمال هژمونی بر حرکت و مبارزه اقشار شرکت کننده در آن قیام، خود به قربانی قیامی که به پیروزی رسانده بود، تبدیل شد. اما از آنجا که مضمون شماری از شعارهایش به شعور اجتماعی تبدیل شده بود برخی از دستاوردهای مبارزاتی اش تثبیت ولی نتوانست قدرت سیاسی را کسب و یا در آن مشارکت داشته باشد. حزب کمونیست ایران با علم به ضعف های طبقه کارگر در جریان قیام و برای غلبه بر آن بعداز تشکیل مستقیما” به سراغ طبقه کارگر رفت و ضمن تلاش صمیمانه برای پیوند با این طبقه، راه رهائی قطعی را از همان آغاز تشکیل و تاکنون هم در گرو ایجاد تشکلهای مستقل طبقه کارگر و پیوستن این طبقه به حزب سیاسی – کمونیستی خود ارزیابی کرد. جهت گیری که طی سه دهه گذشته و علی رغم موانع و کج فهمی ها و شتاب خرده بورژوائی برای تحقق آن، از هیچ تلاشی دریغ نشده و هنوز هم یکی از اولویتهای حزب و استراتژی حزب کمونیست ایران مصوب آخرین کنگره حزب بر تحقق این جهت گیریها استوار است.

***
حزب کمونیست ایران در کردستان تشکیل شد و شماری از کنگره هایش را در مناطق آزاد شده کردستان برگزار کرد. اگر اولین کنگره حزب کمونیست اول ایران در سال ۱۲۹۹ در بندر انزلی برگزار شد، و انزلی و مبارزات کارگران و مردم شهر انزلی با این رویداد مهم به تاریح پیوست. تشکیل حزب کمونیست ایران در کردستان از نقطه قوتهای جنبش انقلابی مردم کردستان و نشان از تحولی طبقاتی در مبارزات مردم کردستان و نوید حضور طبقه کارگر و کمونیستها برمتن و رهبری این جنبش بود. حزب کمونیست با تشکیل خود مبارزه برای تحقق خواستهای مردم مبارز کردستان که تا آن زمان از ارکان استراتژی کومه له بود را به یکی از محورهای فعالیت خود تبدیل کرد، و طبقه کارگر ایران را به حمایت از خواسته ها و مطالبات برحق مردم کردستان فراخواند. حضور فعال در مبارزه مسلحانه برای تحقق خواست حق تعیین سرنوشت مردم کردستان یعنی حق جدائی و تشکیل دولت مستقل، رهبری گرایش رادیکال و کمونیستی درون جنبش انقلابی مردم کردستان و سازماندهی طبقه کارگر در کردستان به محورهای اصلی فعالیت کومه له با یک چشم انداز روشن و سوسیالیستی تبدیل گردید. کومه – له سازمان حزب کمونیست ایران در سه دهه گذشته از جریانات پیگیر و راسخ و راستگوی تحقق خواستهای مردم مبارز کردستان بوده است.
کنگره موسس حزب کمونیست ایران پیام خود به مردم کردستان را در آغاز تشکیل چنین فرموله کرد :
“کنگره موسس حزب کمونیست ایران همراه با ادای احترام به شهیدان راه آزادی خلق کرد، گرمترین درودهای انقلابی خود را نثار شما مردم رزمنده و مبارز می کند. این کنگره در کردستان انقلابی یعنی در سرزمینی برگزار گردید که بیش از چهار سال است با ناپالم و راکت و گلوله های خمپاره و توپ رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی شخم زده و زیرو رو می شود. در میان مردمی که نه فقط بار ستم دهها و صدها ساله را بر شانه دارند، بلکه در حال حاضر نیز مورد وحشیانه ترین یورشها و تجاوزات غیر انسانی قرار گرفته و در برابر آن مقاومت سرسختانه و قهرمانانه ای را بخاطر آزادی و کسب حقوق عادلانه خویش پیش میبرند”
خلق ستمدیده و مبارز کرد!
“برای درهم شکستن و بیرون راندن جمهوری اسلامی از کردستان، برای بدست آوردن خودمختاری و برقراری حاکمیت توده های مردم در کردستان، برای کسب حق تعیین سرنوشت و رهایی از ستم ملی به دور حزب کمونیست، به دور سازمان کردستان این حزب یعنی کومه له گرد آئید!
***
کومه له سازمان کردستان حزب کمونیست ایران همانطوریکه اشاره شد با تمام دشواریهای سر راه مبارزه، در تلاشی پیگیر در جهت تحقق خواسته های مردم کردستان نه تنها در رهبری کردن این مبارزه نقش تعیین کننده ایفاء کرد، بلکه هرگونه تلاشی برای به انحراف بردن جنبش را خنثی و به شکست کشانیده است. جلوگیری از چیره گی یاس و ناامیدی همزمان با پایان جنگ ایران و عراق، خنثی کردن تلاش برای تقلیل خواسته های مردم کردستان تا سطح چند خواست فرهنگی در دوره اصلاحات خاتمی، و معامله پنهانی بر سر خواسته های مردم کردستان، افشای گره زدن سرنوشت مبارزات مردم کردستان به تحقق استراتژی آمریکا در منطقه در جریان حمله این کشور به عراق، تدوین سند حاکمیت مردم کردستان بر سرنوشت خود؛ و تلاش برای نفوذ معنوی در جنبش کارگری و رایکالیزه کردن جنبش های اجتماعی زنان و جوانان؛ و زنده کردن سنت مقاومت توده ای مردم علیه رژیم بر متن دیکتاتوری خشن و فراخوان دو اعتصاب عمومی بزرگ ۱۶ مرداد ۸۴ و ۲۳ اردیبهشت سال ۹۰ از صفحات کارنامه پرافتخار کومه له سازمان کردستان حزب است.
تشکیل حزب کمونیست ایران، از همان آغاز با واکنش های متفاوتی روبرو شد. از یک سو امید به آینده را در دل کارگران، زندانیان سیاسی و مردم زحمتکش کردستان و ستمدیدگان در ایران را تقویت کرد، از طرفی دیگر با واکنش ها و انتقادات ناصمیمانه، خصمانه و دشمنی آشکار روبرو شد.
واکنش ناصمیمانه شماری از احزاب و سازمانهای سیاسی چپ خرده بورژوائی پرو روس و نبریده از مائویسم که سالها حزب کمونیست ایران را زیر ضرب انتقادات شکننده و غیر سازنده خود قرار دادند. رفتار خصمانه و انتقام جویانه احزاب و جریانات ناسیونالیستی در کردستان که با رشد و قدرتمند شدن کومه له زمین زیرپایشان داغ شده بود؛ و دشمنی حزب توده و اکثریت و جمهوری اسلامی بعنوان جبهه دشمنی با حزب کمونیست ایران که در صدد نابودی حزب و پایه های قدرت این حزب بودند، را می توان برشمرد.
در راستای رفع این موانع و خنثی کردن دشمنی ها، حزب و فعالینش به موازات شفافیت بخشیدن به اهداف و آرمانها و جهت گیریهایش، و درگیر شدن در نبردی به وسعت همه جبهه های مبارزه طبقاتی، به نبردی فکری با منتقدین پرداخت و واکنش های منفی به تشکیل حزب و اهداف برنامه ای اش را پاسخ گفت، و از تشکیل حزب بعنوان بخشی از مبارزه برای متحد کردن طبقه کارگر و شیوه کاری کمونیستی دفاع کرد. در عین حال سیاستها و عملکرد ضد دمکراتیک جریانات ناسیونالیست در کردستان را افشاء و مردم کردستان را به مبارزه علیه آن فراخواند، و خود در مقابل سیاستها و کردار ضد دمکراتیک دست به مقاومتی پرهزینه زد. و در جبهه جنگ علیه جمهوری اسلامی مقاومت و مبارزه ای شجاعانه را در همه سنگرهای مبارزه پیش برد و به افشای ماهیت ضد کارگری و ضد مردمی حزب توده و اکثریت پرداخت. در باره تمام رویدادهای روز، از جمله ماهیت ارتجاعی جنگ دولتهای ایران و عراق و تاثیرات مخربش بر زندگی مردم و قیام آنها، قانون ضد کارگری جمهوری اسلامی، حمله به زنان، حمله به مردم کردستان و رهبری مقاومت عادلانه آنها و شرکت فعال در جنبش انقلابی مردم کردستان و بسیاری دیگر از رویدادهای ایران، منطقه و جهان بصورت شفاف موضعگیری کرد، و در عین حال به نقد تجربه شوروی پرداخت.
***
جدال طبقاتی در ایران عمق یافت. تداوم انقلاب کارگران با یورش وحشیانه تر ضد انقلاب بورژوائی روبرو شد. بسیاری از کارگران مبارز و کمونیستها و سازماندهندگان مبارزات کارگری در قتل عام دهه ۶۰ جان سپردند. جنگ ایران و عراق برکتی شد برای سرمایه داران و با پایان جنگ ایران و عراق، و رکود دوره انقلابی و تثبیت جمهوری اسلامی، عقب نشینی نیروی نظامی کومه له به پشت مرزهای کردستان عراق و از دست دادن مناطق آزاد، و دور شدن حزب کمونیست ایران از موضوع کار، پایگاه مادی و قدرت معنوی اش باعث شد اپوزسیونی از درون حزب بر علیه خود حزب شکل بگیرد. این اپوزسیون در حالیکه قدرت مانور اصلاح سبک کار و شیوه های رهبری و هدایت حزب بسمت اهدافش را در درون حزب داشت، اما از این ظرفیت بهره نگرفت و حزب و سازمان کردستانش را تا آستانه سقوط پیش برد؛ نه تنها این، بلکه با امید به انحلال حزب کمونیست ایران، حزب را ترک و این بزرگترین ضربه به یکی از قدرتمندترین حزب کمونیستی مسلح ایران در تاریخ معاصر بود. حزب کمونیست ایران این بحران را از سر گذراند و با بازتعریف اهداف و آرمانهای اولیه خود و بخصوص با اتخاذ مواضع رادیکال، سوسیالیستی در تمام قلمروهای مبارزه داخلی و بیرونی، راه خود را در میان تند پیچ ها و با غلبه بر موانع ادامه داد. کنگره هفتم کومه له که در تابستان سال ۱۳۷۱ و سه سال بعداز این رویداد برگزار شد در ضمیمه گزارش سیاسی خود به ارزیابی از این جدائی و علل آن پرداخت که در بخشی از آن چنین آمده است :
۱٫ با افول دوره انقلابی و تثبیت سلطه جمهوری اسلامی، چه در کردستان و چه در مقیاس سراسری اعتراض اقشار و طبقات غیره کارگری پایان می گیرد و حزب کمونیست نیز از پایگاه مادی و منبع نیرو و انرژی خویش به درجه زیادی محروم می گردد. با کم رنگ شدن تب و تاب های سیاسی و دورشدن از اثرات انقلاب ۵۷ و تضعیف پایه مادی حزب کمونیست ایران معضل منزوی بودن حزب از اعتراض طبقاتی کارگران، بیگانگی فعالیت عملی حزب با مبارزه عینی طبقه کارگر عیان تر از همیشه آشکار می شود و موجودیت حزب را به مثابه جریانی رادیکال که بر طبق مواضع رسمیش می بایستی حزب اعتراض اجتماعی طبقه کارگر باشد، تحت فشار قرار می دهد. تحت این فشار واقعی است که با مباحثات مربوط به سازمان یابی کارگری، کار کمونیستی در میان کارگران، بالا می گیرد و همزمان و بادور شدن از انقلاب ۵۷ مباحث مربوط به جنبش جهانی کمونیستی، بازبینی تاریخی این جنبش، علل جدائی کمونیست ها از جنبش طبقه کارگر، انقلاب کارگری و تجربه شوروی، ضروری می گردد.
۲٫ این مباحثات قبل از هر چیز با عدم جدیت رهبری در پیگیری آنها روبرو می شود. کنگره دوم حزب که نقطه مهمی در تکامل این مباحثات بود به تکانی جدی در این زمینه در رهبری حزب منجر نمی گردد و تک تک اعضاء کمیته مرکزی حزب به فعالیتی بسیار پائین تر از حد ظرفیت خود، به فعالیتی که در بهترین حالت فقط قادر به نگهداری حزب در وضع موجود اکتفاء می نمایند. جالب این است حتی آن دسته از کسانی که در کمیته مرکزی حزب بیش از دیگران سنگ ضرورت و مبرمیت پیشبرد عملی این مباحثات را به سینه می زدند، خود در مرکز این انفعال و بی عملی قرار می گیرند. به جای تعمیق و گسترده کردن مباحثات، به جای دنبال کردن استنتاجات پراتیکی و عملی ناشی از آنها، در رهبری حزب هر کسی سعی می کند به اپوزسیون بغل دستی خود تبدیل شود و گناه پیش نرفتن اثباتی این مسئله را به گردن وی بیاندازد، اما کسی به سراغ خود آن مسائل نمی رود. رهبری حزب در جا می زند.
۳٫ در چنین شرایطی کومه له نیز با مسائل خاص خود دست به گریبان است. از جمله :
 فعالیت نظامی کومه له تحت فشار گرفته بود. تلفات سنگین سالهای اخیر و عقب نشینی های مداوم تا استقرار در پشت مرزها و در درون اردوگاههای مستقر در کردستان عراق فضای سنگینی بر تشکیلات حاکم کرده بود. ادامه کاری فعالیت مسلحانه در فردای صلح کامل ایران و عراق زیر سئوال بود. و …
 جانباختن تعدای کثیری از کادرهای برجسته کومه له در جنگ با جمهوری اسلامی و حزب دمکرات که بخشی مهمی از استخوان بندی و چهره رزمنده تشکیلات را تامین کرده بود، قدرت مقابله ما را برای روبرو شدن با مشکلات رو به ازدیاد و حوادث و شرایط دشواری که در راه بود به در جه زیادی کاهش داده بود.
 طولانی شدن دوره اردوگاه نشینی و زندگی منزوی از جامعه و محرومیت از مناسباتی طبیعی- اجتماعی و عوارض ناشی از آن، روشن نبودن دورنمای خاتمه این وضعیت در کوتاه مدت، ناآرامی و اضطراب پوشیده آشکاری را در میان بخش وسیعی از رفقای مستقر در اردوگاه های کومه له بوجود آورده بود. بمباران چند باره اردوگاههای کومه له به وسیله دولت عراق و سلب امنیت کامل از زندگی همگی مزید برعلت.
 سوزاندن و ویران کردن دهات و شهرهای کردستان عراق و کشتارهای جمعی رژیم عراق که همگی جلو چشمان رفقای ما جریان داشت و سکوت تبلیغی ما در قبال این قضایا تشکیلات ما را بیش از پیش تحت فشار و در منگنه قرار می داد.
 کاهش اتوریته معنوی کمیته مرکزی کومه له که خود دلائل متعددی داشت. از جمله روش های نادرست در رهبری تشکیلات( تکیه بر روابط محفلی به جای قرار و مدارها . ضوابط تصویب شده حزبی در فعالیت روزمره، نادیده گرفتن قرارها و مصوباتی که حاصل تفکر جمعی و آگاهانه بود. قایل نبودن محدودیت بر اختیارات خویش و خود را فعال مایشاء دیدن در همه زمینه ها) کم شدن نفوذ کلام در تشکیلات به دلیل برخورد سهل انگارانه به ارتقاء آگاهی و دانش سیاسی خود، وارد دیالوگ نشدن با مخالفین سیاسی خود و واگذار کردن آنها به فرهنگ و روش های خود به خودی تشکیلات، ابراز وجود نکردن رهبری در عرصه های جدید به دنبال کاهش اهمیت فعالیت نظامی و …
۵٫ در چنین شرایطی کمیته مرکزی حزب و کمیته اجرائی که خود در رکود و بی عملی مطلق به سر می برد به جای اینکه مسئولانه و دلسوزانه به چاره جویی های عملی برای تخفیف واقعی مشکلات تشکیلات کردستان بپردازد و در اجراء و پیشبرد راه حل های واقع بینانه و عملی با کمیته مرکزی کومه له همکاری کند از این شرایط برای ساکت کردن و بر سر جای خود نشاندن کمیته رهبری کومه له که به ابزار مخالفت های محدودی با رهبری حزب می پرداخت و کمیته مرکزی و کمیته اجرایی حزب دیگر نفوذ کلام سابق را بر این ارگان نداشتند، استفاده می کند و بدین ترتیب نوک تیز انتقادات و مباحثاتی که قرار بود چاره جوی پر کردن شکاف کمونیسم و طبقه کارگر در مقیاس جهانی باشد متوجه اردوگاههای کومه له و ابراز “اعاده اتوریته رهبری حزب” بر رهبری کومه له و حل معضل کوته بینانه تری و حقیرترین انگیزه ها و تمایلات شخصی و سیاسی قرار می گیرد.
***
بر متن چنین شرایط درونی و بیرونی بود که صف بندیهای تشکیلاتی مصنوعی و گرایشات و اختلاف نظرهای یک شبه در حزب کمونیست ایران شکل گرفت، و شماری از رفقای ما حزب را ترک و حزب دیگری تشکیل دادند. مدافعان حزب کمونیست ایران به سرنشینان کشتی طوفان زده ای تشبیه شدند که سکاندار کشتی نومیدانه و مایوس آنها را بسوی ساحل نجات اما در میان امواج طوفان هدایت می کند. برای غرق شدن این کشتی طوفان زده قید زمانی چند ماهه تعیین شد، اما حزب کمونیست ایران به ساحل رسید و با برگزاری کنگره چهار حزب و کنگره هشتم کومه له با اعتماد به نفس بیشتر و عزم راسخ تری سیاستها و جهت گیریهایش را ادامه داد.
در مسیر حرکت و مبارزه و بر متن تحولات اجتماعی در ایران، و رنگ و لعاب زدن به چهره جمهوری اسلامی تحت عنوان اصلاحات حکومتی، انشعابی دیگر از نگاهی راست و ناسیونالیستی در کومه له و حزب کمونیست با حضور کمتر از بیست درصد از اعضاء و کادرهای حزب و کومه له صورت گرفت. برخلاف انشعاب قبلی این جدائی به نقطه قوت حزب کمونیست ایران تبدیل شد. ناسیونالیسم ساکت و پنهان در حزب با تحولات اجتماعی سال ۷۶ و تلاش اصلاحات حکومتی برای تقلیل خواستهای مردم کردستان تا سطح چند خواست فرهنگی به استقبال از آن رفت و کومه له را به امید کسب موقعیتی مشابه در کردستان عراق ترک کرد. در یک جمله کومه له و حزب کمونیست ایران با این جدائی تقویت شدند و زمینه های پیوستن شمار زیادی از کارگران مبارز در داخل به حزب و کومه له فراهم آمد و حزب کمونیست ایران و کومه له جهت گیریهای کارگری – کمونیستی خود را بدون مزاحمت های این گرایش به سیاست روز و عملی تبدیل کرد.
همانطوریکه اشاره کردم حزب با این انشعاب تقویت شد و با شفافیت هر چه بیشتری پیرامون تحولات جامعه ایران، حمله آمریکا به عراق، بحران سرمایه داری جهانی و پیامدهایش، تحولات شمال آفریقا و خاورمیانه موضعگیریهای رادیکال سوسیالیستی اتحاذ کرد. حزب با تلاش و جانفشانی بیسابقه برای سازمانیابی طبقه کارگر در تشکلهای توده ای و پیوستن به حزب سیاسی کمونیستی وارد فعالیت عملی جدی تری شد. حزب کمونیست ایران امروز در مقایسه با هر زمان دیگری از موقعیت مناسب تر و مقبول تری برخوردار است. حزب کمونیست ایران یکی از احزاب کمونیست مورد اعتماد کارگران نه تنها در کردستان بلکه بطور نسبی در بعد سراسری است. حزبی مورد اعتماد کارگران و مردم مبارز کردستان،حزبی مورد احترام احزاب و سازمانهای سیاسی چپ و کمونیست فعال در ایران با داشتن مناسباتی مسئولانه با این جریانات است.
همانطوریکه در کنگره موسس حزب گفته شد، نبرد همچنان ادامه دارد و حزب کمونیست ایران تا برقراری پیوند عمیق با پایه اجتماعی اش، و تا پیوستن میلیونی کارگران به حزب فاصله زیادی دارد که باید با اتحاذ استراتژی انقلابی پر شود. مصوبات کنگره یازدهم استراتژی راهبردی حزب برای رسیدن به این اهداف را پیش پای فعالین آن قرار داده است. اتخاذ این استراتژی ما را بسمت هدف می برد و شانس دست یابی به اهداف اولیه حزب که همچنان به آن وفاداریم بیش از هر زمان دیگری است.