مصاحبه با رادیو پیام: جمبندی از انتخابات ریاست جمهوری ایران

مقدّمه: متن کامل مصاحبه با رادیو پیام کانادا پیرامون جمبندی از انتخابات ریاست جمهوری ایران. نوشتۀ حاضر متن کامل این مصاحبه است که به دلیل طولانی تر شدن از زمان تعیین شده در مصاحبۀ رادیویی، اکنون به صورت کتبی منتشر می شود.

با سلام؛ علیرضا بیانی هستم از گرایش مارکسیست های انقلابی.

آن چه به صورت یک جمعبندی از کل پروسۀ انتخابات و زمینه های آن می توان گفت این است که این دور از انتخابات با دوره های پیشین تفاوت اساسی داشت؛ در این دور انتخابات- بر خلاف تحلیل های سطحی که همواره می گردد تا در بین جناح ها، جناحی را در مقابل خامنه ای بیابد و اختلافات بین جناح ها را در تقابل این دو با هم تعریف کند- این بار موضوع از چند وجه دارای اختلاف با انتخابات پیشین ریاست جمهوری بود. یکی از آن ها، وجه جهانی و ایزوله ماندن هرچه بیشتر جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی از یک سو روی حمایت چاوز و با کمک او بر روی برخی از کشورهای آمریکای لاتین حساب باز کرده بود، ولی با مرگ چاوز دچار این نگرانی شد که آیا جانشین او هم می تواند نقش چاوز در حمایت از جمهوری اسلامی را بازی کند یا خیر. از سوی دیگر با تنگ تر شدن حلقۀ فشار به دور متحد استراتژیک اش در سوریه، برای رژیم هرلحظه این نگرانی افزایش پیدا می کند که با سقوط بشار اسد حلقۀ محاصره به دور خود را تنگ تر و امکان مانور را کمتر ببیند. از سوی دیگر تحریم های اقتصادی فشار فراونی به مردم ایران وارد کرده است که اگر فقط بخشی از این فشار به رژیم منتقل شود، موجب سقوط حتمی آن خواهد شد. رژیم می داند که نمی تواند برای مدت طولانی مردم را با حرف آرام کند، باید تحول اساسی صورت دهد، به طوری که مردم نیز آن را باور کنند. این مربوط می شود به یک سوی وجه داخلی شرایطی که این انتخابات را با انتخابات پیشین متمایز کرده است. اما وجه دیگر، بحران بسیار عمیق در درون خود حکومت است که توان مدیریت سرکوب آن را کاهش داده و این خود باعث پیشروی جنبش انقلابی می شود. در نتیجه در یک چنین وضعی که مردم کاملاً بی اعتماد به انتخابات هستند، اما به دلیل نبود رهبری انقلابی، آلترناتیو دیگری به ذهنشان نمی رسد، دچار استیصال شده، و این همان ضعفی است که توانست رژیم را در به کار بردن فریب برای کشاندن مردم به به پای صندوق های رأی یاری دهد. رهبر جمهوری اسلامی خوب می دانست که اگر چهره ای معتدل جزو کاندیدها نباشد محال خواهد بود مردم به پای صندوق رأی بیایند، اما او فقط به یک چهرۀ معتدل برای راضی کردن مردم نیازمند نبود، این چهره باید می توانست کشورهای غربی را هم راضی کند. رفسنجانی فرد کارکشتۀ رژیم چنین چهره ای بود، اما آمدن او اختلافات درون حکومت را بیش از قبل افزایش می داد، و حتا می توانست خطر کودتا علیه خود خامنه ای را ایجاد کند.

خامنه ای به چهره ای نیازمند بود که هم بتواند چرک نویس رفسنجانی باشد و هم مورد قبول اصول گراها، و به خصوص سپاه پاسداران، و هم چهره ای معتدل در برابر کشورهای غربی. روحانی عصارۀ این وضعیت بود و خامنه ای این را از قبل می دانست و کل این سناریو را از قبل طراحی کرده بود و با اعتماد به نفس می گفت که انتخابات آینده یک حماسه خواهد بود. او می دانست که حسن روحانی می تواند بخشی از مردم را متقاعد کند که به پای صندوق های رأی بیایند و رفسنجانی نیز از او حمایت خواهد کرد که به این ترتیب در واقع از خامنه ای حمایت می کرد. انتخابات این دورۀ ریاست جمهوری اسلامی بیشتر جنبۀ خرید وقت برای رژیم را داشت تا بتواند موقعیت دقیق خود را، هم در عرصۀ داخلی و هم خارجی ارزیابی کند تا بتواند تصمیم نهایی بر سر دوراهی را اتخاذ کند. دوراهی مماشات با غرب و یا ادامۀ وضعیت سابق.

خامنه ای وضعیت بحرانی خود و جامعه را تشخیص داده و در واقع جام زهر را در زیر عبایش سر کشیده است تا کسی متوجه آن نشود. انتخاب کنندگان راضی از انتخاب خویش، جناح های متخاصم راضی از حضور حسن روحانی به عنوان موجودی دو قطبی برای کاهش اختلافات جناح ها و آشتی آن ها با یکدیگر، و یک مُسکّن موقت برای سردرد جامعه به دلیل حضور هشت سالۀ احمدی نژاد، حاصل تاکنونی این انتخابات بود.

جمهوری اسلامی با تغییراتی در آرایش وضعیت خود هنوز هم به طور کامل مشت خود را در مقابل کشورهای غربی باز نکرده است، فقط به آن ها نشان داده که پتانسیل مماشات را دارد و به وقت بیشتر نیازمند است. اما کشورهای غربی هم که از این انتخابات خشنود شده اند، بیش از این از حکومت جمهوری اسلامی طلب دارند. آن ها می دانند که رژیم در چانه زنی وقت کشی خواهد کرد و این اصلاً مورد علاقه شان نیست. در نتیجه آن ها دو گزینۀ موازی را در حدّ برجسته ای جلوی روی رژیم قرار داده اند. اعزام ناوگان جنگی به خلیج فارس برای نشان دادن چماق و درخواست نمایندگان کنگرۀ آمریکا برای مذاکرات آمریکا با رژیم جمهوری اسلامی به عنوان هویج در برابر این رژیم قرار دارد. خامنه ای توانست رأی مردم را از طریق حسن روحانی به جیب خود بریزد، حال به انتظار آخرین چانه زنی با آمریکا و غرب برای کسب بیشترین امتیازات خویش از غرب است و غرب هم که رسیدن به اهدافش را بدون استفاده از ابزار پر هزینۀ جنگ میسر می بیند، مایل است دقیقاً به اندازه اعتدال حسن روحانی معتدل باشد.

آن چه که حاصل این انتخابات خواهد شد، چرخش اساسی سیاست های رژیم جمهوری اسلامی به سوی سیاست های امپریالیستی و وارد شدن جامعه در فاز جدیدی از کشمکش طبقاتی خواهد بود که با حاکمیت بلامنازع نئولیبرالیزم آغاز خواهد گردید. با آمدن روحانی و مصالحه و بهبود روابط با غرب، طبقۀ کارگر نیز با باز شدن برخی روزنه ها مانند اتحادیه کارگری زرد تحت کنترل آی ال او، وارد مرحلۀ نوینی از مبارزات طبقاتی به شکل دیگری خواهد شد که مارکسیست های انقلابی باید خود را برای آن دوره، از هم اکنون آماده کنند. این وضعیت زنگ خطر بزرگی نیز برای نیروهای مترقی و به خصوص کمونیست ها خواهد بود که فرصت زیادی برای سازماندهی خود از طریق غلبه بر بحران رهبری انقلابی ندارند، که در غیر این صورت جنبش انقلابی طبقۀ کارگر دوره ای طولانی دچار وقفه و حتا عقب گرد خواهد شد.

بیست و دوم ژوئیه ۲۰۱۳