تعهدات اخلاقی راه حل بحران نیست و نمی تواند باشد,پاسخ به مازیار رازی

وای به روزی که بگندد نمک

تعهدات اخلاقی راه حل بحران نیست و نمی تواند باشد

پاسخ به مازیار رازی

حبیب بکتاش

۱۱ آگوست ۲۰۱۳

۱٫ مقدمه کوتاه:

این بحث حول مسائل زیر متمرکز است: تعهدات اخلاقی، مناظره تلویزیونی، و پدیده اخراج در احزاب کمونیستی.

مازیار رازی نوشته ای دارد بنام “در باره وحدت اصولی کمونیستها” که در آن دو نکته برجسته شده است: اول اینکه بحرانی عمیق سرتاسر وجود کمونیستها از منفرد تا متحزب را در بر گرفته است و اولین قدم برای وحدت این است که کمونیستها به این بحران اعتراف و اذعان کنند. مهمترین راه حلی هم که برای حل این بحران عمیق ارائه میشود اعلام “تعهدات اخلاقی” توسط کمونیستها می باشد. این را اضافه کنم که من راه حل تعهدات اخلاقی بعنوان راه حل بحران کمونیستها (اگر بدوا فرض را بر این بگیریم که چنین بحرانی وجود دارد که بنظر من ابدا واقعی نیست) یک راه حل غیر علمی، غیر کمونیستی، و مذهبی ارزیابی میکنم، ولی تمرکز این نوشته این جنبه نیست.

در پی نقدی که من به مقاله رفیق مازیار رازی نوشتم یک سری بحثهای فیس بوکی بین من و دو تن از فعالین “گرایش مارکسیسم انقلابی” صورت گرفت. پاسخ این رفقا به نقد من با توهین و تحقیر و تخریب شخصیت و اتهام شروع شد و بطور سیستماتیک به همین شکل ادامه یافت.

سوال اساسی این است که این گرایش که فعالترین اعضای آن بطور سیستماتیک طرف مقابل بحث را مورد توهین و تحقیر و اتهام قرار میدهند چگونه میخواهد با پرچم “تعهدات اخلاقی” به بحران عمیق کمونیستها پایان دهد؟

یک مسئله هم در باره مصاحبه تلویزیونی مازیار رازی با “روند سوسیالیستی کومله” وجود داشت. مازیار رازی در این مصاحبه از پدیده “اخراج” در احزاب چپ موجود صحبت میکند و بطور مکرر به مردم و طبقه کارگر هشدار میدهد که مواظب این احزاب باشند. این مسئله مورد نقد من قرار گرفت.

این را هم اضافه کنم که یکی از نکاتی که فعالین گرایش از اول آشنائی و بحثهای من با این گرایش مطرح میکردند این بود که ما قبلا از رهبری حزب شما و از حمید تقوائی در خواست مناظره تلویزیونی کرده ایم و ایشان پاسخ نداده اند و نتیجه میگرفتند که حمید تقوائی از گرایش ترسیده است و غیره. این است که بحث مناظره تلویزیونی هم در میان این بحثها دیده میشود.

۲٫ شروع بحث: نمک گندیده است

بحث بین من و رفیق مازیار رازی از آنجا شروع شد که من این مسئله را با او درمیان گذاشتم. بحث مربوط به “اخلاق” و “تعهدات اخلاقی” از اینجا شروع شد:

تعهدات اخلاقی:

“رفیق مازیار رازی عزیز، منهم از شما سپاسگزارم. راستش من شخصا با مناظره تلویزیونی یا هر نوعش مشکلی ندارم. اما هنوز این مسئله را بسیار زودرس میدانم. هنوز بحثهای مکتوب ما به جائی که باید برسد نرسیده است. متاسفانه باید بگویم که من از طرف دو رفیقی که از جریان شما در بحث ها شرکت کرده اند جز تحقیر و توهین و برخورد از بالا و تلاش برای اثبات بیسوادی و گیج سری و … خودم چیزی ندیده ام. این برای من بسیار تعجب آور بود و هست، بخصوص که شما اصلی ترین راه حلتان در مقاله ای که مورد نقد من قرار گرفت “تعهدات اخلاقی” فعالین چپ بود. البته من این را بعنوان شکوه و شکایه با شما مطرح نمی کنم. من پیه این تحقیر ها و توهین ها را به تنم مالیده ام و از آنها ناراحت نمی شوم. بیشتر مایه مزاح است تا ناراحتی اعصاب. اما در عین حال مایه تاسف است که رفقایی که پرچم “تعهد اخلاقی” را برداشته اند اینطور ساده و راحت به تحقیر و توهین یک همنوع خود می پردازند.”

پدیده اخراج در احزاب کمونیستی:

“رفیق مازیار عزیز، میخواهم یک مسئله را هم در باره برخورد شخص شما به مسئله اخراجها در حزب ما مطرح کنم. شما در مصاحبه ای که با تلویزیون “روند سوسیالیستی کومله” داشتید چنان از مسئله اخراجها در حزب کمونیست کارگری صحبت میکردید و بارها و بارها به آن برمیگشتید که انگار اخراج در حزب ما امری معمول است و ما هر کس را بخواهد حرفی بزند اخراج میکنیم. شما به مردم ایران هشدار میدادید که مواظب حزبی که اعضا و کادرهای خود را اخراج میکند باشند. شیوه صحبت شما مرا بیشتر یاد دم و دستگاه تبلیغات جنگ سردی می انداخت که مردم را از سیبری و از سرکوب استالین و پولپوت می ترساندند. من این برخورد شما را بسیار غیرمنصافانه و دور از عدالت می دانم. توجه داشته باشید که بحث محوری شما برای “وحدت اصولی کمونیستها” تعهدات اخلاقی و پرهیز از شایعه پراکنی می باشد. آیا شما تا چه حد از اخراجها در حزب ما خبر دارید؟ چند نفر اخراج شده اند؟ به چه دلیلی اخراج شده اند؟ آیا کسی بدلیل ابراز عقیده و نظر و نوشتن و بحث و آلترناتیو دادن از حزب ما اخراج شده است؟ آیا شما چنین شخص یا اشخاصی را سراغ دارید؟ آیا میتوانید با مدرک و سند و استدلال حرفهای خود را به اثبات برسانید؟ البته شما اسمی از حزب ما نبردید اما از متن صحبتتان مشخص بود که کدام حزب مورد اشاره شما هست. رفقای شما هم در بحثهایشان همین را مطرح کرده اند. امیدوارم به این مسئله بپردازید. بسیار ممنون از شما.”

۳٫ پاسخ رفیق مازیار رازی:

رفیق عزیز حبیب. با سپاس از نکاتی که طرح کردی. کوشش می کنم پاسخ کوتاهی به آنها بدهم:
۱- متاسفانه در پلمیک و نقد و حدت برخوردهای سیاسی این چنین مواردی (مانند برخوردهای تند و گاهی توهین آمیز)، از سوی طرفین مباحثات دیده می شود (به ویژه در محیط مجزای که افراد رو در رو هم قرار نگرفته اند). اما، در مجموع حق با شماست، همه باید خویشتن دار باشیم و صرفا برای تقویبت جبهه خود نظریات مخالف را به لجن نکشیم. زیرا همه ما در طیف «کمونیست»ها باید در تحلیل نهایی در مقابل جبهه راست و میانه، در یک جبهه قرار بگیریم و مسایل درونی خود را با عرف کمونیستی حل و فصل کنیم. داشتن اختلاف نظر یک مساله بدیهی و ضروری در میان ما باید باشد. هنر ما (به عنوان کمونیست ها) این است که ضمن تقویت جبهه خود در مقابل جریانات راست و میانه به تفاهم های عمومی و روشن کردن اختلافات اخص خود، برای روشن کردن انها برای کل طبقه کارگر، باید باشد. این روشی است که می تواند به همه ما کمک برساند. آنچه ما باید همواره مد نظر داشته باشیم این است که ما دشمن هم نیستیم و دشمنانی اصلی مان در جبهه های دیگر قرار گرفته اند.
متاسفانه من همه بحث های فیسبوکی شما و سایر رفقا را از نزدیک دنبال نکرده ام (فقط نقد شما و رفیق ناصر اصغری را به مقالات خود دیدم). اما اگر توهینی و بی حرمتی به شما و ما شده به دل نگیریم و از آن عبور کنیم. رفقا ما در گرایش مارکسیست های انقلابی ایران دست به این روش ها نمی زنند. اگر این امر تخطی شده یا در حدت پلیمیک بوده و یا خطا.
اما، منظور من از رعایت اخلاق کمونیستی در مقاله «وحدت اصولی کونیست ها» این موارد نبوده است. بیشتر در باره از پشت خنجر زنی ها و اتهام زنی پشت سر همدیگر و جوسازی در غیاب همدیگر و حذف گرایی و اخراج مخالفان خود از احزاب و غیره بود. این موارد به مراتب مخرب تر از احیانا توهینی است که یک رفیق به یک رفیق دیگری در بحبوحه یک بحث می کند (البته این هم موجه نیست).
۲- در مورد مصاحبه با تلویزیون روند سوسیالیستی، در باره حزب پیشتاز کارگری، و تاکید بر اخراج ها در احزاب بیشتر منظورم «حزب کمونیست ایران» بود که رفقا «روند سوسیالیستی کومه له» از حزب خود بدون روشن بودن اختلافات اخراج کرده اند. اما واضح است که به حزب شما هم انتقاداتی در همین زمینه دارم و در نوشتجات خودم و بحث هایم اعلام کرده ام. اما در آن مصاحبه ویژه منظورم اکیدا حزب شما نبود.
۳- در انتها می خواستم بگوییم که با نظر شما در مورد «زودرس» بودن مناظرات تلویزیونی توافق زیادی ندارم. به نظر من ۳۰ سال بحث کتبی برای تبادل نظر باید کافی باشد. ما در واقع در این زمینه خیلی «دیر» کرده ایم. فقط به جبهه همان دشمنان طبقاتی ما نگاهی بیفکنید که چقدر در این زمینه از ما پیش تر هستند و مسایل نظری و سیاسی خود را مدام از طریق مناظرات تلویزیونی حلاجی می کنند و جبهه گیری کرده و خود را برای تحولات آتی ایران آماده می کنند. در صورتیکه ما به عنوان کمونیست ها چشم دیدن همدیگر را نداریم و حتی حاضر نیستیم با هم یک بحث ساده نظری را انجام دهیم. بدیهی که اگر همین امروز در ایران اتفاقاتی مانند مصر بیفتد تدارک جبهه راست و میانه از ما «کمونیست» به مراتب بیشتر است. لذا تاثیر گذاری آنها بر توده ها هم در مجموع بهتر از ما خواهد بود. اگر فردا در ایران تحولی صورت گیرد تازه ما به خود آمده و مجبوریم همین بحث ها و تبادل نظرهایی اولیه که شما امروز آنرا «زودرس» می دانید، بیاوریم در میدان آزادی با هم انجام دهیم. بدیهی است که تدارکات پیشین نظری و حل اختلافات و یا روشن شدن آنها پیش از آن دوره به مراتب جبهه ما را از آنچه که امروز هست، قوی تر می کند. ما باید به بحران درون طیف چپ واقف باشیم و آنرا کتمان نکنیم. هیچ یک از سازمان ها و احزاب و گروههای «چپ و کونیست» امروز بدون بحران درونی نیست و هیچ کدام به تنهایی نقش رهبری کننده کل یا بحش جنبش کارگری را به عهده ندارد. این موقعیت مساعد را ما همه با هم و با کمک همدیگر باید بوجود آوریم.
با آرزوی موفقیت برای همه شما

۴٫ پاسخ من به مازیار رازی

رفیق مازیار رازی عزیز، اجازه دهید مورد به مورد به پاسخهای شما بپردازم:

۱٫ در باره برخوردهای توهین آمیز و تحقیر آمیز و از بالا توسط رفقای شما گفته اید که حق با من است و نباید صورت پذیرند. از این بابت از شما متشکرم. اما این را اضافه کنم که این رفتارها در بحثهای رفقای شما کاملا سیتماتیک است و بطور “گاهی” یا گه گاه نیست. بنابر این، این گفته شما که: ” رفقا ما در گرایش مارکسیست های انقلابی ایران دست به این روش ها نمی زنند. اگر این امر تخطی شده یا در حدت پلیمیک بوده و یا خطا. ” جدا قابل تردید است.

گفته اید که اگر چه این رفتار ها موجه نیستند اما منظور شما از “تعهدات اخلاقی” این موارد نبوده بلکه از پشت خنجر زدن و اتهام زنی و جوسازی و اخراج و غیره بوده است. بنظر من کسی که در برخورد به یک انسان از توهین و تحقیر و تخریب شخصیت براحتی آب خوردن استفاده میکند به از پشت خنجر زنی و اتهام زنی و غیره هم به همان راحتی دست خواهد زد. کسی که در بحث از شیوه توهین و تحقیر و تخریب شخصیت استفاده میکند در درجه اول به انسان و انسانیت احترام و ارزش قائل نیست و بنابر این اتهام زدن و غیره هم برایش مشکلی نخواهد بود. ریشه انسان و احترام به انسان است. من در کمونیست بودن کسی که شیوه تحقیر و توهین و تخریب شخصیت بکار میگیرد تردید بسیار جدی دارم.

گفته اید که شما فرصت نگاه کردن به بحثهای فیس بوکی را نداشته اید. واضح است که شما به این بحثها دسترسی دارید، اما اجازه دهید دو نمونه از برخورد رفقای شما را اینجا بیاورم تا روشن شود که منظور من از توهین و تحقیر و تخریب شخصیت چیست:

جهانگیر سخنور میگوید:

” آقای حبیب بکتاش. شما بفرمائید چه کسی که اختلاف سیاسی و تشکیلاتی (حتی جزئی) نداشته با لیدرهایتان را با بر چسب «۲ خردادی»، «رژیمی»، و انحرافی از حزبتان اخراح نکرده اید؟ شما نشان دهید در درون تشکیلات شما حق گرایش وجود دارد.”

این یک اتهام آشکار است. من به شما اطمینان میدهم که ما کسی را به بهانه یا بخاطر “۲ خردادی یا رژیمی یا انحرافی” بودن اخراج نکرده ایم. اگر شما مدرکی یا سندی دارید لطفا رو کنید تا همه ببینند. البته واضح است که اگر کسی رژیمی باشد باید اخراج شود. اگر سندی نداشته باشید انصاف و “تعهدات اخلاقی” حکم میکند که این اتهام را بطور علنی و رو به جامعه پس بگیرید.

این را هم اضافه کنم که رفقای شما در بحثهای فیس بوکی نوشته اند که تک تک آنها در کامنتها و نوشته هایشان نظر گرایش را نمایندگی میکنند. بنابر این من فرض را بر این میگیرم که کامنتها و گفته های بالا نظر شخص شما و نظر گرایش شما هم هست، مگر اینکه شما روشن کنید که چنین رابطه ای در گرایش شما نیست و هر کس نظر خودش را نمایندگی میکند و نه نظر گرایش را.

علی رضا بیانی میگوید:

“مشاور بکتاش، نمیگذارم گریز کودکانه ای از متن اصلی بحث داشته باشی بدون اینکه به طور کامل ضایع و افشا شوی. امشبم را گذاشته ام مخصوص نشان دادن بی مایگی و سطح نازل درخور بحث های شما که نشان دهم وقتی مشاور کمتیه مرکزی یک حزب حبیب بکتاش است میتوان حدس زد خود کمیته مرکزی چه عتیقه ای است. بس این به به و چه چه را بگذارید برای آنکه پستان گلشیفته و مریم نمازی را به نمایش گذاشته و بر اساسش تقویم درست میکنید تا بروم بخوانم ببینم موضوع سرنگونی طلبی چه بوده که باید جواب می دادیم و ندادیم.” خطوط تاکید از من هست.

لازم به توضیح زیادی در باره کامنت بالا نیست. رفیق عزیز این ادبیات را حتی لمپن ترین و وقیح ترین آخوندها هم بجرات در باره زن و در باره اپوزیسیون بکار میگیرند. سوال این است که آیا شما با این فرهنگ میخواهید چپ را از “بحران عمیق” بدر آورید و با “تعهدات اخلاقی” برای ساختن “نطفه حزب پیشتاز” متحد و متشکل کنید؟

۲٫ در باره مصاحبه تان با تلویزیون روند سوسیالیستی که در آن بارها به مسئله اخراجها در احزاب موجود، که اغلب شما آنها را احزاب “خود ساخته” توصیف میکنید، گفته اید که منظورتان “بیشتر” حزب کمونیست ایران بوده که رفقای روند سوسیالیستی کومله را بدون روشن بودن اختلافات اخراج کرده اند، و اضافه کرده اید که انتقاداتی هم به حزب کمونیست کارگری در این زمینه دارید.

اولا که برای بیننده و شنونده بحث شما در این مصاحبه ابدا روشن نیست که منظور شما کدام حزب است. امانت و انصاف سیاسی حکم میکند که ما در گفتارمان طوری صحبت کنیم که شائبه و توهم نسبت به افراد و جریانات سیاسی پیش نیاید. سوای این، نظر من این است که شما محق نبودید اخراجها در کومله را به سلاحی برای ترساندن مردم از این حزب، و یا بهتر بگویم، از احزاب موجود تبدیل کنید. همانطور که قبلا هم حضورتان عرض کردم این شیوه متعلق به جنگ سرد است که مردم را با نشان دادن سیبری و پولپوت و استالین از کمونیستها و احزاب کمونیستی میترساندند و میترسانند.

دوم اینکه اگر اخراج بخاطر آن اختلافات “روشن” نبودند، شما چطور به خودتان حق میدهید آنرا علیه حزب کمونیست بکار بگیرید؟ آیا این اختلافات برای شما روشن شده اند یا هنوز ناروشن هستند؟ آیا کومله روند سوسیالیستی این اختلافات را برای شما روشن کرده اند؟ آیا شما نظر حزب کونیست را هم در باره این اختلافات جویا شده اید؟

سوم اینکه رفقای شما در بحثها همین شیوه شما را در مورد حزب کمونیست کارگری بکار گرفته اند. بنابر این روشن میشود که مسئله اخراجها در گرایش شما بسیار بیشتر از “انتقاداتی در این زمینه” هست. شما اگر در باره اخراجها در حزب کمونیست کارگری اطلاعاتی دارید من توصیه میکنم آنها را علنی و منتشر کنید تا هم ما بدانیم در حزب ما چه میگذرد و هم طبقه کارگر بداند قضیه چیست. اگر هم مدرک و سندی ندارید لطفا از توصل به این شایعه پراکنی و شیوه های جنگ سردی پرهیز کنید.

۳٫ در باره مناظرات تلویزیونی نظر من فی الحال همان است که پیشتر عرض کردم:

“من شخصا پس از مشاهده مواضع و تحلیهای شما و برخورد “اخلاقی” دوستان شما دلیلی به برگزاری مناظره تلویزیونی نمی بینم. گمان نمی کنم که لازم باشد وقت تلویزیون ما و رهبران ما به این مناظره ها صرف شود. البته من در خواست شما را با رهبری حزب مطرح خواهم کرد و همین نظر شخصی خودم را هم اضافه خواهم کرد.”

البته این را اضافه کنم که من در زندگیم تلاش کرده ام ذهن بسته ای نسبت به مسائل و مضوعات و اتفاقات نداشته باشم (اینکه چقدر موفق بود ه ام بماند). اگر در آینده نظرم تغییر کرد حتما آنرا خواهم نوشت .

از شرکت شما در بحث کمال تشکر را دارم و منهم برای شما آرزوی موفقیت میکنم.