سوسیالیسم علمی- انقلابی (مارکسیسم) کیفرخواستِ طبقه کارگرعلیه نظام سرمایه داری

سوسیالیسم علمی- انقلابی ( مارکسیسم)

کیفرخواستِ طبقه کارگرعلیه نظام سرمایه داری

 “تحول مالکیت خصوصیِ پراکنده مبنی بر کار شخصی افرادبه مالکیت خصوصی کاپیتالیستی طبعا پروسه ای بغایت طولانی تر،خشونت بارتر و سخت ترازتحول مالکیت خصوصی کاپیتالیستی، که خودهم اکنون نیز در واقع بر پایه تولید و شیوه اجتماعی می گردد،به مالکیت اجتماعی است. درمورد                      اول مساله برسرسلب مالکیت از توده مردم به دست معدودی غاصب بود، درمورد دوم مساله بر سر سلب مالکیت از معدودی غاصب بدست توده مردم است”(۱) مارکس کاپیتال

مارکس اندیشمند انقلابی، فیلسوف و تئوریسین بزرگ طبقه کارگر، و بنیانگزار تئوری سو سیالیسم علمی- انقلابی (مارکسیسم) در شاهکار بی نظیر خود کاپیتال، به نقد ریشه ای و بنیادی اقتصاد و شیوۀ تو لیدی نظامِ استثماری سرمایه داری پرداخته و این نقد جانانه و بی بدیل را دراین اثر با ارزش دراختیار طبقه کارگر که خودمارکس، نیز بخشی از این طبقه بوده قرار داده  است.

مارکس اولین اندیشمند انقلابی بود که به کار سترگِ نقد ریشه ای سرمایه داری دست زد.

در این اثر بزرگ و شاهکار اقتصادی-  علمی -سیاسی- ادبی، او به دقت و با موشکافی و با متدعلمی، تمامیِ قانون مندی هایِ را که سرمایه دار بر اساس آن از طبقه کار گر ارزش اضافی کسب می کندو مقولاتی چون کالا، پول،ارزش اضافی در شکل های گوناگون آن ( ارزش اضافی مطلق و نسبی) را و نیز انباشت اولیه، مکانیسم بحران وبسیاری دیگر از مقولات کلیدی و اساسی در اقتصاد سرمایه داری را با آمار و ارقام و بطور دقیق و با دلایل و استدلال  فاکت های علمی ثابت کرده است. او نشان دادکه سرمایه داری نیز مانند سایر فرماسیون ها ی پیشین از خود( برده داری، فئودالیسم) از بین خواهد رفت و به جای بربریت سرمایه داری، سیستم و نظام سوسیالیستی برقرار خواهد شد

 کاپیتال منشور علمی و پایه ای طبقه کارگر و کیفرخواست او علیه سیستم سرمایه داری است و نیزنشان دادن راه و  آلتر ناتیو ی است که بر اساسِ تئوری علمی و ماتریالیسم دیالکتیکی و دانش مبارزه طبقاتی حرکت کرده و تدوین شده است.؛ این آلترناتیو ابتدا به شکل نظام سو سیالیستی و در تداوم خودبه جامعه کمونیستی خواهد رسید. مارکس همچنین اجتناب ناپذیری فرماسیون آینده که سو سیالیسم باشد را در آثارگوناگون خود نیز با دلایل علمی ترسیم وثابت کرده است. او تلاش خستگی ناپذیرو شبانه روزی و بیدریغی  را برای اکتشاف عملکرد اقتصادی- سیاسی و فلسفی جامعه سر مایه داری نمود، تا مفاهیم اجتماعی- اقتصادی  گوناگون این سیستم و جامعه را بشکافد و بشناسد و بشناساند و راه حل انقلابی و نه رفرمیستی را به طبقه کارگر نشان دهد که در نهایت اینراح حل انقلابی را نیزتئوریزه کرده  نشان داد.

او نیز،چگونگی حرکت، تاریخ و فرایندسرمایه، روابط اجتماعی، مبارزه طبقاتی، استثمار، از خود بیگانگی، فردگرایی، امکان‌پذیر بودن آزادی انسان به مفهوم وسیع آن و تسلط انسان بر سرنوشت خویش در جامعه کمونیستی، و نیز تغییر بنیادی جامعه استثماری( سرمایه داری) به جامعه  کمونیستی را بطور دقیق و واضع و انقلابی و علمی بیان نمود.

 به گواه دوره های انقلابی گذشته و  و نمونه‌های بی شماری که در جنبش جهانی طبقه کارگر و جنبش های اجتماعی موجود است،و با توجه به تداوم تضادها،بحران، خیز ش های خودجوش و بحرا ن های مداومی که در جامعه و در ذات سرمایه داری ( گرایش نزولی نرخ سود، وجود و برآمد روز افزون ارتش بیکاران، اضافه تولید (۲) موجود است و قابل حل نبودن این تضاد اساسی (تضاد کار و سرمایه) در جوامع گوناگون سرمایه داری، با هر شکل حکومتی( ظاهری) که داشته باشند،برای نمونه، حکومت اسلامی، دموکراسی پارلمانی( بورژوایی)، استبدادی، سرمایه داری دولتی وغیره، همگی حامل این تضاد حل نشدنی و آشتی ناپذیر و ذاتی می باشندکه خود را بطور مداوم و در اقصا نقاط جهان، هر روز به شکل حادتری از روز پیش نشان می دهد و تا حدو زیادی فراگیرو غیر قابل مهار شده است.این بحرا ن ها و تضادهای حل نشدنی و خیل عظیم بیکاران و بیکاری و خیزش مردم در سراسر جهان، خود گواه درست بودن تئوری مطرح شده از طرف مارکس و نقداساسی و رادیکال به شیوه تولید سرمایه داری در اثر جاوانی مارکس و آثار با ارزش دیگر او می باشد. در حال حاظر در تمام جوامع  نیز به روشنی شاهدغیر قابل حل بودنبودن این تضاد ها میباشیم و درستی و صحت و علمی  و انقلابی بودن نظرات مارکس بر همگان روشن شده است.  .

مارکس با بررسی و تحلیل مشخصاتِ متمایز و ویژگی‌های هر فرماسیون  تولیدی – اجتماعی ( برده داری، فئودالیسم)  معین را ،در هر دوره مشخصی از تاریخ بشر به دقت ترسیم و بیان کرده است .اهمیت و علمی و انقلابی بودن و درستی نظرات و تئوری های مارکس هنوز هم به اعتبار خود باقی است، زیرا که  بحران ها و تضاد های عمیق و حل نشدنی سرمایه داری نه تنها از بین نرفته و محو و حل نشده اند، بلکه هر بار با شدت بیشتری از دوران قبلی باز می گردند. و نیز خیزش های گوناگونی که نظام سرمایه داری مدام با آن دست به گریبان است و غیر قابل حل می باشند. تمام این بحران ها و تضاد ها و تناقضات سیستم سرمایه داری، درستی تئوری های مارکس و علم مبارزه طبقاتی ( مارکسیم)  را برای جهانیان  اثبات می رساند. در عین حال  نباید فراموش کرد که دو انقلاب بزرگ و شکوهمند کارگری، به مانند کمون پاریس و انقلاب اکتبر درستی نظرات مارکس( مارکسیسم)  را به اثبات رساندند.

اکنون از نظر مادی، زمینه های انقلاب کارگری وبرقراری  سو سیالیسم  آماده است، تنها در زمینه و از نظر ذهنی ( آگاهی طبقاتی) و مهم تر از همه خود آگاهی طبقه کارگر از قدرت و نقش تاریخی خود و نیز حزب طبقاتی اوست که حضور ندارند و یا خیلی کمرنگ حضور دارند.، البته آن چه که به آگاهی و خودشناسی طبقاتی او بر می گردد، درحد جوانه هایی بسیار تازه ُرسته در درون طبقه کارگر وجود دارند که این جوانه ها بایددر یک پروسه عمیق مبارزه طبقاتی و با کار سیاسی- حزبی و شرکت در مبارزه طبقاتی خاص خویش به بار نشیند ودر نهایت میوه خود را بصورت حزب طبقاتی- کمونیستی  اوبه بار آورد. و او به عنوان طبقه آگاه و متشکل و برای خود و نه در خود، در مصاف های طبقاتی آینده  به میدان آید.

در پایان یک نکته مهم ؛ بورژوازی و کارگزارانش ( شاید هم افرادی با منظورهای نه چندان منفی) می گویند که ” کتاب کاپیتال خیلی مشکل و غیر قابل فهم برای همه می باشد ” آن چیزی که از جانب بورژوازی و تبلیغاتش  علیه مارکسیم صورت می گیرد؛ همه دروغی بیش نیست، سرمایه دار آگاهانه خواسته است و می خواهدکه طبقه کارگر و مبارزین و علاقمندان را از دسترسی به این کتاب و سایر اندیشه های مارکسیستی ودریافت آگاهی طبقاتی توسط کارگران، را مانع گردند.

مارکسیسم؛ علم مبارزه طبقاتی پرولتاریا، است که تبلور آن در انقلاب سوسیالیستی – به شکل انقلابی و نه رفرمیستی- و دیکتاتوری پرولتاریا می باشد،در واقع مارکسیم- سوسیالیسم انقلابی و علمی( کاپیتال بطور خاص) کیفرخواست طبقه کارگرعلیه طقه سرمایه دار و رد تمامی بنیان های اساسی سرمایه داری است و نشان دادن آلترناتیو انقلابی ( سوسیالیسم)  برای طبقه کارگر می باشد..

لنین چه زیبا گفته است که ” کاپیتال ،باید کتابِ روی میز مطالعه هر کارگری باشد” لنین

۱- مارکس کاپیتال جلد اول. فصل ۳۲، گرایش تاریخی انباشت کاپیتالیستی، تر جمه جمشید هادیان .

۲- مارکس در کتاب کاپیتال ریشه گرایش نزولی نرخ سود را توضیح داده است، به این صورت که سرمایه از دو بخش سرمایه ثابت و سرمایه متغیر تشکیل شده است؛ هرچه سرمایه ثابت ( مواد خام، ابزار تولد، ماشین آلات) افزوده گردد و سرمایه متغیر( نیروی کارکارگرکه منشاء آفرینش ارزش اضافی است ) رو به کاهش نهد، سودحاصل به نسبت کل سرمایه، گرایش به  نزول دارد( گرایش نزولی نرخ سود و بالا رفتن ترکیب ارگانیک سرمایه)  بخاطر کم شدن  این سود هنگفت که از نیروی کار کارگر میباشد که از ارزش اضافی ای که برای سرمایه دار تولید می کند بدست می آید. با کم شدن این بخش، و به دلیل این که سرمایه داردر پی بدست آوردن سودو سود بیشتر است، و این حرص و طمع او در این رابطه آنطور که او می خواهد، برآورده نمی شود،شرکت ها و تولیداتی را که سود مطلوب او را بوجود نیاورند، تعطیل کرده و یاخود ورشکست شد ه وبه این صورت هر روز به تعداد بیکاران افزوده تر می گردد( ارتش بیکاران. مارکس) در نتیجه قدرت خرید طبقه کارگر برای خرید کالا های تولید شده رو به کاهش می نهد و بازار ازکالا اشباع می گردد( مارکس- رزا لوکزامبورگ) این مکانیسم درونی سرمایه داری، در نتیجه بحران را بدنبال خود دارد. این مشکل به دلیل تضادذاتی- درونی( گرایش نزولی نرخ سود)  سیستم سرمایه داری حل نشدنی است وباقی خواهد ماند، حل شدن آن فقط با نابودی این سیستم و برقراری سوسیالیسم- کمونیسم ،امکان پذیر خواهد بود..آن زمان جامعه خواهد توانست این شعارها را بر پرچم خود بنویسدکه :از هرکس به اندازه ی توانایی اش و به هر کس به اندازه ی کارش (سوسیالیسم) و نیزاز هر کس به اندازه ی توانا یی اش،به هر کس به اندازه ی نیازش(۳) فاز بالای جامعه کمونیستی) در آنصورت است که تضادغیر قابل حل کنونی، درجامعه حل خواهد گردید .

۳- نقد برنامه گوتا-  ۱۸۷۵مارکس. ترجمه سهراب- ن

بنفشه کمالی

www.newoktobr.com

۱۲-۸-۲۰۱۳