دور باطل چپاول و چپاول! درباره مشکل گرانى و کمبود دارو در ایران

گرانی در ایران بیداد می کند و در این میان گرانی و کمبود دارو جان درو می کند. به این حرفهای مردم به نقل از سایت عصر ایران به تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۹۲ توجه کنید:
– من و خواهرم بیماری دیابت داریم. تا ماه پیش انسولین می خریدیم ۶ هزار تومان که این ماه ۱۲ هزار تومان خرید کردیم. نوار تست قند خون می خریدیم هر عدد ۳۵ هزار تومان که این ماه شده ۴۵ هزار تومان. جالبه که نوار تست قند خون زمانی که دلار ۳۸۰۰ و ۴۰۰۰ تومان بود با قیمت ۳۲ الی ۳۵ هزار تومان فروش می رفت.
– همسر بنده قرص وارفارین (ضدلخته شدن خون) مصرف می کند که تاچندی پیش مثل نقل و نبات در همه داروخانه ها بود ولی الان اصلا موجود نیست. اگر ایشان در اثر نبودن قرص دچار سکته شود مسئول کیست؟
– داروی بتافرون مخصوص بیماران ام.اس حدود یکماه است توزیع نمی شود، چه کنیم؟
– از کیفیت داروها هم صحبت کنید، پسر من به خاطر مصرف یک شربت آنتی بیوتیک ساده که قبلا همیشه مصرف می کرد تا پای مرگ رفت.
– در شهرستان بوکان (آذربایجان غربی) آمپول رگام در سیستم توزیع دولتی موجود نیست و مردم مجبورند آن را در بازار آزاد با قیمت ۴۰۰ هزار تومان تهیه کنند.
– بتافرون داروی بیماران ام.اس که با قیمت ماهیانه ۸۰ تومان براحتی در دسترس بود، این اواخر به ۴۲۰ تومان رسیده بود که به هر بدبختی تهیه می کردیم. چند روز قبل داروخانه هلال احمر قیمت آن را بالغ بر ١ میلیون و ۶٠٠ هزار تومان اعلام کرد.
– باور بفرمایید برای تهیه یک عدد اسپری آسم تمام داروخانه های شهرم را گشتم ولی دریغ از یک افشانه. بیماری آسم را هم که همه می شناسند. حالا همسرم شبها تا صبح به سختی نفس می کشد و صدای خس خس سینه اش تا یک کوچه آن طرف تر شنیده می شود.
– من کارمند بیمارستانم. الان چندماهی است که به خاطر نبود دارو هیچ بیمار ام.اس ( یک بیماری صعب العلاج) را توی بیمارستان بستری نمیکنن… هر چند وقت یکبار خانواده هاشون مراجعه میکنن و با کلی امید میپرسن که مشکل دارو حل شده؟ و با ناامیدی برمیگردن.
– قرص مزالازین ایرانی که برای درمان کولیت اولسروز می باشد مدتی است نایاب شده است ونمونه خارجی آن ۵ برابر قیمت ایرانی می باشد. مسئولینی که یارانه دارو را حذف کردند چرا پاسخگو نیستن؟ آیا ما قشر بیمار کم درآمد محکوم به مرگیم؟
– مادر گوهری گرانبهاست مادرم را به خاطر داروهای بی کیفیت ازدست دادم.
– به عنوان یک پزشک می گویم، کاش فقط داروهای بیماریهای صعب العلاج پبدا نمی شد چون این بیماریها معمولا شیوع کمی دارند. مشکل اصلی در حال حاضر کمبود داروهای لازم برای بیماریهای شایع است. متفورمین، رانیتیدین، شیاف استامینوفن، سرم نرمال سالین و بسیاری قطره های معمول چشمی جزو داروهای سهمیه بندی هستند و در شهرستانها کمبودشان شدیدا حس می شود. فقط تهران و شهرهای بزرگ را نبینید.

اینها که اینجا آورده شد فقط گوشه هایی از ابعاد مشکل گرانی و کمبود دارو در ایران را منعکس می کند. حرفها و درد دلها و شکوائیه ها زیاد است، اما این گفته ها فقط دردل نیست، فقط شرح مصیبت نیست، اینها یک ادعانامه است، ادعانامه اعتراضی علیه جمهور اسلامی ایران. چرا که این رژیم به هزار و یک دلیل مسئول چنین وضعی است، و نه فقط برای رفع این مشکل کاری نکرده است بلکه سعی می کند ابعاد بزرگ این مشکل را لاپوشانی کند و در قبال مسئولیتی که دارد شانه بالا بیاندازد.
اولا بر خلاف حرفهای وزیر بهداشت احمدی نژاد، حسن طریقت منفرد، در ایران ما فقط با کمیود ۳۰ قلم دارو روبرو نیستیم. حتی رییس سازمان تدارکات پزشکی هلال احمر هم از کمبود بیش از ۲۰۰ قلم دارو در ایران خبر می‌دهد.
در ثانی سیاست ارزی جمهوری اسلامی و بخصوص حذف ارز مرجع از اوایل اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۲ یکی از عواملی است که مستقیما بر گرانی دارو تاثیر داشته است. معلوم است که قیمت تمام شده تولید دارو و یا وارد کردن آن با ارزی بالاتر از ۱۲۲۶ تومان و معادل ارز ۲۴۷۷ تومان بر قیمت دارو تاثیر می گذارد. اگر حتی این تاثیر هم بلافاصله نباشد شوک شدیدی به بازار وارد می کند. در جامعه ای که اساس آن بر سود آوری بنا شده است و دارو نه مرهمی بر درد مردم بلکه پوششی برای سود آوری سرمایه داران است، آنگاه زالوصفتان نیاز مردم را به گرو می گیرند تا پول بیشتری به جیب بزنند. در همین رابطه خوب است به حرفهای “هاشم تبریزی دانا” یکی از کسانی که در عرصه واردات دارو و تجهیزات پزشکی فعالیت می کند اشاره ای داشته باشیم. وی در مصاحبه با خبرنگار ایسنا گفت: چند روز از حذف ارز مرجع واردات دارو نگذشته بود که قیمت انواع دارو در بازار بین ۲۰ تا ۵۰۰ درصد افزایش یافت. بخشی از افزایش قیمت‌های دارو و حتی کمیاب شدن برخی از داروها، صرفا جو روانی ایجاد کرده و موجب سوءاستفاده فرصت طلبان شده است؛ این افراد به هر نحو ممکن به ثروت اندوزی ادامه می‌دهند و جان مردم برایشان ارزشی ندارد.
ثالثا همین امروز دارو وجود دارد ولی در گمرک های ایران در حال فاسد شدن است. چرا که بدلیل مشکلات ارزی نمی تواند ترخیص شود. بعنوان مثال، نادری معاون فنی گمرک ایران، روز دوشنبه ۸ مرداد گفته بود که ۳۳۰ تن دارو در فرودگاه امام خمینی بلاتکلیف مانده “چون واردکنندگان نتوانسته‌اند مابه‌التفاوت نرخ ارز مرجع و مبادله‌ای را پرداخت کنند.” بانک مرکزی خواسته مابه‌التفاوت ارز ۱۲۲۶ تومانی و ارز ۲۴۷۷ تومانی را پرداخت کنند تا بتوانند داروهایشان را ترخیص کنند و در بازار بفروشند. بانک مرکزی از یک طرف با اتخاذ سیاستهای ارزی اش موجبات ثروت اندوزی عده ای مفتخور را فراهم می آورد چرا که دستشان را باز می گذارد که کالا با ارز ۱۲۲۶ وارد کنند و با ارز بازار آزاد بفروش برسانند. و از طرف دیگر داروی مردم را به گرو می گیرد که از این طریق سهمی از این ثروت اندوزی را نصیب خود سازد. این یک دور باطل چپاول و چپاول است که تنها با دخالت مردم می تواند تغییر کند. بعلاوه همین یک قلم نشان می دهد که تحریم اقتصادی که بعضی از عوامل رژیم بدان اشاره می کنند پوششی برای طفره رفتن از قضیه است. تحریم های اقتصادی جمهوری اسلامی هر چند که ممکن است مستقیما شامل دارو نباشد ولی بطور غیر مستقیم تاثیرات معینی بر مشکلات داروی کشور دارد و ازاین نظر غیر انسانی است ولی مسئله اصلی خود جمهوری اسلامی است. خودشان می گویند “با اینکه در تحریم هستیم خودمان هم واردات دارو را تحریم کرده ایم”! و این اشاره ای به این حقیقت است که جمهوری اسلامی سلامتی و بهداشت جامعه را قربانی منافع اقتصادی و سیاسی خود می کند.

مشکل گرانی و کمبود دارو چگونه حل می شود؟
عابد فتاحی عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی گفته است: با اختصاص یک تا دو میلیارد دلار تمام مسائل مربوط به دارو حل می‌شود و این پول زیادی نیست. عابد فتاحی دارد به زبان بی زبانی می گوید دولت تا دیر نشده با اختصاص بودجه لازم مشکل دارو را برطرف سازد تا بتواند از اعتراض بی حد و حصر مردم به این اوضاع در امان بماند.
واقعیت این است که مشکل حاد دارو در ایران با اختصاص گوشه ای از خرج های کلان جمهوری اسلامی برای تامین مخارج مساجد و پرورش تروریستهای اسلامی می تواند برطرف شود. اما این به اصطلاح در اولویت جمهوری اسلامی نیست چرا که سر پا نگاهداشتن دستگاه تحقیر و سرکوبش برایش مهمتر است. جمهوری اسلامی تا بخواهید برای سپاه و بسیج و گله های حزب الله پول بریز و بپاش می کند و مشکل ارزی ندارد ولی تا نوبت به نیازهای اساسی مردم می شود، کم می آورد. در نزد رژیم اسلامی سرمایه داران دایرکردن چوبه های دار در شهرها و انجام اعدامهای علنی و دستگیری و بازداشت کارگران حیاتی تر از تامین سلامتی و بهداشت جامعه است! چنین رژیمی تنها مستحق به زیر کشیدن است. حتی با استانداردهای متعارف جامعه سرمایه داری در غرب، دولتی که نتواند به نیاز مهمی چون بهداشت و دارو در یک جامعه پاسخ مناسبی بدهد کارش به استعفا کشیده می شود و باید برود.
طب، بهداشت و خدمات درمانی رایگان حق مردم است. جامعه موظف است که همه امکانات خود را برای سلامت و بهداشت و بطور کلی رفاه و آسایش شهروندان بکار گیرد. در نظام جمهوری اسلامی حتی مطابق آنچه که خود وعده داده اند عمل نمی شود. قرار بوده که بیماران تنها ۳۰ درصد هزینه درمانی را پرداخت کنند و ۷۰ درصد بقیه را بیمه بدهد. حالا وضع بر عکس شده است، تازه اگر شما بیمه درست و حسابی ای داشته باشید. رژیمی که حتی نمی تواند به این تعهد خود پایبند باشد باید برود. حکومت باید در دست کسانی قرار گیرد که با رنج و زحمت خود همه ثروت و امکانات جامعه را فراهم می کنند ولی امروز تماما از آن محروم هستند. ایجاد جامعه ای که شهروندان به یکسان از همه مواهب زندگی برخوردار باشند کاملا عملی و میسر است. نیرویمان را برای این کار وسیعا به میدان آوریم.