قضیه دفاع ناصر اصغری از تحریم فعالیت کمونیستی در مجامع بورژوازی

مقدمه:

متعاقب گسترش بحث و مناظره بین گرایش “تحریم” و شرکت در کنگره ملی کرد، مثل همیشه ریشه های اختلافات سیاسی و متدهای استدلال گرایشات مختلف کمونیستی بیرون زد. این امری طبیعی است. هر زمان موضوعی پیدا می شود که اختلافاتی ارائه شود اما از دید من عامل این اختلافات تقریبا یکسان هستند: اولا متدهای فکری متضاد و دوما خواستگاههای اجتماعی و طبقاتی متفاوت و متضاد. اینترنت خوشبختانه این فرصت را بیشتر می دهد که مناظره ها بیرون از مرزهای این و آن بیرون از حوزه های سانسورهای سنتی این و آن، اجتماعی  شوند و جامعه در هر پیچ و خم این مناظره ها بیشتر بتواند به تفاوتهای بینش و سیاست پی ببرد و قدرت انتخابش بالاتر برود.

دورانی بود که کمونیزم را در ایران یک حزب یا سازمان عموما نمایندگی می کرد.اون دوران گذشت و بنا به دلایل متعددی احزاب و سازمانهای متعددی ادعای کمونیزم کردند تا رسیدیم به کمونیزم کارگری و تحزبش که طبیعتا همین مسیر را طی کرد و با تعمیق مبارزه طبقاتی و رویارو شدن جنبش کمونیزم کارگری در مقابل سوالهای جدید، شاهد پدیده “انشعابات کمونیزم کارگری” بودیم و حالا کمتر کسی است که شکی داشته باشد که احزاب کمونیزم کارگری در حال واگرائی بیشتر هستند و هر کدام با سرعتهای مختلفی از مرکز تاریخی حزب کمونیست کارگری منصور حکمت فاصله می گیرند.

پدیده واگرائی نه فقط بین احزاب کمونیست کارگری موجود بلکه درون این احزاب هم ادامه دارد. در بسیاری از سیاست گذاریها دیگر نمی شود “رهبری” هوادار و عضو و کادر را مثل گذشته سر صف نگه دارد.اون اتوریته قدیمی رهبریها فروریخته و زیر سوال می رود. این پدیده خودش علتهای مختلفی دارد از جمله همین تاثیر فضای باز فیسبوک و اینترنت و امکان به زیر سوال بردن “رهبریهای موجود” از یکطرف و از سوئی بی برنامگی و عکس العملی شدن مکانیزمهای سیاستگذاری رهبریهای این احزاب است.

اینست که ما امروزه شاهدیم که متعاقب هر سیاست گذاری بخشی از رهبری احزاب کمونیست کارگری بلافاصله ادمهائی درون یا بیرون این احزاب پیدا می شوند و اون سیاستگذاریها را زیر سوال می بردند و این پدیده را “رهبریهای احزاب کمونیست کارگری” با نگرانی و دست پاچگی فقط می توانند نظاره کنند!

“قضیه تحریم کنگره ملی کرد” ، بقول ناصر اصغری از دید من فقط نمونه دیگریست از زیر سوال رفتن سیاستگذاریهای رهبری احزاب کمونیست کارگری. نگاهی به بحثهای فیسبوک نشان می دهد که بسیاری از اعضا و حتی کادرهای احزاب کمونیست کارگری هم دچار “سوال” شده اند که بواقع این تحریم بازی و اعلام مخالفت با شرکت کمونیستها در کنفرانس ملی کرد با چه منطقی قابل توجیح است و با اصل مداخله گری منصور حکمت چگونه خوانا هست؟

سابق بر این اینطور نبود! کافی بود کلمه ای “رهبری” این احزاب بگوید تا عضو هوادار و کادرش به صف شوند. اما اون دوران گذشته و من فکر می کنم خوبست که دارد می گذرد.حالا اتوریته رهبری دیگر نمی تواند کسی را قانع کند و لذا منطق و استدلال بیشتر لازمست. حالا با این مقدمات برویم سراغ استدلالات ناصر اصغری (۱) ببینیم چگونه ایشان سیاست تحریم را مستدل می کند:

(۱)ناصر اصغری نمی خواهد با میان کشیدن لنین کسی را مرعوب کند!

ناصر اصغری می گوید:

منتها اشاره به لنین به هیچوجه مرعوب کردن طرف مقابل و دعوت آنها به سکوت نیست، بلکه اشاره ای است به تاریخی که به نادرست به کمک گرفته شده است. ما به لنین مراجعه می کنیم که از تاریخ هم یاد بگیریم.”

اولا: چرا اساسا ناصر اصغری فکر می کند که اشاره به لنین کسی را مرعوب می کند و “دعوت”؟ به سکوت می کند؟! قرن ۲۱ که دوران فروپاشی لنینیزم و استالینیزم و بلوک شرقیزم را دیده دیگر چه ترسی باید از بکار گیری لنین داشته باشد؟ چگونه ناصر اصغری فکر می کند که کسی با بکارگیری کلمه لنین قرار است “ساکت شود”؟! من فکر می کنم اتفاقا ناصر اصغری دارد روانشناسی خودش و روایت خودش را به مخاطبش پرتاب می کند! ایشان هنوز از لنین ترس دارد و ساکت می شود و طبعا اینرا ناخوداگاهانه در مخاطبش سراغ می گیرد!

دوما: فعلا کاری ندارم که ناصر اصغری بواقع از لنین چگونه توانسته سیاست تحریم را بیرون بکشد، اما این تاریخ گرائی ناصر اصغری هم دیگر رنگی ندارد! بفرض لنین را در تاریخی درست بیان کردی، سوال اینست که انطباق اون تاریخ با وضعیت کنونی خودش نیاز به استدلال جداگانه دارد! این معضل حل نشدنی چپ سنتی و توده ایستی بود که مرتب می خواستند به زور لنین ، اوضاع سیاسی کنونی را تحلیل و توضیح بدهند! منتهی نمی شد! نمی شود!

خلاصه اینکه: نه کسی از بکارگیری لنین توسط ناصر اسغری مرعوب می شود و نه اساسا استدلال درستی است که تاریخ لنین را با وضعیت کنونی یکی بگیریم و پاسخ مسئله کنونی را از لنین بخواهیم!

(۲) “دو مسئله کاملا جداگانه”!

ناصر اصغری می گوید:

” اگر جریانی در کنگره ای برای پیش بردن اهداف اعلام شده ای شرکت کند، با جریانی که قرار است در میزگردی و برای رساندن پیام خود به توده هرچه وسیعتری شرکت کند، معلوم است که دو مسئله کاملا جداگانه ای هستند… شرکت کومله بعنوان بخشی از کنگره و حامی کنگره، قابل مقایسه با نشست و برخاست با رضا پهلوی و فرخ نگهدار و مصطفی هجری و غیره در یک میزگرد یا پنل ندارد. این دو ماهیتا پدیده های متفاوتی هستند.”

ناصر اصغری مدعی است که احراب راست گاهی با اهداف “اعلام نشده” در جلسات سرکت می کنند و گاهی با “اهداف از پیش اعلام شده”. اون اولی را باید تحریم کرد و دومی را باید شرکت کرد! می گوید اینها دو پدیده ماهیتا متفاوت هستند!

یادم می آید، اولین توبیخ حزبی که بعنوان کادر حزب کمونیست کارگری شدم زمانی بود که در تظاهرات نیویورک، با ایستادن کنار خانم نازنین افشین جم(همسر وزیر دفاع کانادا) که قرار بود برای عده ای سلطنت طلب سخنرانی کند مخالفت کردم! اسنادش هست و قابل ارائه! اونجا استدلال همفکران ناصر اصغری چه بود؟ غیر از این بود که خانم نازنین افشین جم با “اهداف اعلام شده” در دفاع از راست پروغرب قرار بود سخنرانی کند؟ اونجا ناصر اصغری و همفکرانش من را بخاطر مخالفت با حضور کنار این خیمه شب بازی محکوم کردند! اما حالا؟!

من مدعی هستم که همانطور که کمونیستها در هر حلسه ای با اهداف اعلام شده ظاهر می شوند راستها هم همینکار را می کنند و هر دو طرف هم محق هستند! یک موقع کمونیستها رئیس جلسه هستند یک موقع هم راستها!

ناصر اصغری دارد به زبان بی زبانی می گوید اگر حلسه دست کمونیستها باشد خوبست برویم و اگر دست راستها باشد باید تحریم کنیم!

کنفرانس برلین چطور؟! اونجا هم حلسه دست راستها بود! تریبونال بین المللی؟! اونجا هم دست راستها بود و برنامه قبلی و طراحی قبلی هم شده بود که مسئله اعدامها به مسئله کلیت نظام اسلامی به بحث سر مکانیزم سرکوب بورژوازی کشیده نشود و خصوصا این کمپین ادامه نیابد! اینها برنامه مشخص راست بود در تریبونال. اما کمونیستهای کارگری چه کردند؟!

اینها نمونه هائی است که نشان می دهد ناصر اصغری دارد سفسطه می کند! تناقض می گوید و چیزی بنام “ماهیت کاملا متفاوت” وچود خارجی ندارد! ماهیت متفاوت عبارتست از تغییر دینامیک نشستها یا حداقل استفاده از نشستها برای مخاطب قرار دادن جامعه.این کار کمونیستهاست.

(۳) “استفاده رعب آور ” ناصر اسغری از لنین!

فرض بگیریم واقعا لنین رعب آور است و در مقابل اسمش همه باید سکوت کنند و تسلیم شوند! اما ببینیم ناصر اصغری چگونه پای لنین را به میان می کشد:

” لنین هیچ وقت در مجالس و مجامعی که بورژوازی از قبل اهدافش را تعیین کرده بود شرکت نکرد. این یعنی مشروعیت دادن به کاری که بورژوازی می خواهد انجام بدهد و این از اساس با متد لنین مغایرت دارد. شرکت لنین در آن مجامع در چهارچوب همان میزگرد و پنل‌هایی می گنجد که بالاتر به آن اشاره کردم.

لنین سرسختانه از آن نمایندگان دفاع می کند و خواهان ماندن و استعفا ندادن آن نمایندگان می باشد. لنین می گوید که دوما یکی از بهترین تریبونهایی است که سوسیال دمکراسی باید به بهترین وجهی و تا جائی که ممکن است از آن استفاده کند. و اینجا لازم است که یادآوری کنم شرکت بلشویکها و لنین در دوما نه از سر موضع پارلمانتاریستی بلکه از سر استفاده از تریبونی بود که در اختیارشان قرار گرفته بود. این را لارس لی هم به ما یادآوری می کند! همین موضع را لنین در انقلاب فوریه ١٩١٧ هم پی می گیرد.”

ملاحظه بفرمائید:

لنین گفته که کمونیستها اگر بتوانند حتما باید در پارلمان بورژوازی استفاده کنند . گفته از سر “پارلمانتاریستی نه بلکه از سر تریبون کردن”. آیا پارلمان بورژوازی با طرح قبلی با اهداف از پیش تعیین شده تشکیل می شود یا اینکه همینجوری “پانل” است؟!

تا اینجا که تاریخ نشان می دهد پارلمانهای بورژوائی برای ارائه قوانین  حفظ سرمایه تشکیل می شوند. دستور کارشان کاملا مشخص است. رد خور هم ندارد. کسی کافیست بنشیند جلسات این پارلمانها را  در هر کشوری نگاه کند تا ببیند با چه مهارتی اینها سر مردم کلاه می گذارند و قوانین وضع می کنند! هر چه هست پارلمان بورژوازی به هیچ وجه “پانل” نیست! دست کمونیستها هم نیست و برنامه مشخص دارد!

ناصر اصغری از کجا شروع کرد؟ از اینکه پانل باشد خوبست اما “از پیش تعیین شود” تحریم باید گردد! قرار بود توسط لنین ما را مرعوب کند و ساکت کند! ببخشید مرعوب نکند و ساکت نکند! ظاهرا لنین هم او را یاری نمی دهد!

خلاصه کنم:

وضعیت زاری است این “قضیه دفاع از تحریم” و زارتر است وقتی ناصر اصغری با این متدها و منطق ها به وکالت تحریم نشسته است. تاکیید می کنم که کمونیزم کارگری و جنبشش متاسفانه توسط ناصر اصغریها و علی جوادیها و کوروش مدرسیها و آسنگرانها نمایندگی نمی شود. اون اتوریته ها دورانش تمامست و زمان منطق آوردن مستقیم و درگیر شدن در مناظره های اجتماعی است.هر فعال اجتماعی هر کمونیستی دیگر می تواند این اتوریته ها را براحتی به چالش بکشد و نشان دهد که چقدر اینها از حل مسائل گریبانگیر جامعه عقب افتاده اند. این مناظره ها در موضوع شرکت کمونیستها در کنگره ملی فقط نمونه ای است.داستان ادامه دارد!

منابع دیگر:

(۱)ناصر اصغری: قضیه شرکت در مجامع ناسیونالیستها , در حاشیه شرکت کومه‌له در “کنگره ملی کرد”

http://www.azadi-b.com/J/2013/08/post_172.html

(۲)سعید صالحی نیا: در دفاع از شرکت کمونیستها در کنگره ملی کرد و انتشار گزارشات و نتایح عملی متعاقب آن

http://www.azadi-b.com/J/2013/08/post_149.html

(۳)سعید صالحی نیا: دستاوردهای تاکنونی نقد لنین از دیدگاه کمونیزم کارگری پاسخ به ناصر اصغری

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=17231

سعید صالحی نیا: نگاهی به مقاله ناصر اصغری بنام “عشق آزاد”(۴)

http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=19810