خانم عبادی شوخی میفرمائید!

خانم شیرین عبادی در نامه ای به حسن روحانی انتقاد کرده است که چرا عمرالبشیر رئیس جمهور سودان را به مراسم تحلیف دعوت کرده است. شیرین عبادی اینرا توهین به مردم ایران میداند. میگوید مگر نمیدانید که عمرالبشیر به اتهام نسل کشی محکوم شده است. 

اولین سوال این است که مگر حسن روحانی و عمرالبشیر فرقی دارند؟ ظاهرا یکی پرونده پاکی دارد و دیگری جنایت کرده است. هر دو نماینده یک دولت جنایتکارند و جزء شرکای اصلی حکومتی که چنین وضعی بر مردم حاکم کرده است. خانم عبادی لطفا رد گم نکنید! شما را هم بخوبی میشناسیم. اگر در سودان بودید قطعا دشمنی خاصی با سرنگونی طلبان داشتید و دنبال کسانی می افتادید که خواهان اصلاح حکومت بودند.

سوال دوم این است که چرا این دعوت را توهین به مردم ایران میدانید؟ مگر این دولت نماینده مردم ایران است که نحوه برگزاری مراسم تحلیفش توهین به مردم باشد؟ مردم ایران تا بحال مسئول کدامیک از سیاست ها و تصمیمات جمهوری اسلامی بوده اند؟ مگر کسی بجز اوباش خود حکومت و ملی اسلامی های مرتجع این حکومت را نماینده مردم میداند؟ برای مردم چه اهمیتی دارد که بشار اسد به مراسم رژیم دعوت میشود یا بشیرالاسد؟ راستی چرا دعوت از بشار اسد را توهین ندانستید؟ خواسته اید آقا را نرنجانید؟

اما علاوه بر این در نامه تان گفته اید که این کار توهین به جمهوری اسلامی است. چرا کاسه داغتر از آش میشوید؟ نماینده یک حکومت مرتجع و آدمکش، نماینده یک دولت آدمکش دیگر را دعوت کرده است. نماینده خیلی از دولت های مرتجع و آدمکش و ضد زن دیگر را هم دعوت کرده است. چرا نگران توهین به جمهوری اسلامی هستید؟ میتوانید بفرمائید که رابطه شما با این حکومت چیست که اینطور با عز و احترام با آن حرف میزنید؟

در این نامه حسن روحانی را رئیس جمهور منتخب نامیده اند. ایشان در کدام انتخابات رئیس جمهور شده است؟ مگر انتخاباتی در کار بوده است؟ در نمایشی که زن یعنی نیمی از جامعه حق کاندید شدن ندارد؟ در حکومتی که مخالفین حکومت از کمونیست ها یا سلطنت طلبان حق فعالیت که هیچ، حق حیات هم ندارند؟ در انتخاباتی که هیچ منقد نیم بندی هم امکان کاندید شدن نداشته است؟ در انتخاباتی که هیچ آتئیستی و هیچ معتقد به مذهبی غیر از شیعه حق کاندید شدن و حتی فعالیت نداشته است؟ در انتخاباتی که حتی مخلص ترین آدم های خود نظام هم صلاحیتشان توسط فقیه و انواع فیلترهای دیگررد میشود؟ کسی که بوئی از آزادیخواهی برده باشد این مضحکه را انتخابات می نامد؟ راستی نمایش انتخابات های رژیم را انتخابات نامیدن توهین بزرگی به مردم و بویژه به زنان نیست؟

موقعی که در سال ٢٠٠٣ جایزه نوبل بنا به مصالح سیاسی تصمیم گیرندگان این جایزه به شما داده شد، فرصت داشتید که در مقابل صدها میکروفون یک کلمه از بیحقوقی مردم در نظام اسلامی بگوئید، یک کلمه از بیحقوقی زن در حکومت اسلامی بگوئید، برعکس با وقاحت اعلام کردید که تناقضی بین حقوق بشر و اسلام نیست. بدنبال آن اعلام کردید که این جایزه حق خاتمی رئیس جمهور اسلامی بوده است و گفتید باید دست نمایندگان مجلس رژیم را ببوسم. و البته جایزه نوبل به شما داده شد چون میدانستند شما چکاره اید. قرار نبود جایزه را به کسی بدهند که فراخوان سرنگونی حکومت را میدهد، که حاضر است و این شهامت و آزادمنشی را دارد که بگوید سرتاپای اسلام و قرآن و احادیث و آیت اله ها دروغ و ریاکاری و عقب ماندگی است. در سال ٨٨ از اینهم فراتر رفتید و ادعا کردید که سکولاریسم در حال حاضر در میان مردم ایران خریداری ندارد و به جای آن لازم است که پیشرفت را از طریق تفسیر درست قرآن به دست آوریم! امان از دست این پلیتیک زدن های نوع حزب توده ای! در حالی که سردمداران و گله آیت اله های ریز و درشت نظام هم هرروز فغانشان از بی مذهبی مردم بالا رفته است و جنبش وسیع و قدرتمندی علیه اسلام و هرنوع مذهب شکل گرفته است، هنوز شیادانی پیدا میشوند که سکولاریسم را هم از سر مردم زیاد میدانند و خودشان را هم مدافع حقوق زن و کودک هم معرفی میکنند. شرم واقعا چیز خوبی است!

خانم عبادی، شما یک ملی اسلامی صادق هستید. هیچ جنایتی، هیچ تعداد اعدامی، هیچ درجه بیحقوقی زن و آپارتاید جنسیتی که در جامعه حاکم است، باعث نمیشود راهتان را گم کنید. شما مثل همه اصلاح طلبان خواهان حفظ نظام کثیف اسلامی هستند و دشمن شماره یک سرنگونی طلبان و کمونیست ها. این هویت واقعی شما اصلاح طلبان بی شخصیت است. با سرنگونی حکومت اسلامی فلسفه اصلاح طلبی و کل جنبش اصلاح طلبی هم خواهد رفت.