جزیره, خلیج فارس یا کارگرهفت تپه؟

سعید ولدبیگی

هفته گذشته شاهد اتفاقات زیادی بودیم.از بازگشائی مجلس تا کنار هم قرار گرفتن رفسنجانی و ناسیونالیستها به بهانه از دست رفتن خلیج فارس .

 

در این مطلب میخواهم به دو سوال جواب بدم.اول اینکه چرا ما با اتحاد رفسنجانی وناسیونالیستهای پرو غرب نیستیم؟ودوم اینکه مجلس جای چه کسانی ست و چگونه آغاز میشود؟.

۱)

مدتی است که جریانات ناسیونالیستی و پان ایرانیست دستمایه جدیدی پیدا کرده اند تا با سر و صدا حول آن تلاش کنند کالائی به مردم بفروشند که خریداری ندارد.اینروزها که فریاد گرانی و گرسنگی،شلاق وشکنجه ،اذیت وآزار وتعرض به حریم خصوصی مردم توی کوچه پس کوچه ها شنیده میشه،عده ای میخوان نشون بدن که الان باید حول حفظ جزایر اعتراض کرد.برای برخی این سوال هست که چرا شما با اینها که ازوطن و  ایران و میهن دفاع میکنند متحد نمیشوید تا خلیج فارس را خلیج عربی نکنند؟جواب من به این دوستان این است که مردم ایران امروز بر سر اینکه جمهوری اسلامی باید سرنگون بشه متفق القول هستند و دارند به مرحله ای میرسند که آلترنانتیوشان را انتخاب کنند.امروز مردم شکی ندارند که باید ماهواره داشته باشند و صدا و تصویر مخالف رژیم رو بشنوند ،بحثی که امروز هست بحث انتخاب کانالهای تلویزیونی است.جان مردم به لبشان رسیده و دیگه تحمل ندارند،اما فرق هست بین تحلیلهای احساسی مردم و دینامیسم تغییر و تحول سیاسی.در داخل و خارج ایران تعداد زیادی هستند که با خواسته های خود خواهان سرنگونی رژیم باشند اما باید دید همه انها به سکولاریسم،به آزادی بی قید و شرط بیان به برابری اقتصادی و جنسی انسانها اعتقاد دارند یا خیر؟باید دید سرنگونی خواهی اینان از کجا سرچشمه میگیرد؟دردشان ا کجاست که جمهوری اسلامی نمیخواهند؟چنین جنبشهائی قبل از انقلاب ۵۷ بوده اند و بعد از سرنگونی رژیم هم خواهند بود.جنگ بر سر آلترناتیوهاست.هر کسی دوست دارد انچه میخواهد و آنچه به نظرش بهتر است را برقرار کند.در این میان و در این روزها برای ناسیونالیستها و حتی بخشی از حاکمیت مثل رفسنجانی و …به صلاح است که از خلیج فارس گفته شود ،بهتر است از جزایر سه گانه و میهن پرستی گفته شود.اما برای ما اینطور نیست .سرنگونی طلبی ما بر  مبنای میهن پرستی و وطن نیست بلکه بر عکس حول انسان دوستی،آزادی و برابری است.مبنای سرنگونی خواهی ما، انسانها و یک دنیای بهتر است چرا که اعتقاد داریم مبنای حاکمیت،مبنای طرح قانون و قراردادها تنها باید انسان و خواستهای انسانی باشد. مبنای سرنگونی طلبی ما سکولاریسم و بازگرداندن اختیار به انسانهاست .مردم باید با تحلیل طبقاتی خودشان ببینند که احزاب،سازمانها و گروهها پای چه مسائلی میروند وچه خواسته هائی را نمایندگی میکنند. جامعه باید انتخاب کند که پشت چه کسی بایستد؟با آزادی و برابری؟ با سوسیالیسم یا بربریت؟ یا با خلیج فارس و میهن پرستی ؟ در شرایطی که کانال جدید و حزب کمونیست کارگری با تمام توان خود برای سازماندهی اعتراضات جوانان ،کارگران و زنان تلاش میکند ،جریانات ناسیونالیست و پان ایرانیست در کنار جمهوری اسلامی ایستاده اند تا توجه مردم را به خلیج فارس و خاک و آب جلب کنند.سوال اینجاست که از بین رفتن انسانها،دسته دسته زندانی شدن و اعدام جوانان به نام امنیت اجتماعی،تعرض هر روزه به زنان و شکستن حرمت زندگی و معیشت انسانها ،گرانی و تبه کاری حاکمان سرمایه داری اسلامی اهمیتی برای مردم ندارد و الان این مهم است که خلیج فارس دارد از دست میرود؟در تمامی دورانها که این خلیج به نام فارس بوده چه سودی برای معیشت،حرمت و رفاه مردم داشته که حال قرار است بریده شود؟ما برای سرنگونی رژیم با تمام توان تلاش میکنیم اما این به این معنا نیست که همه احزاب و گروههای سیاسی با هم و دست در دست باید اینکار بکنیم. کافیست کمی اتفاقات را پیگیری کنیم تا متوجه شویم برخی از این جریانات به اسم سرنگونی طلبی به دنبال چیزی بیشتر از جمهوری اسلامی نیستند.جراناتی مانند حزب مشروطه،توده،راه کارگر و …با جدی تر شدن خطر جنگ اعلام کردند که در این جنگ با جمهوری اسلامی هستند.این چنین است که سرنگونی طلبی برخی ازین جریانات تقلبی و برای کسب هژمونی در جامعه است.از همه اینها گذشته اپوزیسیون شاهد یک چپ بدبخت و عقب مانده است که اعتقاد دارد سرنگونی طلبی امروز دست بالا ندارد و جمهوری اسلامی و راست و هرچه غیر چپ است قدرت دارد و به هر بهانه ای میخواهد سوسیالیسم را به وقت گل نی موکول کند.مشخص است که با اینها نمیشود پای مبارزه برای سرنگونی رفت.تحت هیچ شرایطی آزادی،برابری و سوسیالیسم همین امروز را به میهن و خلیج فارس وحتی فردا هم نمیفروشیم.ما برای برقراری جامعه ای آزاد،برابر و سوسیالیستی تلاش میکنیم که این امر با سازش و اتحاد با اسلام خاتمی و منتظری ؛با میهن پرستان وطرفدارن بازار آزادو شاه وسلطنت امکانپذیر نمیشود..هرگونه ائتلاف و اتحاد در حال حاضر تنها شرکت در یک بازی با قواعدی است که مردم در آنها هیچ دخالتی ندارند و هیچ ربطی هم به آنها ندارد. این به معنای کج خلقی سیاسی و انزواطلبی نیست بلکه تلاشی است برای تفهیم و ترویج مبارزه در قالب و اشکال صحیح که در آن انسانها با عشق و علاقه نسبت به آینده و سرنوشتشان در امور سیاسی دخالت کنند. از اینرو ما همه را به حزب کمونیست کارگری و یک دنیای بهتر دعوت میکنیم.

در مورد اینکه دارند جزایر را و نام خلیج را میبرند و ما باید کاری کنیم هم باید بگویم این تلاش نه مال امروز بلکه از صدها سال پیش در جریان است.همین ناسیونالیستها و سلطنت طلبانی که زیر علم آب و خاک ایرانی دارند سینه میزنند ت

نوشته شده در دسته‌بندی نشده توسط soran. افزودن پیوند یکتا به علاقمندی‌ها.