در باره شرکت کومەله در کنگره ملی کرد

یکی از شرکت کنندگان در کنگره ملی کرد، کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) است. رهبری کومه له بدرستی پاسخ مثبت به شرکت در آن کنگره داد. در بین احزاب و گروههای شرکت کننده در کنگره ملی کرد، کومه له تنها نیرو وسازمان کمونیست است.

کسی در مورد اینکه احزاب دیگر کردی، احزاب ناسیونالیست هستند، و یا اینکه،  احزاب حاکم در کردستان عراق ( پارتی و یه کیه تی) بعنوان دو نیروی عمده کردستان عراق حکومت اقلیم کردستان را اداره میکنند و این دو حزب، بعنوان احزاب در قدرت، با دولتهای منطقه و از جمله با جمهوری اسلامی روابط دارند و… کسی توهم نداشته  و اینها جزو معلومات عمومی محسوب میشوند.

در شرایط فعلی، موقعی که فعالیت و حرکتی در جریان باشد تا به شکلگیری مجمعی ( بصورت کنکرت بگوییم کنگره ملی کرد)  بینجامد، که آن مجمع بتواند در جهت دادن یا شکل دادن به سیمای عمومی (اینجا) جنبش کردستان تاثیر گذار باشد، چرا کمونیستها در آن شرکت نداشته باشند؟ و چرا کمونیستها تلاش نکنند تا خواستها و مطالبات خود را در آن طرح ننمایند؟ و چرا کمونیستها تلاش نکنند تا تحلیلها و بررسی های خود را در آن مجمع به گوش تعداد وسیعتری از جامعه  نرسانند؟ چرا بایستی دست احزاب ناسیونالیست کرد آنقدر  باز باشد تا بر اساس  منافع خویش؛ سیاستهایشان را بدون مانع عملی سازند؟

موقعی که فرصت شرکت و دخالت کومه له در کنگره ملی وجود دارد، منطقا بایستی از این فرصت استفاده کرد و کومه له هم به نوبه ی خود تحلیلها، انتظارات و خواستهای خود را مطرح نموده و برای به کرسی نشاندن آنها تلاش کند.

مثلا اگر رهبر حزب دمکرات کردستان عراق، بنا به موقعیت و جایگاهش در حکومت کردستان عراق و روابط این حزب با دولتهای منطقه، در تلاش برای به سازش کشاندن احزاب سیاسی با دولتهای منطقه باشد، – اینجا مشخص تر منظور به سازش کشاندن احزاب سیاسی کرد با جمهوری اسلامی باشد و…- این کومه له است که میتواند در مقابل این پیام سیاسی رئیس حکومت کردستان عراق مخالفت کرده و با مذاکره با احزاب سیاسی دیگر و مراجعه به افکار عمومی نگذارد این پیام سیاسی حکومت کردستان عراق به کرسی نشانده شود.

کومه له، حتی نفس مذاکره با جمهوری اسلامی را هم به کلی رد نکرده است. ولی برای انجام مذاکره با جمهوری اسلامی یکسری شروط گذاشته است یا وجود دارند که این شروط در این کنگره ملی کرد هم صدق میکنند. اول،  هر گونه مذاکره ای بایستی علنی باشد و دوما برای انجام مذاکره با جمهوری اسلامی، بایستی جمهوری اسلامی  یکسری خواست و مطالبه را برآورد کرده و انجام دهد، مثلا زندانیان سیاسی را آزاد کند، خروج نیروهای سرکوبگر از کردستان … و خواستهای دیگر که در هر شرایط مشخصی، بنا به تحلیل در آن شرایط مشخص، قابل طرح هستند. یعنی مذاکره نه از سر ضعف و نیازهای سازمانی، بلکه از موضع قدرت و بر اساس نیازهای جنبش انجام پذیرد، که نتیجه آن بایستی منطقا گشایش سیاسی و متحقق شدن خواستهایی به نفع توده های کارگر و ازادیهای سیاسی باشد….

باز، مثلا، اگر این برنامه (ی غیر آشکار) وجود داشته باشد که در این کنگره ملی کرد، نمایندگان یا عواملین جمهوری اسلامی هم شرکت داشته باشند، این کار کومه له و حتی سایر احزاب سیاسی است که شدیدا با آن مخالفت کنند، و نگذارند هیچ عاملی از جمهوری اسلامی در این کنگره شرکت داشته باشد، حتی اگر به خروج از کنگره ملی هم بینجامد.

بنظر من، اگر در کنگره ملی کرد، چند خواست به کرسی نشانده شود، کنگره کارش را به موفقیت به سرانجام رسانده است: اول: جنبش کردستان یک جنبش آزادیخواه است، و این آزادیخواهی را با ایجاد مناسبات دوستی با سایر ملل تعریف کند و نه در تقابل با آنان. یک جنبش آزادیخواه در کنار و پشتیبان سایر ملل است و نه در تقابل با آنان. یک جنبش آزادیخواه، اما در تقابل با دولتهای سرکوبگر است. دوم: احزاب سیاسی فعال در کردستان، روابط سیاسی و بر اساس موازین دمکراتیک را مهر کنند و به وجود تفاوتها احترام گذاشته و برای راه حلهای سیاسی بین نیروهای سیاسی، به راه حل سیاسی متوسل شوند و نه نظامی. در این میان مراجعه به آراء عمومی مردم در اختلافات بزرگ از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سوم: تا جاییکه به احزاب سیاسی کرد ایران مربوط میشود، کومه له و سایر احزاب از حکومت کردستان عراق بخواهند که تحت هیچ شرایطی و بنا به هیچ مصلحتی بر سر احزاب سیاسی مستقر در کردستان عراق وارد معامله با جمهوری اسلامی نشود. بلاخره اگر از منافع ملی بحث میکنند، این خواست براساس منفعت کرد قرار دارد که حکومت کردستان عراق احزاب سیاسی مستقر در کردستان را تحت پوشش قرار دهند. چرا که این استنتاجی از آزادیخواهی است که بر اساس منافع اقتصادی حکومت کردستان عراق، با احزاب اپوزیسیون، معامله و توافقی با جمهوری اسلامی انجام ندهد.

کردستان همواره مورد تعرض حکومتهای سرکوبگر منطقه قرار گرفته اند و مبارزه برحق مسلحانه مردم و نیروهای سیاسی کردستان علیه تعرضات نیروهای نظامی دولتهای ایران، عراق، ترکیه و سوریه جنبه دفاع از خود داشته است. مردم کرد جنگ طلب نیست و به هیچ ملتی تعرض نکرده است، و مکانی را به اشغال خود در نیاورده ، بلکه همواره مورد تعرض واقع شده و محل اسکانش از سوی دولتهای سرکوبگر اشغال شده است…  احزاب سیاسی مجتمع در کنگره ملی کرد لازم است با فوکوس و تمرکز بر این تاریخ، به توافقاتی بر سر آزادیخواهی، صلح طلبی و دوستی با سایر ملل، وجود آزادیهای سیاسی و احترام به آن، دفاع از حق ملل در تعیین سرنوشت خویش به توافقاتی برسند تا در برآمدهای توده ای  و تحولات آتی در ایران،  بتوان قدمی به آزادی  و اینکه مردم کرد بطور عام و کارگران و زحمتکشان بطور ویژه به خواستهای خود برسند، نزدیک شد. هدف را اینگونه بایستی تعریف کرد و نه  پیام و معامله با حکومتهای سرکوبگر.

کنگره ملی کرد بایستی – اگر بخواهد چهره ای آزادیخواه از خود به جهانیان نشان دهد- چشمش به جنبشهای اعتراضی علیه وضع موجود باشد و نه جناحهای حکومتی که همه جناحها برای حفظ وضع موجود و حفظ جمهوری اسلامی از هیچ سرکوبگری، خفقان، اعدام، ریاکاری و عوامفریبی ای و… دریغ نمیکنند.

اگر کنگره ملی کرد بر سر همین چند مطالبه به توافق برسند، میتوان آنرا موفق ارزیابی کرد.

بنظر من، اینکه کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) به کنگره ملی کرد دعوت شده و حالا جزو هیئت این کنگره است، به دلیل نفوذ و جایگاهی است که کومه له دارد و نتوانسته اند آنرا ندیده بگیرند. رهبری کومه له بدرستی در این پروسه خود را دخیل دانست.

بنظر من، شرکت کومه له در این کنگره سیاسی است. یک جریان سیاسی و اجتماعی وقتی تحلیل میکند که به یک حرکت بپیوندد و در آن دخالت داشته باشد، چنانکه قبلا مورد اشاره واقع شد، بر اساس خواست و مطالبات روشن استوار است. زمانی که خواستها و انتظاراتی که رهبری کومه له که در رسانه هم آنرا توضیح داده اند، برآورد نشد و کنگره ملی کرد راه دیگری مبنی بر معامله و سازش را درپیش گرفت، آنوقت میتوان از کنگره ملی کرد بیرون آمد و همچنانکه در ابتدای کار برای مردم چند و چون شرکت کومه له در کنگره ملی کرد توضیح داده شده است، میتوان موقع خروج هم تحلیل و علل خروج را در سطح عمومی ارائه داد.

در هر حال، با ماندن یا خروج کومه له از کنگره ملی کرد، کومه له نفع میبرد. پروسه مبارزه و دخالتگری در حرکتی، موفقیت یا عدم موفقیت فعالیتی، به تجربه ای می انجامد که حاصل آن آگاهی بیشتر توده های کارگر و محک احزاب سیاسی نزد مردم زحمتکش است.

در رابطه با شرکت کومه له در کنگره ملی کرد، واکنشهای انتقادی از سوی بعضی از شخصیتهای سیاسی و همچنین کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران بوجود آمده است. پلمیک با رفقای حزب کمونیست کارگری ایران میتواند منتقدین دیگر را هم پوشش دهد، به همین دلیل خود را به چند بحث با رفقای حککا محدود میکنم.

رفقای کمیته کردستان حککا، طی اطلاعیه ای مواضع خود را بیان داشته اند. در بخشی از آن اطلاعیه،  رفقا درمورد شرکت کومه له در کنگره ملی کرد مینویسند:

” …اینجا خطاب به یکی از شرکت کنندگان در “کنگره ملی کرد”، یعنی کومله (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) که جریانی چپ و سرنگونی طلب است باید نکاتی را یادآور شد. کومله یا باید مدعی باشد که در این کنگره میخواهد سیاستهای ناسیونالیستی را افشاء و نقد کند که این با همراهی و امید به آن ممکن نیست، و یا باید خود را هم افق و هم جنبشی آنها بداند. که در این صورت به گذشته و اعتبار انقلابی خود باید پشت کند. مبتکران این کنگره صراحتا اعلام کرده اند که میخواهند حول استراتژی و گفتمان واحد برای جنبش خود . پیام صلح به دولتهای همسایه که بخشی از همان استراتژی ناسیونالیستی است، این کنگره را سازمان بدهند. سیاستهای تاکنونی کومله اینرا نشان میدهد که پیام سازش با جمهوری اسلامی ندارد و استراتژی واحدی با ناسیونالیستهای کرد را تاکنون اعلام نکرده است. اما با این حال بجای مقابله و نقد استراتژی سیاسی ناسیونالیستها که اهدافی ارتجاعی دنبال میکنند و مبتکران این سناریو آنرا رسما اعلام کرده اند، عملا همراه شده است… ”  ( کمیته کردستان حزب کمونیست کارگری ایران، ۲۹ ژوئیه ۲۰۱۳)

 خوب، این نظر رفقای کمیته کردستان حککا، از زوایای مختلفی قابل بحث است. اولین بحث تعریفی است که رفقا از کومه له  بدست میدهند: “جریانی چپ و سرنگونی طلب”. رفقا از کومه له بعنوان یک جریان کمونیست نام نمیبرند. شاید رفقا معتقد باشند که کومه له یک جریان چپ، سرنگونی طلب و با پتانسیل ناسیونالیستی و بلاخره هم جنبشی با احزاب ناسیونالیست است. بخش دوم این جمله را شاید بنا به دلایلی با صراحت نگویند، اما از کلیت مواضع رفقا چنین استنتاجی بدست داده میشود.

بیایید محترمانه به بحثهایمان صراحت بدهیم و ادعا را درمقابل ادعا قرار ندهیم. اگر شما کومه له را چپی سرنگونی طلب میدانید، چرا انتظاراتی فراتر از یک چپ سرنگونی طلب از کومه له دارید؟ چون اولا چپ بودن در خود معیار عجیب و غریبی نیست. بویژه امروزه که مرز بین چپ و راست غالبا مخدوش میشود. یک جریان چپ میتوانید مواضع راست و بورژوائی در سیاستهایش اتخاذ نماید و یک جریان راست میتواند در بعضی مواقع از مواضع رادیکال و در اساس چپی برخوردار باشد.  نمونه هایی که چنین ادعای را به اثبات برسانید، مواضع جریانات ضد جنگ در اروپا و مواضع بعضی از جریانات چپ در مورد مذهب است.

در جریان حمله آمریکا علیه عراق و افغانستان در اوایل دهه ۱۹۹۰، برای مدتی جنبش ضد جنگ در اروپا و از جمله نروژ فعال بود. مشکل آنجا شروع میشد که فعالین جنبش ضد جنگ که اکثرا هم اعضای احزاب چپ و کمونیست هم بودند، مخالفت با حمله آمریکا به عراق  و افغانستان را بشیوه ای ارائه میدادند که در مقابل جنایات طالبان در افغانستان و صدام در عراق عملا سکوت آگاهانه ای میکردند. آن سکوت عملا آنها را به مدافعین طالبان تبدیل کرده بود. یا در برخورد به مذهب، جریانات چپ اروپا و اینجا نروژ که اطلاع بیشتری دارم عملا با مذهب برخورد نه آگاهگرانه، بلکه مماشات جویانه ای اتخاذ کرده بودند. صراحتا بگویم که مواضع حزب راست علیه مذهب، به مواضع شما رفقای حککا و خیلی از مخالفین جمهوری اسلامی نزدیکتر بود، ولی بدلیل آنکه آنان حزب راست بودند، کسی از مواضع آنان آشکارا دفاع نمیکرد.

یا یک جریان سرنگونی طلب، به صرف اینکه تنها سرنگونی طلب باشد، هیچ  درجه از رادیکالیسم سوسیالیستی از خود نشان نداده است. یک سلطنت طلب هم میتواند سرنگونی طلب باشد، همچنانکه ما و شما هم سرنگونی جمهوری اسلامی یکی از خواستهایمان است. یک جریان سرنگونی طلب صرف، از این پتانسیل برخوردار است که با هر دولت دیگر و غرب، براحتی به معامله بپردازد. ما در بین اپوزیسیون ایرانی ما چنین احزابی نداریم؟

پس با قلمداد کردن یا هول دادن کومه له بعنوان یک جریان چپ و سرنگونی طلب، شما هنوز نکته ای نگفته اید. البته نکات زیادی برای گفتن دارید، اما از همین اول با مقاومت روبرو میشوید. زیرا شما همان تعریفی که از خود بدست میدهیم را برسمیت نمیشناسید و این با عرف ما کمونیستها متفاوت است: طرف را با همان روایت و همانگونه که خود را معرفی میکند،؛ مورد خطاب قرار دهید، حال اگر چه با سیاستهای آن هم مخالف باشید. بویژه امروزه که ناسیونالیستها میگویند ما ناسیونالیست هستیم، کمونیستها هم به همان شیوه. چرا باید هویتها را پنهان کرد؟ …  این نگرش شما رفقا در این زمینه درست نیست… .

یا مسئله برخورد با احزاب ناسیونالیست:

کل مواضع و نگرش شما در مورد برخورد به احزاب ناسیونالیست این درک را بدست میدهد که شما رفقا یک درک اخلاقی از ناسیونالیسم بدست میدهید. این چنین که احزاب ناسیونالیست احزابی نجس، شیطان صفت و غیر قابل مناسباتند. مزیت چنین درک اخلاقی از ناسیونالیسم اینست که تنه به هیچ چالشی نمیزند و از همان ابتداء کار خود را آسان میکند که نه کاری داشته باشد و نه مناسباتی را هم تعریف نماید. این با زندگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دنیای واقعی مغایرت دارد. مبارزه با ناسیونالیسم از طریق پیشنهادی شما، به جایی نمیرسد.

متد شما رفقا همان یا این… یاآن… است، که یک متد سیاه سفید دانستن موضوعات اجتماعی است. بنظر من، متد درست در اغلب مواقع هم این… و هم آن… است. اما مشکل آنجاست که شما رفقا به همان اندازه که از ناسیونالیسم کرد به آن شیوه ای که خود بیان کرده اید دوری میکنید، با ناسیونالیسمهای دیگر همین برخورد را ندارید و با فرمول سکولاریسم مناسبات با ناسیونالیسم دیگران را محفوظ میدانید…. و … .

به مصاف طلبیدن ناسیونالیسم یکی از کارهای کمونیستهاست، اما این به چالش طلبیدن نه از طریق بایکوت، تعریف نکردن مناسبات  ، بلکه در متن مناسبات، همین روشی که کومه له عملی میکند، امکان پذیر است. هدف اینست که توده های کارگر و زحمتکش که اکثریت جامعه ایران را تشکیل میدهند از آن آگاهی برخوردار باشند که هویت انسانها را نه بر اساس زبان، رنگ پوست و ملیتشان، بلکه بر اساس کار و موقعیت طبقاتی شان در جامعه بسنجند، اینکه انسان کارگر دوست و رفیق یکدیگر بایستی باشد، حال با هر زبانی که داشته باشد…. . همین آگاهی با دخالتگری و مناسبات حاصل میشوند و نه با دوری جستن.

خلاصه اینکه:

نکته مهم دراین میان اینست که کومه له – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران بعنوان یک جریان کمونیست در کنگره ملی کرد شرکت دارد. شرکت کومه له در آن کنگره امر مثبتی است. ولی مسئله اینست که کومه له تنها سازمان کمونیست و سوسیالیست جامعه کردستان نیست. احزاب دیگری هم هستند که خود را کمونیست تعریف میکنند. از جمله حزب کمونیست کارگری ایران و عراق و حزب حکمتیست .

مثبت و درست میبود که رفقایی از احزاب کمونیست کارگری ایران و عراق هم در آن کنگره شرکت میداشتند و بدان وسیله وزن همان چپی که خود مد نظر دارند را تقویت میکردند. اما حالا که اینطور نیست، بنظر من هم درست که تحلیلهای انتقادی تان را کماکان داشته و مسئله را تعقیب نمایید و هم از کومه له بعنوان یک جریان کمونیست در کنگره ملی کرد دفاع نمایید.

کمی تغییر لحن و کمی برسمیت شناختن لازم است تا در آینده رفقای حزب کمونیست کارگری هم راحتتر بتوانند در چنین مجامعی شرکت داشته باشد و مجموعه ای از احزاب چپ بتوانند وزنه ای سنگین تری را تشکیل دهند.

با آرزوی موفقیت برای رهبری کومه له در کنگره ملی کرد