دستگیرى رهبران کارگرى , گام نخست دولت در حال ظهور روحانى

موج جدیدی از سیاست قدیمی و همیشگی جمهوری اسلامی در راه است. دستگیری و شکنجه و نهایتاًاعدام، این عمل شنیع و بدور از انسانیت، در ابتدای راه دولت جدید در ایران از سوی سیاست گذاران همیشگی نظام در پیش گرفته شده. سیاستی که مبنایی برای ارعاب فعالین سیاسی و دور کردن آنها از دنیای اعتراض به مبانی جمهوری اسلامی اتخاذ شده است. ابتدای این سیاست با فشار بر فعالین کارگری و دستگیری آنها صورت پذیرفته است. سیاستی که چراغ راه و راهنمای دولت جدید روحانی برای برخورد با فعالین سیاسی و کارگری شده و خواهد شد. هر چند که برخی از جناحهای راست و حتی برخی احزاب چپ به تغییر در ایران امید بسته اند، اما واقعیت برای کارگران و طبقه کارگر همانند سه دهه گذشته خواهد بود. فشار جامعه جهانی بر رژیم برای تغییر در سیاست هسته ای و همچنین انزوای رژیم بر اثر فشار تحریمها، می تواند مبنایی برای تغییر و نرمش در سیاست خارجی دولت روحانی قرار گیرد، اما سیاست داخلی، سیاستی که به صورت روزانه و لحظه ای با زندگی مردم و طبقه کارگر در ارتباط است، کماکان و کماکان به صورت گذشته خواهد بود. حتی با توجه به اقدامات اخیر برخی از تشکلهای حکومتی کارگری، می توان چنین پیش بینی کرد که فشار بر کارگران و تشکلهای مستقل کارگری بیشتر و بیشتر خواهد شد.

تشکلهای دولتی کارگری که به نحوی می توان گفت از سوی رفسنجانی و درنتیجه روحانی مورد حمایت هستند و خود را کارگری می نامند ولی در دنیای واقعی ربطی به طبقه کارگر ندارند، در تلاش هستند که هرچه بیشتر محیط کارگران و طبقه کارگر را قبظه کنند. اولین اقدام چنین نهادهایی تعیین و تایید حداقل دستمزد و آن هم سه برابر زیر خط فقر بود. و اینک گامی دیگر و در آغاز دولت جدید روحانی در راه رسیدن به اهداف خود بر می دارند. و این آغاز راه چنین سیاستی است. تلاشی که از سوی نهادهای دولتی برای هرچه بیشتر تحت فشار قرار دادن اتحادیه های مستقل و آزاد کارگری صورت می گیرد می تواند مقدمه و در نتیجه سیاستی برای انزوای سیاسی و اقتصادی بیشتر ایران و درنتیجه فشار بر طبقه کارگر و حتی تعطیلی شمار زیادی از کارخانه ها و کارگاهها شود. خفه کردن صدای طبقه کارگر در این بحبوحه بحرانهای هر روزه سرمایه داری از یک سو و مشکلات اقتصادی و اقتصاد روبه ورشکستگی از سویه دیگر، امیدی است برای بقای بیشتر رژیم و درامان ماندن از صدای اعتراض طبقه کارگر.

و حالا برای شروع این پروژه چه چیزی بهتر از دستگیری فعالین کارگری و زندانی کردن آنان؟
رژیم هار اسلامی در تلاش است تا با دستگیری و شکنجه فعالین کارگری، آنها را مجبور به عقب نشینی از مطالبات و خواست های بر حقی کنند که لازمه ی رسیدن به آن متشکل بودن در برابر صف ارتجاع اسلامی – سرمایه داری است. رخنه در این صفوف کارگری، ارعاب و دستگیری و شکنجه فعالین کارگری، تلاش برای غیر قانونی کردن تشکل های کارگری اقداماتی هستند که به دنبال تعیین حداقل( حداکثر) دستمزد در ابتدای سال جاری در دستور کار رژیم قرار گرفته است. رژیم اسلامی با آگاهی کامل از این موضوع که اعتراضات کارگری و خشم طبقه کارگر در ایران می تواند و خواهد توانست که این رژیم را به زانو در آورد و تمام قوانین غیر انسانی آن را به زباله دان تاریخ بفرستد، در تلاش است که این صفوف و این فعالین کارگری را به حاشیه براند.

روحانی هم امتحان خود را قبلاً پس داده است. امید به تغییر شرایط و آن هم در حوزه داخل، امری بعید و می توان گفت که نوعی خود فریبی است. تلاشی است که فقط و فقط نتیجه آن گول زدن خود برای مدت ۴ سال است. حرکت در چارچوب قانون اساسی رژیم و پایبندی به اصول !!! آن، ویژگی ممتاز کسانی است که در هر مقطع و زمانی و در هر جایگاهی که باشند، بر مبنای آن عمل می کنند. آنچه که مسلم و واضح است، این است که دستیابی به مطالبات طبقه کارگر در چارچوب این قوانین و اصول، امری غیر ممکن است. حال چه روحانی باشد، چه خاتمی و هر شخص دیگری. روحانی هم آمد ولی آنچه بدون تغییر خواهد ماند ، وضع زندگی مردم و طبقه کارگر خواهد بود. تغییر این موازنه تنها با حذف و کنار زدن جمهوری اسلامی امری ممکن جلوه می کند.

سیوان کریمی ٣١ جولای ٢٠١٣