ناسیونالیسم کرد و پوسیدگی برنامه هایش

شاید کمتر کسی به این مسئله فکرکرده باشد که تاریخ ناسیونالیسم و جنبشهای ناسیونالیستی کرد قدمت چندان زیادی ندارد و پیدایش آن به قرن نوزدهم برمی گردد. قبل از این تاریخ چیزی به نام ملی گرایی و ناسیونالیسم در میان مردم مقوله ای ناشناخته بود. وجود نابرابری های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، بی تفاوتی و بی توجهی به مناطق کردنشین و عدم رسیدگی به مسایل بهداشتی و آموزشی و همچنین انکار هویت ملی و قومی و تلاش برای محو زبان، فرهنگ و آداب و رسوم مردم کردستان و تبعیض و ظلم و ستمی که در حق آنان از سوی حکومت های مرکزی صورت گرفته، دلیل پیدایش ناسیونالیسم و جنبشهای ملی بوده است. این تبعیض ها و نابرابریها همیشه باعث شکل گیری شورش هایی در گوشه و کنارکردستان شده و با جنگ و خونریزی و سرکوبی های خونین از جانب دولت مرکزی همراه بوده است. خون های زیادی در این درگیری ها ریخته شده و شهرها و روستاهای بسیاری نابود شده اند. 
نگاهی به گذشته و تاریخ خونین جنبش های ملی کرد ذهن هر انسان کنجکاوی را که به نوعی این تاریخ را دنبال کرده و یا با آن در ارتباط بوده است با سوالات مختلفی درگیر می کند. آیا ازاین جنگ ها و خونریزی ها نتیجه ای حاصل شده است؟ آیا افکار و مطالبات ناسیونالیستی ، کردها را به سوی آزادی سوق می دهد؟ اهداف و برنامه های ناسیونالیسم کرد چه بوده و آیا این اهداف و خواسته ها ارزش خون هایی که از گذشته تا به امروز ریخته شده را داشته است؟ دست آورد جنبشهای ناسیونالیستی تاکنون چه بوده است؟ ناسیونالیسم کرد بطور کلی خواسته های کدام طبقه را نمایندگی می کند؟ این ها محور مسایلی است که سعی می کنیم در این نوشتار به آن بپردازیم.
حزب دمکرات، اولین حزب ناسیونالیستی در کردستان ایران است که در سال ۱۳۲۴ به رهبری قاضی محمد در شهر مهاباد تاسیس شد و طی بیانیه ای مطالبات و خواسته های ملی گرایانه خود را منتشرکرد. حزب دمکرات مدتی پس از تاسیسش، با توجه به شرایط مساعد سیاسی، حکومت جمهوری مهاباد را اعلام کرد. جمهوری مهاباد مدت زیادی دوام نیاورد و پس از یازده ماه از جانب دولت سرنگون شده و رهبرانش به دار آویخته شدند. هر چند که چگونگی تشکیل این حزب، افراد تشکیل دهنده آن، برنامه ها و اهدافشان و اتفاقاتی که در دوران حکومت یازده ماهه روی داده است می تواند بصورت جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گیرد، اما موضوع بحث ما دراین نوشتارکوتاه نیست و شاید طی مقاله ای جداگانه در آینده به آن پرداخته شود. در هر صورت وقایع مربوط به جمهوری مهاباد نقطه اوج مبارزات ناسیونالیستی بوده و اعتبار و جایگاه ویژه ای برای حزب دمکرات کردستان در میان سایر جنبش های ناسیونالیستی دیگرکسب نموده و به همین خاطر تاکنون که ۶۸ سال از تاسیس این حزب می گذرد احزاب موسوم به دمکرات (با توجه به انشعاباتی که در آن صورت گرفته) خود را ادامه دهنده راه همان حزبی می دانند که در سال ۱۳۲۴ بنیاد نهاده شد.
نکته ای که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که به غیر از حزب دمکرات احزاب ناسیونالیستی دیگری هم در کردستان ایران مشغول فعالیت بوده و هستند. از آنجا که اهداف و برنامه های همه احزاب ناسیونالیستی تقریبا شبیه به هم هستند و تفاوت های اساسی را نمی توان در میانشان مشاهده کرد به همین دلیل در اینجا بیشترمواضع حزب دمکرات که از مهمترین و ریشه دارترین آنها محسوب می شود مد نظر قرار گرفته است.
خواسته ها و مطالباتی که از بدو تاسیس این حزب تا کنون دراولویت بوده و در برنامه هایش گنجانده شده است، خودمختاری (در این اواخر فدرالیسم) برای کردستان در چارچوب مرزهای ایران و تدریس زبان کردی در مدارس می باشد (رجوع شود به برنامه و اساس نامه حزب دمکرات کردستان ). این دو مورد همیشه از مهمترین و ضروری ترین خواسته های این حزب بشمار رفته است و اگر آنها را از برنامه شان حذف بکنیم دیگر چیز زیادی از مطالباتشان باقی نخواهد ماند. از نظر این حزب و سایر احزاب ناسیونالیستی ، ریشه همه مشکلات کردستان نبود یک حکومت کردی و اداره آن بوسیله خود کردها می باشد. یعنی هرگاه کردها بتوانند خودشان سرزمینشان را اداره کنند بصورت اتوماتیک تمام ناعدالتی ها و مشکلاتشان حل خواهد شد ! .
ما فرض را بر این میگیریم که این احزاب به مهمترین و اساسی ترین خواسته شان در بهترین حالت ممکن یعنی تشکیل یک حکومت مستقل کردی رسیده اند. هر چند که تا کنون هیچ یک از احزاب ناسیونالیست مسئله استقلال کردستان و حق تشکیل یک دولت مستقل کردی را مطرح نکرده اند و همیشه خواستار خودمختاری و فدرالیسم در چارچوب ایران بوده اند و رهبران این احزاب در سخنرانی ها و مصاحبه هایی که با رسانه ها داشته اند همیشه گفته اند که ما جدایی طلب نیستیم و این برچسب جدایی طلبی را دشمنان ملت کرد به ما می زنند و تاکید می کنند که هدف آنها حفظ تمامیت ارضی کشور ایران است.
با این وجود آیا با تشکیل یک حکومت مستقل کردی مردم کردستان به همه خواسته هایشان خواهند رسید و طعم آزادی را خواهند چشید؟ برنامه این احزاب پس از قدرتگیری ، برای آینده کردستان و رهایی مردم ستمدیده و رنجدیده از فقر و گرسنگی، از بیحقوقی و بی عدالتی، از نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و تمام معضلاتی که در طول تاریخ خونین شان با آن دست و پنجه نرم کرده اند چه خواهد بود؟ آیا مشکلاتی که مردم کردستان هم اکنون با آن دست به گریبانند با تشکیل دولت مستقل و تدریس زبان کردی در مدارس حل خواهد شد؟ اینها فقط بخش کوچکی از مطالبات مردم کردستان است. مشکلات و مسایل متعددی باقی می ماند که باید به آنها پرداخته شود. مسایل مختلفی مانند آزادی بدون قید و شرط بیان، حق اعتراض و تشکل و اجتماعات و اعتصابات، برابری بدون قید و شرط زن و مرد، ریشه کن کردن فقرو اعتیاد و تن فروشی، حل معضل مسکن، آموزش و پرورش و بهداشت رایگان و خیلی از مسایل دیگر. هر چند که حزب دمکرات در برنامه هایش به بعضی از این مسایل اشاره می کند و میگوید که این مشکلات و معضلات را برطرف خواهد کرد. اما این خواسته ها در اولویت قرار ندارند و بصورت بسیار مبهم به آن پرداخته شده و ادعایی بیش نیست. حتی حکومت هایی که اکنون در قدرت هستند از آمریکا و کشورهای اروپایی گرفته تا خود جمهوری اسلامی ایران این ادعاها را می کنند. می گویند که در کشور ما آزادی بیان هست، می گویند که فقر و گرسنگی ناشی از بحران اقتصادی است و بزودی حل خواهد شد، می گویند که مشکل بیکاری و اعتیاد را از بین خواهند برد و هزاران ادعای دیگر. این از خصوصیات حکومت های سرمایه داری است که همیشه بهبود وضعیت زندگی را به مردم نوید می دهند و به آینده موکول می کنند و مردم را در انتظار خوشبختی کامل که قرار است درآینده متحقق شود نگه می دارند. اما هیچ کدام از آنها نمی توانند مشکلات و معضلات بیشماری که امروزه در مقابل انسان همچون کوهی محکم و استوار خودنمایی می کند را از میان بردارند. زیرا برای این کار ابتدا باید ریشه این نابرابری ها، بی عدالتی ها و بی حقوقی ها را یافت و علل پیدایش آنها را جستجو کرد و از آنجا که ریشه همه این معضلات درنوع سیستم اداره جهان و نظام ضد انسانی سرمایه داری است، برای رهایی از این وضعیت باید این نظام وارونه را نشانه رفت و نابود ساخت. درحالیکه این حکومت ها خود بانی و مدافع همین نظام سرمایه داری هستند. نظامی که بر اساس سود بنا شده است و همه چیز را قربانی سود و سرمایه می کند. نظامی که توسط اقلیتی مفتخور، آن دزدان میلیاردری که تمام ثروت جامعه را در دست گرفته و حاصل دسترنج اکثریت مردم رابه جیب می زنند اداره می شود. نظامی که انسان در آن هیچ شان و حرمتی ندارد و به اعتبار نیروی کارش زنده است.
بنابراین نه تنها حکومت های حاکم بر جهان، بلکه تمام احزاب بورژوایی که ادعای مبارزه برای آزادی انسان را دارند نمی توانند کاری از پیش ببرند. چون خودشان بخشی از نظام سرمایه داری هستند و در جهت منافع و حفظ این نظام تلاش خواهند کرد.
به این ترتیب احزاب ناسیونالیست کرد هم به همراه همه جنبش های بورژوایی دیگر درهمین صف قرار می گیرند. چون در اساس هیچ مشکلی با این نظام ندارند و بخشی از آن هستند و می خواهند آن را حفظ کنند. آنها می خواهند اهدافشان را در قالب این نظام پیش ببرند و در برنامه شان به صراحت اعلام می کنند که مدافع نظام سرمایه و اقتصاد آزاد هستند. مدافع مالکیت خصوصی هستند و نظام بردگی مزدی را حفظ می کنند. این چیزی نیست جز ادامه همین سیستم و نظام ضد انسانی سرمایه داری، این چیزی نیست جز ادامه استثمار کارگران و توده عظیم مردم به دست همان اقلیت مفتخور، این چیزی نیست جز ادامه نظام سرکوبگر و استثمارکننده امروزی ولی در قالبی دیگر. فقط اسمش عوض می شود ولی محتوا همان است.
ناسیونالیسم کرد می خواهد همان نظام را اینبار در قالب حکومت کردستان به مردم تحمیل کند. می خواهد بر دوش نیروی کار طبقه کارگر، کردستان را به یک منطقه صنعتی و پیشرفته تبدیل کند آن هم نه برای رفاه عمومی و رفع نیازهای مردم، بلکه برای ایجاد یک دولت و ارتش مقتدر ملی که بوسیله آن نظام سرمایه داری را حفظ کند و اعتراضات کارگران را سرکوب کند. آیا این قابل قبول است؟ آیا مردم کردستان این را قبول خواهند کرد؟ اینکه در قالب دولت کردی باز هم به استثمار کشیده شده و حقوقشان پایمال شود و باز در فقر و گرسنگی زندگی کنند؟ هنگامی که انسان از هرگونه امکانات اولیه زندگی بی بهره باشد دیگر تدریس زبان کردی در مدارس به چه دردش می خورد؟ مردم نان می خواهند ، مسکن می خواهند، رفاه می خواهند، امکانات بهداشتی و آموزشی می خواهند، حرمت و شان وکرامت انسانیشان را می خواهند و البته در کنار اینها می خواهند که با زبان مادریشان هم درس بخوانند و هیچ محدودیتی در این موارد برایشان وجود نداشته باشد و به خاطر مسائل ملی و فرهنگی از امکانات زندگی محروم نشوند. بنابراین مردم کردستان آزادی را بطور کامل می خواهند نه بخش کوچکی از آن را و از این رو به دنبال آلترناتیوی خواهند بود که تمام خواسته ها و مطالباتشان تحقق پیدا کند. با وعده های سر خرمن نمی توان سر مردم را شیره مالید و آنها را قانع کرد. نمی شود در قالب نظام سرمایه داری به مردم وعده آزادی و برابری داد. چون این نظام خودش ضد آزادی و برابری انسان ها است. چون این نظام خودش منشاء این مصیبت ها و بدبختی ها است.
در چارچوب نظام سرمایه داری نمی توان به آزادی دست یافت. اگر اینگونه بود در کشوری مانند آمریکا که از قدرتمندترین و ثروتمندترین کشورهای دنیا محسوب می شود و ادعای دمکراسی اش گوش جهان را کر کرده است که نباید مردم فقیر و بی خانمان وجود داشته باشد. نباید بیکاری وجود داشته باشد، نباید حریم خصوصی مردم زیر ذره بین قرار بگیرد و دولت در زندگیشان سرک بکشد و جاسوسی کند. ولی ما اینها را به وضوح حتی در آمریکا که الگوی دمکراسی نظام سرمایه داری است می بینیم. در حالی که آمریکا ، مهد دمکراسی نظام سرمایه داری، نمی تواند آزادی ، برابری و رفاه را در کشورش اعمال کند، هنگامی که نمی تواند فقر و گرسنگی را ریشه کن کند، احزاب ناسیونالیست کرد که الگویشان همین دمکراسی دروغین آمریکاست چگونه مردم کردستان را از این فقر و فلاکت نجات خواهند داد و آزاد خواهند کرد؟
اینها مسایلی هستند که مردم کردستان باید در نظر داشته باشند. در ضمن آنها می توانند از وقایعی که در کردستان عراق پیش آمده است درس بگیرند. احزاب ناسیونالیست کرد در کردستان عراق بیش از بیست سال است که قدرت را دردست گرفته و حکومت کردی راتشکیل داده اند. چیزی که در طول این سال ها مشاهده می کنیم جنگ قدرت بر سر حاکمیت کردستان توسط دوحزب اتحادیه میهنی (یکیتی نیشتیمانی) و حزب دمکرات (پارتی دمکرات) است. مردم هیچ نقشی در اداره حکومت ندارند. فساد مالی به اوج خود رسیده و سرمایه ها و درآمدهای کردستان به جای اینکه در جهت عمران و آبادانی شهرها و روستاهایی که در طول دوران جنگ علیه صدام ازبین رفته و مورد حمله های ویرانگر حکومت مرکزی قرار گرفته بودند هزینه شود، به جای اینکه در جهت رفاه عمومی و رفع مشکلات اقتصادی و ریشه کن کردن فقر و گرسنگی هزینه شود، برعکس، در جهت تحکیم قدرت سیاسی صرف شده و بخش بزرگی از آن هم به جیب مفت خورهایی سرازیر می شود که در راس اداره دولت قرار گرفته اند. حکومت اقلیم کردستان عراق همچنین در مورد مسایل دیگری مانند حقوق زنان ، آموزش و پرورش، بهداشت، حقوق کارگران، بیمه و بسیاری از مسایل دیگر هیچ اقدام قابل توجهی انجام نداده است.
بنابراین ماهیت ناسیونالیسم کرد بخصوص بعد از قدرت گیری آن در کردستان عراق برای همه مردم کردستان معلوم شده است. آنها دیگر گول این برنامه های ارتجاعی و پوسیده را نخواهند خورد. آنها حکومتی را می خواهند که جوابگوی نیازهای انسانی شان باشد. شاید تجربیات و درس هایی که مردم کردستان از حکومت اقلیم کردستان عراق می گیرند، چراغ راهی باشد برای آینده و پایان دادن به بی عدالتی ها و بی حقوقی ها و همه دردها و بدبختیهایی که در طول تاریخ در حق این مردم رنجدیده و ستم کشیده اعمال شده است.
امید است که مردم کردستان تنها راه رهایی خود از تمام مصیبت ها و رنج هایی که تا کنون متحمل شده اند را که همانا سوسیالیسم می باشد دریابند و حول پرچم آن برای نابودی نظام سرمایه داری و برقراری حکومتی انسانی متشکل گردند.
۱۳۹۲/۴/۲۹