چپ سنتی در دفاع از ارتجاع اسلامی

در باره آزادی روابط جنسی بین آدمهای بالغ

ممنوعیت هر گونه رابطه جنسی بین آدمهای بالغ و کودکان

حبیب بکتاش

۳۱ ژوئیه ۲۰۱۳

در برنامه حزب کمونیست کارگری آمده است که رابطه جنسی بین افراد بالغ کاملا آزاد است (روشن است که رابطه داوطلبانه باید باشد) و دولت یا هیچ مرجع دیگری حق هیچگونه دخالت در آن ندارد و نمی تواند آنرا عمومی بکند. رابطه بین افراد بالغ با کودکان تحت هر شراطی ممنوع هست (حتی اگر داوطلبانه باشد). در واکنش به این موضع خواننده ای کامنت زیر را گذاشته است:

” رابطه جنسی و حد حدود أن یک مسئله فرهنگی است که در هر جامعه ای شکل عرف رائج أن جامعه را می پذیرد. وقتی به چنین أفکاری بر میخورم که میخواهند مسائل مبارزاتی طبقه کارگر را به مسائل جنسی ربط بدهند ناخوداگاه رابطه این تفکرات انحرافی (انحراف از رآه أصلی مبارزه) و منشأ تفکرات و تبلیغات ملأها را میبینم که چطور هر دو تفکر فقط با مسائل شکم و زیر شکم هر چند از زوایای مختلف کار دارند وبس. گویا که اگر این مسائل حل شود همه مسائل دیگر هم حل خواهد شد. اگر مسایل طبقه کارگر اینها بود که پس غربیهایی که این مسایل را ندارند از شماها کمونیست تر وحکومت شان حکومت کارگری ناب است!!!!”

حزب کمونیست کارگری برای اولین بار در تاریخ احزاب چپ ایران به مسئله روابط جنسی پرداخته و از همان اول هم مورد تهاجم احزاب چپ سنتی و مذهب زده قرار گرفته است. کامنت یا نوشته فوق یک واکنش تیپیک چپ سنتی و عقب مانده به این موضع حزب است و از این نظر مورد بررسی قرار میگیرد.

این رفیق چند موضوع را در این کامنت کوتاه جا داده است که بقرار زیر است: ۱٫ رابطه جنسی و عرف جامعه ۲٫ رابطه جنسی و مبارزه طبقاتی ۳٫ رابطه جنسی، ملاها، و چپ، ۴٫ رابطه جنسی در غرب و مسائل طبقه کارگر.

۱٫    رابطه جنسی و عرف جامعه

ایشان میگویند: ” رابطه جنسی و حد حدود أن یک مسئله فرهنگی است که در هر جامعه ای شکل عرف رائج أن جامعه را می پذیرد.” حرف ایشان بروشنی این استکه کاری به فرهنگ و عرف جامعه نداشته باشید. میگوید که جامعه روابط جنسی حاکم را پذیرفته است نباید در آن دخالت کرد. این یعنی اینکه امروز اگر در ایران قوانین ارتجاعی و ضد زن و ضد انسان اسلامی بر روابط جنسی انسانها حاکم است مردم آنرا بعنوان “عرف” پذیرفته اند و کمونیستها هم باید همین کار را بکنند. ایشان یادشان رفته است (یا دلشان نمی خواهد بخاطر بیاورند) که این “عرف” با شلاق و پنز و زندان و شکنجه و کشتار و سنگسار و با شعار “یا روسری یا توسری” به مردم اران تحمیل شده است. از این روشن تر نمی شود از قوانین عقب مانده و ارتجاعی اسلامی دفاع کرد. فرهنگ، عرف، و روابط حاکم بر جامعه فرهنگ، عرف، و روابط طبقه حاکم است، از جمله روابط جنسی. کار یک چپ یا کمونیست نقد و نفی این فرهنگ و عرف و روابط حاکم است، اما این رفیق ما که خیلی هم چپ و کارگری تشریف دارند ما را از اینکار برحذر میکنند و میگویند که جامعه اینها را پذیرفته است و کاری به آنها نداشته باشید. این بروشنی دفاع از ارتجاع اسلامی و فرهنگ حاکم است.

۲٫    رابطه جنسی و مبارزه طبقاتی

این رفیق خیلی کارگری ما میگویند ربط دادن روابط جنسی به مبارزه طبقاتی انحراف از “راه اصلی مبارزه” است و نباید اینکار را کرد. این یعنی جدا کردن کارگر، طبقه کارگر، و مبارزه طبقاتی از تمام مسائل مربوط به آنها. مسائل و روابط جنسی بخشی جدائی ناپذیر از هر انسان و گروه انسانی، از جمله کارگر و طبقه کارگر، می باشد. کارگر همانقدر که به آب و نان و مزد بهتر و لغو رابطه مزدی نیاز دارد، به روابط انسانی جنسی هم نیاز دارد. رابطه جنسی همانقدر به کارگر و طبقه کارگر مربوط است که آموزش و پرورش، طب، آزادی، و برابری مربوط است. طبقه کارگر و حزب طبقه کارگر اگر بخواهد بعنوان رهبر و ناجی جامعه ظاهر شود باید با تمام مسائل اجتماعی: سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی، از جمله روابط جنسی، درگیر شود و پاسخ خود را به آنها بدهد. نمی شود ادعای رهبری جامعه را کرد و مسائل وروابط جنسی را به “عرف” (که مال طبقه حاکم است) سپرد. روابط جنسی امروز یکی از مهمترین مسائل اجتماعی در دنیای سرمایه داری و بخصوص در کشورهای اسلام زده است. مسئله و روابط جنسی امروز یکی از مهمترین مسائل جامعه ایران، بخصوص زنان و جوانان، است و مبارزه علیه روابط جنسی اسلامی و فرهنگ ضد زن و ضد انسان اسلامی از حادترین مبارزات جامعه ایران است. این رفیق ما و چپ سنتی اسلام زده در این مبارزه حاد در کنار کثافت اسلام و حکومت اسلامی قرار گرفته اند.

۳٫    رابطه جنسی، ملاها، و چپ

ایشان میگویند  پرداختن به مسئله روابط جنسی از طرف چپها آنها را در کنار ملاها قرار میدهد و “هردو تفکر فقط با مسائل شکم و زیر شکم” هر چند از زوایای مختلف مشغول میشوند. ایشان مثل اینکه متوجه نیستند که با نپرداختن به شکم و زیر شکم و سپردن آن به “عرف” این خودشان هستند که در کنار ملاها قرار گرفته اند و دارند از حاکمیت ملاها بر روابط شکم و زیر شکم دفاع میکنند.

۴٫    رابطه جنسی در غرب و طبقه کارگر

ایشان میگویند که اگر با حل شدن مسائل و روابط جنسی مشکلی از طبقه کارگر حل میشد غرب امروز “حکومت کارگری ناب” میداشت. معنی این حرف این است که اگر انسانها و کارگران در غرب آزادیهای وسیعی در تنظیم روابط جنسی خود دارند این اصلا اهمیتی ندارد چون در غرب طبقه کارگر حاکم نیست. این همچنین به این معنی هست که اگر در ایران زنان بخاطر رابطه جنسی سنگسار میشوند مهم نیست چون به مبارزه طبقه کارگر ربط ندارد. اگر حجاب بر سر کودکان خردسال تحمیل میشود مهم نیست چون به مبارزه طبقه کارگر ربط ندارد. یعنی تمام آن ظلم و ستم و وحشی گری اسلامی که بر زنان و دختران تحمیل میشوند مهم نیستند چون به مبارزه طبقه کارگر ربط ندارند. در این رابطه باید به دو نکته تاکید کرد: اولا که این حکم درست نیست. یعنی اینکه بگوییم آزادی روبط جنسی به مبارزه طبقه کارگر بی ربط است درست نیست و بی پایه است. اولا زن یا مردی که هنوز در تنظیم روابط جنسی خود آزاد نیست (حالا خودش روابط حاکم یا عرف را پذیرفته باشد یا به او تحمیل شده باشد) در عرصه مبارزه طبقاتی هم لنگ است، و ثانیا طبق فرهنگ و عرف حاکم، نصف طبقه کارگر، یعنی زنان، اصلا انسان به حساب نمی آیند و بنابر این از صحنه مبارزه طبقاتی هم غایب هستند. این را هم تلگرافی اضافه کنم که ای بخش از گفته این رفیق رابطه بین “ضد امپریالیسم شرق زده” و “غرب ستیزی یا غرب گریزی” را با ارتجاع اسلامی از یک طرف و حزب کمونیست کارگری از طرف دیگر نشان میدهد. ” غرب گریزان ضد امپریالیست” (که فریاد کارگر کارگر شان گاها گوش فلک را هم کر میکند) در کنار ارتجاع اسلامی و بر علیه حزب کمونیست کارگری هستند.

اگر چه مواضع این رفیق عقب مانده ترین بخش به اصطلاح چپ ایران را نمایندگی میکند، اما تعداد احزاب و گروههایی که ادعای چپ دارند و مواضع نزدیک ایشان را در پیش گرفته اند کم نیست. این چپ نه ربطی به انسان و انسانیت دارد، نه ربطی به زن و حقوق زن دارد، نه ربطی به جوانان و حقوق آنها دارد، و نه هم ابدا ربطی به کارگر و طبقه کارگر و مبارزه طبقه کارگر دارد. این چپ در کنار ارتجاع اسلامی قرار گرفته است و با حمله به آزادی روابط جنسی و فرهنگ پیشرو و انسانی از قوانین و روابط ارتجاعی حاکم دفاع میکند.