داستان ما تا روز سرنوشت.. / زهره مهرجو

“داستان ما تا روز سرنوشت..”

از: زهره مهرجو

۳۰ ژولای ۲۰۱۳

“اگر زمین از عطش ترک برداشته،

و ابرها را یارای باریدن نیست..

اگر سلاح دشمن،

مجالی برای رشد جوانه ها نمی گذارد..

اگر دریاها تنها خاطره خروشیدن و تغییر را،

برایمان تداعی می کنند..

اگر کوهها استقامت و نیرو را،

در چشم اندازی دور..

به تصویر می کشند..

و اگر پرندگان مجروح در قفسند..

لیک در پس این ابرهای ضخیم؛

ستارگانی پنهانند..

هیچ سلاحی را،

توان خشکاندن ریشه جوانه ها نیست..

نبض دریاها در پیکره امواج مدام می طپد..

کوهها همچنان پابرجا مانده اند..

و پرندگان تیز پرواز..

پهنای آسمان را،

در هم می نوردند..

ستارگان درخشان،

رویش سبز جوانه ها،

جریان مداوم امواج،

استواری در راه..

و پروازی بدون بازگشت..

اینست داستان ما؛

تا روز پر شکوه سرنوشت..”