آلترناتیو انقلاب ضربتی

جمهوری اسلامی ایران تنها به ضرب سرکوب و زندان و شکنجه و سنگسار و اعدام و کشتار پابرجاست. امروز این حکومت چیزی جز حکومت یک مشت اوباش مسلح اسلامی نیست و برای تداوم عمر خود چاره ای جز کشتار ندارد و اگر توانش را داشته باشد بسیار وحشیانه تر از رژیم سوریه دست به کشتار صدها هزار نفره خواهد زد. از یک طرف این حکومت کارگران، زحمتکشان، زنان، جوانان، دانشجویان، و اقشار مختلف مردم ایران را به فقر و فلاکت و بیکاری و اعتیاد و تن فروشی محکوم کرده است و به همین خاطر هم اعتراضات و اعتصابات و تظاهراتها برای عقب راندن این حکومت و بدست آوردن شرایطی قابل تحمل تر هر روزه اتفاق می افتد و از طرف دیگر نیروها و دستگاههای سرکوب رژیم هر روزه در خیابانها و محلات و کارخانه ها در برابر شروع و رشد و نمو این اعتراضات می ایستند و آنها را سرکوب میکنند. این دیگر برای اکثریت عظیم مردم ایران کاملا روشن شده است که تا این حکومت برپاست دست یافتن به حداقلی از رفاه و آسایش و امنیت و یک زندگی انسانی امری غیر ممکن است. شرایط فلاکت بار زندگی میلیونها نفر آنها را به نارضایتی، نفرت، خشم و سرنگونی طلبی علیه حکومت اسلامی کشانده است و اعتصابات و اعتراضات هر روزه و شورشها و خیزشها نشانه این وضعیت است. از انقلاب ۸۸ تاکنون، برای چهار سال، دستگاه سرکوب رژیم توانسته است این اعتصابات و اعتراضات را در یک حد قابل تحمل نگه دارد و با تمام توان از رشد و گسترش و تعمیق آنها جلوگیری میکند. تشکلهای کارگری، زنان، جوانان، معلمان، دانشجویان، و تشکلهای محلات ابزارهای مهم و لازم برای رشد و اعتلای اعتراضات و اعتصابات اجتماعی هستند اما دستگاه سرکوب رژیم جلوی بوجود آمدن و گسترش این تشکلها را گرفته است.

پیچیدگی شرایط سیاسی ایران به این شکل است: ۱٫ مردم ایران برای دست یافتن به حداقلی از یک زندگی انسانی چاره ای جز سرنگونی جمهوری اسلامی ایران ندارند. ۲٫ برای سرنگونی حکومت لازم است که تشکلاهای کارگری و اجتماعی شکل بگیرند و گسترش یابند و همچنین اعتصابات و اعتراضات و تظاهراتها رشد و اعتلا داشته باشند. اما دستگاه سرکوب رژیم عملا اجازه این تشکل یابی و رشد واعتلای اعتراضات و تظاهراتها را نمی دهد. ۳٫ ادامه وضع موجود جامعه را در یک حالت بن بست قرار داده است که نه راه به پیش دارد و نه راه به پس. جنب و جوش هست، اعتراض هست، اعتصاب هست، اما تغییر چندانی در وضعیت مردم و اوضاع سیاسی نیست. از یک طرف مردم نمیتوانند دست روی دست بگذارند و شاهد تباهی تمام عیار زندگی خود و فرزندان خود باشند و لذا دست به اعتراض میزنند، و از طرف دیگر دستگاه سرکوب رژیم اجازه هر گونه عمل قابل توجه و معنی داری را از مردم سلب کرده اند. ادامه این وضعیت میتواند به سرخوردگی و پاسیو شدن مردم بیانجامد.
بنابر این احزاب و نیروهای سیاسی ناگزیرند راهی برای عبور از این تنگنا پیدا کنند. کلید عبور از این تنگنا اعتراض و عمل سراسری و همزمان مردم است. مردم ایران تنها بقدرت صفوف میلیونی و متحد خود میتوانند این بن بست را بشکنند. تنها با عمل و اعتراض و تظاهرات میلیونی همزمان و سراسری میشود ماشین سرکوب رژیم را آچمز کرد و به گل نشاند. اعتراض و تظاهرات همزمان و سراسری مردم از یک طرف میتواند به افراد درجه پایین حکومت و به دارو دسته های دودل و مردد آن حالی کند که رژیم رفتنی هست و بهتر است سرنوشت خود را از آن جدا کنند، به صفوف مردم بپیوندند و یا حداقل روبروی مردم نایستند. از طرف دیگر صفوف میلیونی مردم مصمم در تمام خیابانها و میادین شهرها رعشه بر جان نیروهای سرکوب می اندازد و قدرت عمل و مانور را از آنها میگیرد. مردم با حضور میلیونی و برنامه ریزی شده خود عملا میتوانند ماشین سرکوب وکشتار رژیم را زمین گیر کنند و بسرعت به عمر نکبت اسلام و جمهوری اسلامی خاتمه دهند. اما آیا میشود صفوف میلیونی مردم را بطور همزمان و سراسری به میدان آورد؟

سوال اساسی بنابر این این است که آیا میشود صفوف میلیونی مردم را بطور همزمان و سراسری به میدان آورد؟ مشکلات خیزش میلیونی دو دسته هستند: دسته مربوط به رژیم و دسته مربوط به نیروهای انقلابی و مردم.
مشکلات مربوط به رژیم
آیا رژیمی که تا دندان مسلح است و از سرکوب و کشتار ابائی ندارد اجازه انجام همچون عملی را به نیروهای انقلابی و مردم میدهد؟ آیا رژیمی که اجازه تجمع چند صد نفره یا چند هزار نفره را نمی دهد دست روی دست میگذارد و پروسه گرد آمدن نیروهای میلیونی برای سرنگونی خود را تماشا میکند؟ جواب قطعا منفی هست. رژیم تمام تلاش خود را برای جلوگیری از اتحاد و آماده شدن مردم برای سرنگونی خود بکار خواهد گرفت. اما آیا جلوگیری از اتحاد مردم امری ممکن برای رژیم هست؟ بنظر من در شرایط امروز جامعه ایران و جهان این امری غیر ممکن برای رژیم است. علت این است که امکانات ارتباطی از اینترنت و فیس بوک و تویتر وموبایل و تلویزیون و رادیو و حتی ارتباطات مستقیم بین فعالین سیاسی چندان وسیع و گسترده است که هیچ رژیمی با هر میزان نیروی سرکوب توان کنترل روابط و ارتباطات مردم را ندارد. فی الحال اکثریت عظیم مردم بنوعی به این رسانه های اجتماعی دسترسی دارند و با وجود تلاشهای مکرر رژیم در کند کردن سرعت اینترنت و جمع آوری ماهواره ها و پارزیت انداختن روی شبکه ها و حک کردن سایتهای اینترنتی نتوانسته است امکان دسترسی مردم به این ابزارها را از بین ببرد.
مشکلات مربوط به نیروهای انقلابی و مردم
۱٫ اولین مشکل نیروهای انقلابی این است که مثل اینکه یک قانون نانوشته ای وجود دارد که میگوید عمل متحد سراسری و همزمان مردم ممکن نیست. این یک مشکل تئوریک و ذهنی هست. سنتا انقلابات به این شکل اتفاق می افتاد که کشمکشها و مبارزات مردم کم کم و در طول زمان رشد میکرد و از وزن و نیروی لازم برای عمل متحد و سراسری برخوردار میشد و منجر به انقلاب میشد. این شیوه رشد اعتراضات و اعتصابات به یک حد و وزن لازم هنوز هم کارگر است اما امکانات رسانه ای و ارتباطی و این حقیقت که دنیا یک دهکده کوچک است این ضرورت را کمرنگ کرده است. تجربه مصر و تونس هم همین را نشان داد. با وجود اینکه انقلابیون و مردم از وجود تشکلهای کارگری و اجتماعی و حزب سیاسی محروم بودند، میلیونها انسان برای سرنگونی مبارک و بن علی به خیابانها ریختند و به عمر دیکتاتور پایان دادند. به میدان آمدن بیشتر از سی میلیون نفر در سی ژوئن امسال در مصر نیز همین را نشان داد.

۲٫ یک حزب سیاسی انقلابی که قد و گواره لازم برای نفوذ در اقشار مختلف مردم را داشته باشد وعمل سراسری و همزمان آنها را سازماندهی بکند وجود ندارد. اما مسئله این است که در پیش گرفتن پروژه گرد هم آوردن مردم در یک عمل سراسری و همزمان خود میتواند رمز رشد یک حزب به این موقعیت تعیین کننده باشد. شاید عمده ترین مشکل در این مورد مشکل مالی و داشتن رسانه های قدرتمند برای ارتباط گیری باشد.
۳٫ نیروهای ناسیونالیستی آذری و کرد و عرب تا کنون توانسته اند تا حدی در اوضاع سیاسی ایران تاثیر داشته باشند و یک عامل بازدارنده در امر عمل سراسری و همزمان مردم بشمار می آیند. بهترین راه مبارزه با این نیروها هم در پیش گرفتن یک پروژه یا آلترناتیوی هست که راه عملی اتحاد سراسری مردم را به آنها نشان دهد. هر حزبی که به خواستها و آرزوها و امیدهای جهان شمول انسانی تاکید بگذارد و یک راه عملی برای عمل سراسری و همزمان مردم برای رهائی از جمهوری اسلامی را پیش پایشان بگذارد شانس زیادی در به عقب راندن نیروهای ناسیونالیستی هم خواهد داشت.
۴٫ فراخوان مردم برای عمل سراسری و همزمان طی یک پروسه توضیحی و تبلیغی در رشد و گسترش اعتصابات و اعتراضات موضعی و مقطعی نیز نقش بازی خواهد کرد. اگر مردم معترض اعتراض موضعی ومقطعی خود را حلقه ای از یک زنجیر وسیعتر ببینند با شور و شوق و امید بیشتری وارد اعتراض خواهند شد و این خود به تقویت آن زنجیر وسیعتر کمک خواهد کرد.

پروسه آماده کردن مردم برای عمل سراسری و همزمان

۱٫ مهمترین مسئله قانع کردن مردم به این حقیقت است که چنین امری ممکن است. انقلابات مصر و تونس و خیزشهای ترکیه و برزیل و انقلاب تویتری ۸۸ عملا ممکن بودن عمل سراسری و همزمان مردم را نشان داده اند و به اثبات رسانده اند.
۲٫ تبلیغ و توضیح این حقیقت که تنها راه رهائی مردم از شرایط فلاکت بار کنونی و شرایط فلاکت بارتر آینده سرنگونی جمهوری اسلامی هست و ساده ترین، ممکن ترین، و عملی ترین راه سرنگونی خیزش سراسری و همزمان مردم است.
۳٫ دامن زدن به بحث و گفتگو در باره انقلاب ضربتی هم در میان نیروهای سیاسی و هم در میان مردم و فعالان سیاسی و کارگری در ایران. انقلاب ضربتی باید به گفتمان غالب در بین اپوزیسیون و فعالین سیاسی تبدیل شود و جامعه بر سر آلترناتیو انقلاب ضربتی پلاریزه شود.
۴٫ باید تاکید شود که آلترناتیو انقلاب ضربتی نه در تقابل با مبارزات هر روزه از اعتراض خیابانی تا اعتصاب تا تجمع تا درگیری با نیروهای سرکوب رژیم بلکه در ادامه و در تکمیل این مبارزات است. برای دست یافتن به عمل متحد سراسری و همزمان بهترین راه تشدید مبارزات تاکنونی هست، اما چیزی که تازه است این است که مردم باید این مبارزات خود را بعنوان کنار هم چیدن حلقه هایی برای تدارک دیدن و رسیدن به عمل سراسری و همزمان ببینند.
۵٫ تاکید بر استفاده فعال و وسیع از تمام رسانه های اجتماعی از تلویزیون و رادیو و اینترنت و تویترو فیس بوک و موبایل در کنار ارتباطات مستقیم در اعتصابات و تجمعات و اعتراضات و محل کار و محل زندگی برای تبلیغ و پیشبرد آلترناتیو انقلاب ضربتی.
۶٫ تاکید بر و تبلیغ ساده ترین مکانیسم برای انقلاب که همان عمل سراسری و همزمان است. آماده کردن ذهنیت مردم برای بیرون آمدن از محل کار و محل زندگی در یک زمان مشخص (در یک ساعت مشخص) و سرازیر شدن به خیابانها و میادین شهرها با هدف سرنگونی سریع و آنی رژیم. تبلیغ و توضیح این حقیقت که رژیم به هیچ وجه نمی تواند از خیابان آمدن همزمان مردم جلوگیری کند.
۷٫ اینکه چه روزی و چه ساعتی مردم باید به خیابان بریزند از پیش معلوم نیست و نمی تواند باشد. مبارزات روزانه مردم و ارتباطات و ارزیابیهای فعالین سیاسی و حزب پیش برنده آلترناتیو انقلاب ضربتی در جریان عمل این زمان را مشخص خواهد کرد. اگر بحث انقلاب ضربتی جای خود را در میان مردم پیدا کند و مردم تمام فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود را در بستر این آلترناتیو ببینند، فیدبک گرفتن از اقشار مختلف مردم برای تعیین زمان انقلاب امری مشکل نخواهد بود. بحثها، نظرها، ارتباطات، و مبارزات مردم فراهم آمدن شرایط لازم برای خیزش سراسری و همزمان را مشخص خواهد کرد.
۸٫ تشکیل هسته ها و کمیته ها و جمعهایی از فعالین سیاسی برای تبلیغ و ترویج و پیشبرد بحث و آلترناتیو انقلاب ضربتی.
۹٫ اگر چه انقلاب ضربتی خود یک عمل آنی در مقیاس تاریخی و حتی در مقایسه با انقلاباتی که سنتا وجود داشته اند هست، اما تدارک انقلاب ضربتی یک پروسه است که برخی مراحل آن مورد بحث قرار گرفت و حتما مراحل دیگری هم وجود دارد.