فیلم بر بادرفتە ( Gone with the wind ) در سال ١٩٣٩ توانست ١٣ جایزە اسکار را کسب کند. این فیلم کە از جوانب مختلف شایان اهمیت است از لحاظی دیگر جالب است، آنهم اینکە بینندە را مهجوب خود میکند و از چهار چوب یک فیلم کە بر صحنە بیوگراف نمایش دادە میشود فراتر میرود و همچون واقعیتی از نظر بینندە گذر میکند. فیلمی کە انسانها را بە گریە در میآورد، انسانها را میخنداند و انسانها مشتاق دیدن صحنەهای بعدی هستند و آرزو میکنند فیلم بە صورتی تمام بشود کە خوشبختی بە دنبال داشتە باشد. اما با تمام این اوصاف کە گفتە شد، باز این یک فیلم است، کە در پشت صحنە چیزی دیگر در جریان است کە ما بینندە از آن بیخبریم. صحنە سازیهای مختلف، فیلم را بطوری بە نمایش میگذارد کە تنها چیزی کە بینندە، بە آن فکر نمیکند، صحنەسازیهای غیرە واقعی آن است. در این میان این منتقدین فیلم هستند کە واقعیات پشت بردە را میبینند و اگر آنرا تحصین میکنند بە این دلیل است کە دستاندکاران فیلم (کارگردان، تهیە کنندە، سناریوریست و….) توانستەاند چنین فیلمی را بە نمایش بگذارند.
نظام جمهوری اسلامی در طول حیات ٣۵ سالە خود نمایشاتی را ارائە دادە کە بخشی از مردم را محجوب خود کردە و امید بە اینکە “خوشبختی” بە دنبال داشتە باشد، مردم را ناامید بە خانەهای خود باز فرستادە است. در میان این مردم سادە لوح متاسفانە گاهی منتقدان نیزبە حدی مهجوب نمایشات این رژیم شدە اند کە واقعیات پشت پردە را نمیبینند و غرق در نمایش و نتیجە آن میشوند.
انتخابات ٨٨ یکی از آن نمایشات نظام بود کە جدا از اینکە تعدادی مردم (بینندەگان) را غرق در “واقعیات” خود کرد، بلکە بخشی از منتقدان این رژیم را نیز در کنار صندلیهای خالی “بینندەگان” قرار داد. “تقلب” “کودتاە” واژەهای توخالی نبودند. بلکە بخشی از سناریو بودند کە حتی منتقدان نیز آن را بکار میبردند. البتە گروهی دیگر هستند کە از این نمایش پول بە جیب میزنند. برروی فیلم و نتایج آن سرمایەگذاری میکنند و البتە گاهی اوقات سرمایەهایشان از دست میرود و آنچنان کە انتظار داشتند،پیش نمیرود. آنان قدرتهای بزرگ سرمایەداری هستند کە از طریق رسانەهای خود آنطور کە بخواهند نمایشهای جمهوری اسلامی را تبلیغ میکنند.این دستە کە در اساس ایرانی میخواهند با ثبات و بدون مشکل در راە کسب بازار و سود. تا زمانی کە منافع اقتصادیشان بە خطر نەافتاد اصلا خواهان برکناری این نظام نیستند. “کودتاە” “تقلب” واژەهاییاند کە در بوق و کرناهای تبلیغاتیشان بیرون میآید.
اما صحنە سازیهای پشت پردە چە هستند؟ از اوائل بر سرکار آمدن جهموری اسلامی عنصرهای فعال و کلیدی این نظام را با همە بحرانهای پیشارویش، محکم نگە داشتەاند. در همان حال برای حفظ نظام در بین جناحهای مختلف نیز اختلاف بودە و همین اختلافات در مواقع توانستە بە نمایشات انتخاباتی رژیم شور و شوق بیشتری بدهد و مردم بیشتری را بە تماشای نمایش جلب کند.
تفاوت جناحهای درونی رژیم با اختلافات در دیگر کشورهای بحران زدە در این است این جناحها در ارائە نمایش باهم توافق دارند و برای بازار گرمی نمایششان این نقشها را بە عهدە گرفتەاند. در حالیکە بطور مثال در مصر نظامیان هیچ توافقات پشت پردەای با اخوانالمسلمین ندارند و زمانی میبینند کە احتمالا کنترل از دستشان خارج شود، کودتاە میکنند. اغلب کودتاەهای نظامی در ترکیە، شیلی و دیگر نقاط دنیا اتفاقا در شرایطی پیش آمدە کە این دستە در مقابل دیگری بطور واقعی قرار گرفتەاند و برای پایان دادن بە حکومتی کە با آن اختلاف جدی داشتەاند کودتاە کردەاند.
از زمان سر کار آمدن این نظام همە انتخابات ( ریاست جمهوری و مجلس اسلامی) بە این شکل پیش رفتە (پشت پردە) “کاندیداها” از شورای نگهبان و تائید رهبری و فیلترهای مختلف گذشتەاند. کافیست بە اصول قانون اساسی مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران نظری بیاندازیم تا پشت صحنەها را دید.
اصل یکصد و پانزدهم
رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد: ایرانیالاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.
اصل یکصد و بیست و یکم
رئیس جمهور در مجلس شورای اسلامی در جلسهای که با حضور رئیس قوه قضائیه و اعضاءی شورای نگهبان تشکیل میشود به ترتیب زیر سوگند یاد میکند و سوگندنامه را امضاء مینماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
”من به عنوان رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خداوند قادر متعال سوگند یاد میکنم که پاسدار مذهب رسمی و نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کشور باشم و همه استعداد و صلاحیت خویش را در راه ایفای مسئولیتهایی که بر عهده گرفتهام به کار گیرم و خود را وقف خدمت به مردم و اعتلای کشور، ترویج دین و اخلاق، پشتیبانی از حق و گسترش عدالت سازم و از هر گونه خودکامگی بپرهیزم و از آزادی و حرمت اشخاص و حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است حمایت کنم. در حراست از مرزها و استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی کشور از هیچ اقدامی دریغ نورزم و با استعانت از خداوند و پیروی از پیامبر اسلام و ائمه اطهار علیهم السلام قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به من سپرده است همچون امینی پارسا و فداکار نگاهدار باشم و آن را به منتخب ملت پس از خود بسپارم.”
پس سناریو و هنرپیشەهای این نمایش هم از نظر فکری و هم اخلاقی با هم توافق دارند و اگر در شکل و روش کار باهم اختلاف دارند، اما قصم میخورند بە اصولی کە مورد توافقشان است وفادار باشند.
در این صورت انتخابات ریاست جمهوری ٨٨ نباید در پایە و اساس با انتخابات ٩٢ تفاوتی داشتە باشد. “اصولگرا” و “اصلاحطلب” هردو از کانالی و هردو بە اصولی سوگند میخورند کە قبلا توسط خبرگان این نظام تنظیم و مورد توافق قرار گرفتە است. در اینچنین نظامی کسی قرار نیست کاری خارقالعادەای کند کە در چهار چوب این نظام نگنجد. البتە در سطحی میتوان این تفاوتها را دید اما این تفاوتها نباید منتقدین این نظام کە خواهان دمکراسی، حقوق مردم، حقوق کارگران، زنان، جوانان، ملیتها و افکار متفاوت هستند، شکی در متن قصمنامە فوق داشتە باشند. پس آنهایی کە در انتظار تغییر هستند حقوق های نامبردە اقشار و طبقات تحت ستم برایشان مهم نیست. آنان بە دنبال منافع و سرمایە خود هستند و امیدوارند کە این یکی با آن دیگری آنقدر اختلاف داشتە باشند کە روزنە امیدی برای منافع سیاسی و اقتصادی آنان باز شود. اگر این روزنە بستە شود “کودتاە” انجام گرفتە و “تقلب” شدە است.
حتی اگر بە انتخابات ٨٨ نظر بیفکنیم، و تصور کنیم کە اختلافاتی بنیادی در میان است، باز نمیتوان “کودتاە” نامید چرا کە احمدی نژاد در قدرت بود و میخواست مدت ریاستش را طولانی کند، پس کودتاهی در کار نبود، حتی اگر اختلافاتشان هم آنقدر عمیق شدە باشد کە آنها (جناحهای مختلف رژیم) خواستار دو سیستم متفاوت بودە باشند.
بخش زیادی از نیروهای چپ و کمونیست کە از زمان بر سر کار آمدن این رژیم، بە نمایشات این رژیم هیچگونە توهمی نداشتەاند “انتخابات” گوناگون رژیم را نمایشات انتخاباتی نامیدەاند و با صراحت اعلام کردەاند با توجە بە ساختار اقتدارگرا و غیر دمکراتیک این نظام، انتخابات در ایران نمایشی بیش نیست و این هیئت حاکمە اصلی این نظام کە توسط ارگانهای مجلس خبرگان، ولایت فقیه، سپاە پاسدارن و شورای نگهبان هدایت میشود، هستند کە از صندوقهای انتخاباتی افراد و یا فردی را بیرون میآورند.
در رابطە با نمایش اخیر “ریاست جمهوری” انتصاب روحانی برای این مقام از سر “شرکت مردم” و یا بە قدرت رسیدن ” اصلاحطلبان” نبودە است، بلکە برعکس در نتیجە بحرانهای بینالمللی رژیم و تحولات منطقە انجام گرفتە است. “جناح اصولگرا” با همە اظهاراتشان در طول حیات این نظام از آن موقعیت معقولی برای باز کردن گرەهای بینالمللی برخوردار نیستند. این وظیفە را همیشە “جناح اصلاحطلب” بە عهدە گرفتە است. در زمان خاتمی “گفتگوی تمدنها” مطرح شد و این بار میخواهند فشارهای بینالمللی را از طریق روحانی کم کنند. جالب اینکە برای مقبول شدن هرچە بیشتر این وظیفە “اصولگرایان” مجلس میخواهند خط و نشان هم بکشند!!؟
آنچە در جریان است و هنوز اتمام نیافتە است، نمایش انتخابات ریاست جمهوری است. اگرچە “انتخابات ریاست جمهوری” بە پایان رسیدە است، اما نمایش هنوز بە پایان نرسیدە و دست اندرکاران نظام هنوز میکوشند با نمایشاتی اینچنینی بە “انتخاب”روحانی رنگ و رویی واقعی بدهند.
تحولات منطقە و بە زیر کشیدن نظامهای دیکتاتور نیز ضرورت تطبیق دادن نظام با اگر اعتراضات و خیزشهای تودەای کە از کنترل خارج شود، بیشتر کردە است. انتصاب روحانی درست در این جهت بودە کە او با ژستی “اصلاحطلب” بە میدان بیاید و با دادن قول و قرارهایی از قبیل “تعامل” با دیگران، “قبول دگراندیشی” و غیرە از بروز خیزشهای تودەای کە در نتیجە وضعیت اقتصادی، بیکاری، تبعیض بر زنان و ملیتهای مختلف کە ممکن است روزگار این نظام را همچون دیگر نظامهای دیکتاتور و اقتدارطلب منطقە تبدیل کند، پیشگیری کند.
وظیفە او همچون دیگر همقطارانش حفظ نظام و طولانیتر کردن عمر این رژیم میباشد.
٢٠١٣-٧-٢٨
محیە ایرجی