فستیوال فیلم اورشلیم و مخملباف

گردانندگان محترم سایت و خوانندگان گرامی ،

من چندی پیش متن زیر را در رابطه با سفر مخملباف به فستیوال فیلم اسرائیل نوشته و در آن پاسخی هم به نوشتهٔ آقای ارسی در سایت ایران امروز دادم. این متن را در ابتدا به خود سایت ایران امروز در تاریخ ۲۰-۷ میلادی فرستادم ولی از درج آن بروی سایت نشانی ندیدم. آنرا مجددا برای بار دوم در تاریخ ۲۲-۷ میلادی به عنوان کامنت برایشان ارسال نمودم که باز هم خبری از درج آن نشد. ظاهرا گردانندگان سایت مذبور ترجیح میدهند تا بیانگر و بلند گوی نظرات خاصی باشند و از بیان و درج نظرات مخالف آن امتناع می کنند و مانع از گردش آزاد نظرات موافق و مخالف هستند.

لطفا برای حمایت از گردش سالم و آزاد نظرات کل این متن را در سایت تان بگذارید.

با احترام

تقی شهرستانی

رونوشت :

آزادی بیان

هشت مارس

فیس بوک

ایران امروز

فستیوال فیلم اورشلیم و مخملباف

راستی این مخملباف کیست و بدنبال چیست؟ تا آنجا که حافظهٔ من یاری میدهد، او تا قبل از قیام ۵۷ فردی گمنام بوده. در اواسط سال ۵۷ از زندان آزاد شده و با افکار شدیدا مذهبی و افراطیش به حمایت از خمینی وحاکمین جدید پرداخت. دراین میان هم جمهوری اسلامی و هم مخملباف بیکدیگر نیازمند بودند و در همان اوایل از طریق تولید فیلمهائی غیرهنری به تبلیغ و تحکیم پایه های این رژیم نوپا پرداخت. در سالهای۱۳۶۱ -۱۳۶۰ که سال کشتار وقتل عام زندانیان سیاسی در ایران بوده و زندانیان از اولیه ترین حقوق انسانی شان محروم بوده و بطور روزمره زیر فشارهای سنگین روحی وجسمی قرار داشتند، او با سوءاستفاده از آن جو و موقعیت زندانیان با تحت فشار قرار دادنشان فیلم توبه نصوح (۱۳۶۱) را در زندان با هدف تبلیغ و تائید حقانیت رژیم و توهین وتحقیر مخالفین جمهوری اسلامی ساخت. طبیعتأ رژیم هم هر گونه امکانات از جمله مالی در اختیارش قرار میداد. جائیکه فیلمهای سایر کارگردانان متعهد و دگراندیش اجازه پخش نمیگرفتند، آقای مخملبف هیچگونه مشکلی نداشت .

در انتخابات ۸۸ هم که مردم به خیابانها ریخته بودند، او با علم بی آبروئی جناح حاکم، این بار به حمایت از موسوی یا بعبارتی حمایت از جناح دیگر حاکمیت پرداخته و خود را بعنوان نماینده موسوی در خارج از کشور معرفی میکرد و خواهان این بود که نمایندگان اتحادیه اروپا با وی مذاکره نمایند. او رویای جایگاهی والاتری را برای ارضاء منیت خویش در این دعوا می جست.

حرکت اخیر وی هم دیگر کاملأ مشخص است او میداند که اسرائیل برای او هم پول، هم شهرت جهانی و هم موفقیت است . او بخوبی میداندکه هر که اسرائیل را داشته باشد راه ترقی برایش باز است و اسرائیل هم بیدلیل روی کسی سرمایه گذاری نمی کند. او هم باید با هنرش چهرهٔ اسرائیل را قابل تحمل تر نشان دهد و حتی آنرا قربانی خشونتهای فلسطینیها نشان دهد.

صحبت از صلح کردن و دعوت هر دو طرف به صلح بیشتر به یک شوخی تلخ می ماند.

وگر نه چه کسی است که نداند صلح:

با رژیمی که سرزمینهای ملتی را بزور تصرف کرده و همچنان در پی گسترش مرزها ی آن هست،

با رژیمی که با وحشیانه ترین شکلی به کشتار و قتل عام یک ملت مشغول است،

رژیمی که حتی به ده ها قطعنامهٔ نیم بندی که سازمان ملل بر علیه اش صادر کرده، کوچکترین اهمیتی نمی دهد،

صحبت از صلح کردن و دعوت طرفین به صلح، بیشتر به یک شوخی تلخ می ماند.

دقیقا نقش یک هنرمند حمایت از مردم و حمایت از مظلومینی که هیچ راهی برای گرفتن و یا باز پس گرفتن حقوقشان ندارند و فریادشان ره بجائی نمی برد.

در طی این سالها آقای مخملباف نشان داده که راه پیدا کردن سوراخ دعا را خوب یاد گرفته و هیچگاه در کنار مردم ستمدیده قرار نگرفته است.

سخنی هم با آقای ارسی:

کل فحوای کلام شما در این دو مطلب نهفته هست: ترس از جنگ و اقدام شجاعانه مخملباف در این رابطه.

در مورد اول بنظرم باید در این رابطه سیاستهای ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی که به ظاهر مدعی حمایت از فلسطینیان می باشد را نقش بر آب کرد و آنرا در تمامی عرصه ها به چالش کشید. باید گفت که جمهوری اسلامی صرفا برای حفظ منافع خود دست به ایجاد وحمایت گروههائی همچون حزب الله پرداخته و هیچ گونه حمایتی از مردم آوارهٔ فلسطینی بعمل نیاورده است و ما نباید با پاشیدن خاک بر چشم مردم مانع از نادیده گرفتن و پایمال شدن حق ملتی شد.

البته فراموش نکنیم برای جنگ باید همواره سیاستهای بین المللی امپریالیسم، موقعیت سیاسی-اقتصادی آن، توازن قوا و افکار عمومی در عرصهٔ جهانی و…… در نظر گرفت. اگر چنانچه هدف آغاز جنگی با ایران باشد، به نظر بنده رفتن یا نرفتن مخملباف به اسرائیل هیچ نقشی بازدارنده ایفا نخواهد کرد ، همانطور که وجود خیل بیشمار اصلاح طلبان ساکن آمریکا چنانکه مایل هم باشند، قادر به جلوگیری از جنگ نخواهند بود. واقعیت این هست که هنوز هم آمریکا و غرب، جمهوری اسلامی را بعنوان تنها آلترناتیوی که حافظ منافعشان هست میدانند و تمام سعی شان در حفظ آن است. دعوای زرگری بین جمهوری اسلامی و اسرائیل عمدتا مصرف داخلی داشته و سرپوشی برای پنهان کردن بحرانهای داخلی شان.

سخن کوتاه:

بازهم آینده نشان خواهد داد که مخملباف نه به فکر مردم ، بلکه به فکر خویش هست و بس.