تحریم های اقتصادی، گرانی و تعرض جمهوری اسلامی به معیشت مردم

 جمهوری اسلامی عامل اصلی تورم و گرانی، بیکاری، اعتیاد، فحشا و فلاک اقتصادی است که جامعه ایران را با بحران تمام عیار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی روبرو نموده است. هیچ دوره ای از حیات جمهوری اسلامی و هیچ یک از طرح های اقتصادی جمهوری اسلامی چه در زمان صدارت رفسنجانی، چه در دوره خاتمی و همچنین هشت سال دولت احمدی نژاد، که با سایه روشن های یک سیاست و خط واحد اقتصادی را تعقیب کرده اند، قادر به عبور از بحران و بهبود اوضاع اقتصادی مردم ایران نبوده اند و نمیتوانند باشند. و امروز روحانی که کپی اعتدال رفسنجانی است و در شرایط بغرنج تری از دوران رفسنجانی هم قرار دارد به طریق اولی قادر به کمترین بهبود در زندگی مردم نیست. 
جمهوری اسلامی از نظر اقتصادی به بن بست رسیده، هیچ جناح و هیچ فردی قادر به یک تحول و نتیجه مثبت اقتصادی نیست، برای خروج از بن بست اقتصادی راه و آلترناتیوی در شرایط فعلی وجود ندارد. عاقبت سیاسی این روند همه جناح های رژیم را به وحشت انداخته است. از صندوق در آمدن روحانی نیز محصول این شرایط بود. روحانی نیز مثل اسلافش، همه تلاش خود را برای کاهش بحران و بقای جمهوری اسلامی بکار میبندد، ولی راه حل و جوابی موثر برای حل بحران اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موجود نخواهد یافت، چرا که شکاف تاریخی و عمیق جمهوری اسلامی با دنیای مدرن امروز و مردم متمدن ایران، به فاکتورهای بنیادی تری مربوط است که خارج از قلمرو اقتصاد ایران عمل میکند، و به ماهیت و موقعیت ویژه جمهوری اسلامی در جهان و عدم خوانایی آن با سرمایه داری غرب بر میگردد. ریشه در تناقضات جمهوری اسلامی و بی ربطیش به مردم ایران دارد. بن بست سیاسی واقتصادی رژیم نیز از این تناقض سرچشمه میگیرد، تحریم های غرب نیز نتیجه این روند است، که به عمیق تر شدن بحران کمک نموده است.همچنانکه رفسنجانی و خاتمی قادر به حل این بحران نبودند، روحانی و هیچ یک از جنایتکارن هم ‌طرازش نیز قادر به حل آن نیستند، کلید حل این تناقض سرنگونی جمهوری اسلامی است.
تحریم های اقتصادی بعد از انتخاب روحانی کماکان ادامه دارد و همچنان سازش و تمکین جمهوری اسلامی به سیاست غرب در خاورمیانه و پایان دادن به مزاحمت در منطقه را به بهانه هسته ای دنبال میکند. افزایش تحریمهای غرب، کارگران و مردم فاقد سرمایه را با فلاکت اقتصادی روبرو نموده و گرانی و بیکاری بیشتری را به مردم تحمیل کرده است و کارگران و مردم کم درآمد را از دسترسی به بخشی از کالاهای ضروری و مورد استفاده روزانه محروم کرده، و بر شدت تورم و گرانی و پائین آمدن قدرت خرید مردم افزوده است. از یک سو نتایج تحریم های امریکا و غرب و از سوی دیگر تحمیل ریاضت اقتصادی بیشتر به کارگران و مردم فاقد سرمایه،  به بهانه تحریم ها، معیشت و زندگی آنها را با مخاطرات جدی ربرو نموده است. طبق گزارش روزنامه قانون قیمت مواد غذایی نسبت به سال ۹۱ از ۱۰ تا ۱۱۱ در صد افزایش یافته است. این روزنامه گزارش در صد افزایش تیر ماه سال ۹۲ نسبت تیر ماه ۹۱ را به صورت زیر مینویسد: تخم مرغ ۷،۵۹ در صد، برنج ۲،۶۴ در صد، حبوبات ۱۱۱ در صد، سبزی ۴،۸۴ درصد، گوشت ۶،۵۵ در صد، چای ۱۰۰ در صد، روغن ۲،۵۸ در صد و…، گذشته از سبد روزانه مردم، قیمت مکمل های داروی که در ایران تولید نمیشوند صد در صد افزایش یافته است، (قاعدتا دارو چیزی که دولت باید آن را حیطه بازار خارج کند و قیمت آنرا ثابت نگاه دارد ولی از جمهوری اسلامی چنین کار انسانی ساخته نیست) این افزایش سرسام آور قیمت اجناس مورد نیاز روزانه مردم را با سطح دستمزد های چند برابر زیر خط فقر و بر این مبنا قدرت خرید مردم مقایسه کنید و در کنار آن آعتیاد، فحشا، کودک خیابانی، بی حقوقی کامل زن و فرهنگ ارتجاع اسلامی و… را قرار دهید، تا تصویر نسبی از سیاهی و تباهی که به جامعه ایران تحمیل شده و شرایط وحشتناگ زندگی کارگران و مردم کم در آمد را در جهنم جمهوری اسلامی برایتان نمایان شود و به گوشه ای از اوضاع اقتصادی فلاکت بارمردم ایران، پی ببرید.
گرانی و تورم تاثیری بر زندگی کار بدستان جنایت کار جمهوری اسلامی سرمایه ندارد. آنها گذشته حقوق کلانی که ماهانه در یافت میکنند، سالانه میلیون ها دلار از طریق دزدی و چپاول ثروت های جامعه به جیب میزنند. اینکه هر از گاه فلان نماینده مجلس و یا مسئول حکومتی سنگ مردم را به سینه میزند و دم از گرانی و بیکاری میزند و یا از حقوق معوقه کارگران صحبت میکند، تنها ناشی از این است که مبادا مردم کارد به استخوانشان برسد و بساط رژیم را در هم پیچند. اینها بخشی از سرمایه دارن ایران هستند که از کار ارزان کارگران ذینفعند و سود به جیب میزنند و ذره ای نگران مردم نیستند، بلکه نگران موقعیت خود در آینده و ثروت های نجومی شان هستند، بحث از گرانی و بیکاری و تلاش برای بهبود اوضاع از جانب تعدادی از نماینده گان مجلس و مهره های حکومتی جعلی است و ذره ای واقعیت در آن نیست. آنچه واقعی است سخنان ترکان مشاور روحانی است که میگوید اولین چالش روحانی به محض آغاز بکار، این باید باشد که برای پرداخت یارانه ها، قیمت ها را بالا ببرد. واقعیت، تورم و گرانی بی سابقه و عدم پرداخت سه ماه حقوق معوقه بیش از ۸۲ هزار کارگر صنایع فولاد است. عیسی کلانتری وزیر اسبق کشاورزی میگوید متاسفانه روحانی با انبار خالی، خزانه خالی و بانک مرکزی خالی، کشور را تحویل میگیرد و مردم را به صبر و برد باری دعوت میکند و میگوید که اگر نرخ تورم بالا رفت و در پائیز سیب زمینی کیلوی ۵ هزار تومان ببازار آمد، مردم نباید این را از چشم آقای روحانی ببینند، او وضعیت و موقعیت پیچیده کشور را به مردم یادآور میشود و اظهار میدارد، دو سال وقت لازم است تا تازه روحانی کشور را به قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد برگرداند. این یعنی تعرض سازمان یافته به سطح معیشت و تحمیل ریاضت اقتصادی بییشتر به مردم، این هشدار دولت معتدل هنوز پا نگرفته روحانی به مردم است که میگوید کمر بندها را سفت کنید، که اوضاع اقتصادی خراب است و از بهبود خبری نیست. این همان پیام خاتمی است که چند روز بعد از مضحکه انتخاباتی و پیروزی روحانی گفت،  “مواظب باشیم شتاب زدگی نکنیم تا توقعات بیجا از دولت ایجاد نشود؛ دولت معجزه نمی‌تواند بکند. اگر مردم برای حفظ نظام از تغییر می‌گویند، رویکردها تغییر کند و اندک اندک پیش برویم. فردا تورم و بیکاری ویران کننده از بین نخواهد رفت و روابط خارجی اصلاح نخواهد شد. نباید این توقعات را داشته باشیم” که روحانی نیز چند روز قبل مشابه آنرا تکرار کرد و دارد آماده عملی کردن آن میشود. این ها سر و ته یک کرباسند و همه ضد کارگر، ضد زن، ضد شادی، ضد تمدن و فرهنگ پیشرو هستند.
در خارج کشور نیز از فرخ نگهدار تا اپوزیسیون ملی اسلامی و بخشی از جمهوریخواهان با پایان مضحکه انتخاباتی و در آمدن روحانی از صندوق، ولوله و هل هله بپا کردند. بحث و دیالوگ سازمان دادند. بخش های ازاین طیف نیز که تحریم کرده بودند، اظهار پشیمانی کردند و خجولانه دوستان عاقل تر خود را در این شادی همراهی کردند و بار دیگر رها شدن نظامشان از بن بست سیاسی و اقتصادی و رابطه اصولی با غرب و لغو تحریم ها را در وجود روحانی باز یافتند. اینها نیز حامیان بقای جمهوری اسلامی و از یک خانواده هستند که از بد روزگار فعلا از قافله دور مانده اند و بیرون از حکومت در پی کسب اعتبار برای نظامشان از طریق ایجاد روابط حسنه با دول غربی و بیرون کشیدن حکومت ایران از انزوای بین المللی هستند.
اوضاع سیاسی ایران به آرامش قبل از طوفان شبیه است. اما آنچه امروز دورنمای این شرایط را ترسیم میکند، بحران اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که کلیت رژیم اسلامی را در بر گرفته، که نه روحانی و نه هیچ کس دیگری در درون نظام  راه حلی برای آن ندارد و بیش از هر زمانی جمهوری اسلامی را در ارائه یک برنامه اقتصادی ناتوان و زمین گیر کرده است. رژیم قادر نیست به ابتدای ترین نیازهای مردم پاسخ دهد. این دوره نیز سپری میشود و  تشدید مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی شروع خواهد شد.
۱۸/۰۷/۲۰۱۳