امضای من

فریدون گیلانی

gilani@f-gilani.com

www.f.gilani.com

از عرشه ی کدام شعری می توانم تو را ببینم

که در کمند موج های سرکش

از ناخدا محروم مانده ای 

از بلندای کدام درختی

می توانم به مهاجمی برسم

که سینه تو را نشانه گرفته است 

با طعم کدام بوسه ای

می توانم فراموش کنم

که اعلامیه از دیوار جایزه می گیرد

و صدای تو دست افزار یاوگان شده است 

شرمم باد اگر قرار عاشقانه ام را به هم نزنم

و دست های تو را

در میدان ها بلند نکنم 

به من بگو که با سطرهای کدام بیانیه ای

می توانم آن در آهنین را بگشایم

و سخنرانان حرفه ای را

به تالارهای خالی ببرم 

صندلی

دیگر به عروسک ها نگاه نمی کند 

هر چه بیشتر به کویر میدان بدهی

روزی خواهد آمد که بازوان درخت

از خط نا به هنگام این شورش بگذرند

و زمین را

زیر پای تو ارغوانی کنند 

از عرشه ی کدام صدائی

می توانم با زبان تو سخن بگویم

و روزهای تو را

از این همه دهلیز پیچ در پیچ بگذرانم 

غم اگر سر به فلک بکشد

تنها نگاه توست

که می تواند دریا را بشکافد 

من از شیار پاهایت آنقدر عکس می گیرم

که زوزه ی تازیانه یادم نرود

و پای شعرهایم را

با تًرک دست های تو امضا کنم .

خرداد ۱۳۸۷