جان بی ارزش کارگران

در مسلخ کار، بویژه اگر نظام حاکم بر کشور، افزون بر روابط سرمایه داری، نظامی بر پایۀ بی قانونی محض باشد، افزون بر استثماری، که در پروسۀ کار از کارگران می شود، اصولا، جان کارگر هم هیچ ارزشی ندارد. 
فعالان سندیکاها همواره تلاش کرده اند کارفرمایان را وادار کنند شرایط ایمنی کار را بهتر نمایند: هواکش برای کارگاه، داشتن لباس کار مناسب، ماسک در برابر گرد و خاک، دود، گاز و …؛ عینک در برابر براده های آهن و …؛ کفش ایمنی، حفاظ دستگاه پرس و … همچنین حق برخورداری از دوره های آموزشی و آشنایی با شرایط و خطرات کار از جمله حقوقی هستند، که می بایست برای کارگران در نظر گرفته شوند.
رژیم جمهوری اسلامی چنین رژیمی است: بارها در خبرها می خوانیم، که کارگران از ارتفاع سقوط کرده، زیر آوار مانده، در چاه خفه شده و … جان خود را از دست داده اند. چه بر سر خانوادۀ بازمانده از این کارگران می آید، از کجا باید نان شب خودشان را تامین کنند، کرایه خانه را چگونه تهیه کنند و …؟ پیداست، که سرنوشت چنین خانواده هایی جز فرو رفتن در گرداب بدبختی بیشتر، بزهکاری و مرگ، چیز دیگری نیست. دولتمردان ایران، که غاصبان قدرت هستند، به این چیزها فکر نمی کنند. در ایران، کسی شهروند به شمار نمی آید، شهروندی، که پایه و اساس زندگی و جمعیت کشور را می سازد. درست مانند جنگل، هرکس مسئول حفظ جان خودش هست و باید مواظب باشد در حادثه ای جانش را از دست ندهد، چلاق نشود و … دولت و نظام خودش را مسئول بهتر کردن شرایط زندگی و کار مردم نمی داند. چیزی، که مهم است، بهره کشی از مردم است و بس! بر همین اساس، کارگران می بایست سندیکای مستقل خودشان را داشته باشند تا بتوانند از حقوق خودشان دفاع کنند. یکی از مهمترین حقوق، حق بیمه در برابر حوادث ناشی از کار، و برخورداری از شرایط ایمنی کار می باشد.
در زمان شاه برنامه ای رادیویی برای کارگران پخش می شد، که در آن برای توجیه شرایط کار و انداختن تقصیرات به گردن خود کارگران، از حوادث کار نمایشنامه هایی تهیه می شد و در پایان این جمله تکرار می شد: چرا هر بلایی است، سر من می آید-سر من، کارگر بی احتیاط؟! و بدین ترتیب، قضیه ماستمالی می شد. درست در همان زمان، شرایط ایمنی کار رعایت نمی شد و حوادثی برای کارگران پیش می آمدند.
بازهم در خبری آمده است، که کارگری ساختمانی، پنج طبقه سقوط کرده و در دم جان باخته است. انگار هنوز داربست اختراع نشده است! داربست فلزی، با حفاظ و استوار، که تا عرش هم اگر بالا برود، خطر سقوط از آن تقریبا صفر است. اصولا، شرکتهای ساختمانی می بایست دارای داربستهای استاندارد بوده و پاسخگوی ایمنی کار خودشان باشند، و یا با شرکتهای داربست، قرارداد نصب و بیمۀ حفاظتی داشته باشند. داربست بدون حفاظ، یعنی خطر سقوط کارگر و بی سرپرست شدن خانوادۀ او.
پس از رعایت همۀ موارد برشمرده در بالا، اگر حادثه ای برای کارگر رخ بدهد، همۀ مخارج درمان، و یا غرامت و دستمزد کامل تا پایان دوران درمان، به حساب آوردن همین دوران در سابقۀ کار و بازنشستگی و یا پرداخت غرامت و ازکارافتادگی، از جمله حقوق مسلم کارگران می باشند. سندیکای مستقل- حق مسلم کارگران و زحمتکشان است، نه انرژی هسته ای!