خواسته های کارگران در گرو مبارزه متشکل و طبقاتی اشان است!

خواسته های کارگران در گرو مبارزه متشکل و طبقاتی اشان است!
(نقدی بر نوشته صادق کار با عنوان ” خواست های کارگران در وعده های نامزدها کجاست؟ “)
سحر صبا اخیراً در سایت اخبار روز گفتگویی با صادق کار با عنوان ” خواست های کارگران در وعده های نامزدها کجا ست؟ ” در تاریخ یکشنبه ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۲ – ۱۲ می ۲۰۱٣ منتشر شده است.
اخبار روز در مورد ثبت نام کاندیداهای ریاست جمهوری از آقای صادق کار سوال نموده و آیا از میان این کاندیداها کسی برنامه ای برای بهبود وضعیت کارگران دارد؟
صادق کار در پاسخ به سوالات ظاهراً ابراز نگرانی نموده که هیچ کدام از آنها نه در گذشته و نه در حال به مسائل کارگری توجهی نداشته اند. د ر ادامه هم می افزاید هر کدام از این کاندیداها برای از میان بردن قوانین کار سهیم بوده اند، و هیچ کدام از آنها به موضوعات و وضعیت فلاکتبار کارگران، نه تنها توجهی نداشته بلکه حقوق سندیکایی کارگران را هم رعایت ننموده اند.
“در سوال دیگری آقای صادق کار نظر خود را در رابطه با کاندیدا شدن هاشمی رفسنجانی و اینکه او در گذشته هشت سال نیز رئیس جمهور بوده است چنین بیان می کند: ” آقای رفسنجانی در زمانی که رئیس جمهور بود تعدیل نیروی کار را در دستور داشت. تهدید حقوق کار از زمان ایشان شروع شد. به خصوص در دور دوم ریاست جمهوری خود پرونده خوبی در رابطه با حقوق کارگران نداشته است، از همان دوران هم بود که اعتراضات کارگری شروع شد. قراردادهای موقت کار در همان زمان پایه اش ریخته شد. بعد از آن در دوران دولت اصلاحات هم توجهی به حقوق کارگر نشد و در عوض کارگاه های کمتر از پنج نفر و ده نفر را از شمول قانون کار خارج کردند، یعنی بیشتر کارگران ایران از شمول قانون کار حذف شدند. با این سیاست هایشان باعث روی گردانی کارگران هم از مسایل سیاسی و هم از دولت اصلاحات شدند. در حال حاضر هنوز ما اطلاعی در مورد برنامه های اقتصادی و اجتماعی آقای رفسنجانی نداریم و او برنامه های خود را اعلام نکرده است.” صادق کار در برخی موارد حکومت و دولت احمدی نژاد را هم به نقد می کشد، و اظهار می دارد که برنامه ای برای بهبود وضعیت کارگران در نظر ندارد. کارگرها تا وقتی متوجه نشوند کسی می خواهد به حقوق آن ها توجه کند، و این حقوق را به رسمیت بشناسد، من تصور نمی کنم که به او رای بدهند.”
در ادامه این سوال ایشان نظر خود را در مورد دوران حکومت خاتمی چنین اظهار می دارد. ” در دولت خاتمی حق تشکل تا حدود زیادی پذیرفته شد و سندیکاها فرصت کردند خودشان را احیا بکنند. از جنبه های منفی دولت اصلاحات اما تعدیل حقوق کار بود.”
بنظر دو مورد مشخص و حائز اهمیت در نوشته ایشان مورد نقد و بررسی است. اولا ایشان از دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی و جناحهای درون حکومتی در رابطه با انتخابات اخیر انتظار دارند، به کمبودها و مطالبات کارگران توجه مبذول دارند و در ضمن انتقاد می کنند که هیچیک از کاندیداها پاسخی برای این مطالبات ندارند. دوما نظر سیاسی و مثبتی که ایشان در رابطه با دوران حکومت خاتمی ابراز می دارند و اینکه لطف و عنایتی که خاتمی به کارگران در رابطه با ایجاد تشکل های سندیکایی در آن دوران مبذول داشته است.
بنظر می آید آقای صادق کار نه تنها نقدی به نظام دیکتاتور جمهوری اسلامی ندارد، بلکه با پذیرفتن نظام در کلیتش اشکال را فقط در اختلاف بین جناحها جستجو می کند، و با افشاء عملکرد کاندیداهای انتخاباتی می خواهد به موجودیت جمهوری اسلامی مشروعیت داده، و در ضمن جناح مورد نظرش یعنی اصلاح طلبان را تبلیغ نماید. انتظاری که آقای صادق کار از بورژوازی ایران در این زمینه دارد که توجهی به کمبودها و مطالبات کارگری ندارد در واقع نظر سیاسی ای نیست که ایشان امروز به آن دست یافته است، این نظر جناح راست جنبش کارگری است که ایشان هم آن را نمایندگی می کنند، سالها است این جناح بر این تلاش است که طبقه کارگر را بر سر مطالبات اقتصادی شان با سرمایه داری به سازش کشانده و منافعشان را همسو با منافع سرمایه سازند. بنابراین هم در سطح سیاسی و هم اقتصادی در حال تبلیغ اتحاد طبقاتی کارگران با سرمایه داری در مقابل نظام مستبد حاکم هستند بدون اینکه به این مسئله بپردازند که حکومت در خدمت منافع طبقاتی چه طبقه ای است؟ و اینکه آیا به واقع سرمایه داری ایران آن نیرویی است که بتواند کمبودها و مطالبات کارگران را تامین و از آن مهمتر حفظ و تضمین نماید؟ نمی توان جامعه طبقاتی ایران و مناسبات حاکم بر سیستم اجتماعی را نادیده گرفت و با یک سیاست و استراتژی مبهم و ناروشن غیر طبقاتی به مبارزه برای کسب خواسته ها و مطالبات کارگری رفت و انتظار بر آورده شدن آن را از بورژوازی داشت.
در جامعه سرمایه داری که مبنای تضادهای اجتماعی بر مبنای تضاد کار و سرمایه گذاشته شده است، قطعاً سرمایه و دولتهایشان طرف حساب طبقه کارگر می باشند. در جدال طبقاتی همیشگی که بین این دو طبقه موجود است طبقه کارگر تنها با مبارزات و اعتصاباتش توانسته و می تواند خواسته ها و مطالباتش را به بورژوازی تحمیل نماید. بورژوازی با تمام جناحهای رنگارنگش از منظر جناح چپ طبقه کارگر تفاوتی با هم ندارند و کل سیستم را معرف نظام استثمارگرانه ایی می دانند که تنها برنامه و پلاتفرمشان برای طبقه کارگر سرکوب بیشتر و بی خانمان نمودن کارگران و جلوگیری از متشکل شدنشان می باشد. بر خلاف نظر آقای صادق کار که برنامه کمبودها و مطالبات کارگری را در این جناح و یا آن جناح رژیم دنبال می کند.
در ماهیت رژیم جمهوری اسلامی بعنوان یک رژیم بورژوایی، مبارزه کارگران برای خواسته هایشان به معنای عدم تمکین آنان به سیاست های اجحاف گرایانه ی حامیان سرمایه تلقی گشته و هر زمان که کارگران بمنظور در خواست مطالبات پایه ای شان بپاخاسته اند، قوانین و آئین نامه های ضد کارگری تنظیم و تدوین شده توسط سرمایه داران، کارگران مبارز را از کار بیکار ساخته اند و می سازند. با تصویب چنین قوانینی است که دامنه ی تضادهای طبقاتی ابعاد گسترده تری بخود می گیرد. بهمین اعتبار است که خود دولت جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین کارفرما؛ که حامی سرمایه داران می باشد قادر به پاسخگوئی ابتدائی ترین معضلات کارگری نیست و هر زمان که کارگران در قبال احجافات سرمایه داران و کارفرمایان دست به اعتراض زده اند؛ مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند؛ دستگیر و شکنجه شده اند و از کار خود اخراج گردیده اند. سیاست ضد کارگری رژیم جمهوری اسلامی بیش از سه دهه است که بقاءاش را به سرکوب طبقات اجتماعی رو در رویش گره زده است. طبقه کارگر و سرمایه دار نه بطور مجزا و تصادفی در کنار هم، بلکه به اعتبار رابطه متقابل‌شان با هم است که موجودیت مییابند. تضاد منافع طبقات همانقدر یک واقعیت عینى است که نفس وجود این دوطبقه. بنابراین، در چنین جنگ و جدال طبقاتی بین دو طبقه سرمایه دار و کارگر این طبقه کارگر است که باید به اتکاء مبارزه هر روزه اش و اعمال هژمونیش دشمن طبقاتی خود را عقب زده و فضا را برای متحقق نمودن برنامه و کمبودها و مطالباتش به نفع خود تغییر دهد. بوِیژه در شرایط فعلی که بورژوازی چهار نعل می تازد و خوش خدمتان و نوکر صفتانی که بنام نمایندگان کارگر می خواهند منافع طبقه کارگر را به منافع بورژوایی گره بزنند، و سد راه پیشروی کارگران و ایجاد تشکلهایشان بشوند، طبقه کارگر با متکی بودن به خود و نیروی طبقاتیش خواهد توانست به بحران اقتصادی-سیاسی که رژیم سرمایه اسلامی ایجاد نموده است فائق آمده، و آن را به مبارزه ایی برای نابودی این رژیم حامی سرمایه داران تبدیل نماید نه در توهم و چشم انداز به این جناح و یا آن جناح رژیم برای متحقق نمودن مطالباتش.
البته این نظرات آقای صادق کار در رابطه با این انتخابات، یک شبه شکل نگرفته است. او سالها است که افتخار نمایندگی این جناح را داشته و در رؤیای رسیدن اصلاح طلبان به حکومت بسر میبرد.
اگر به چند سال قبل بر گردیم زمانیکه جنبش توده ای مردمی ۸۸ بوقوع پیوست و جنبش سبز در آن دست بالا را داشت. صادق کارگر در دو نوشته خود تحت نام ” جنبش کارگری در حال پیشرفت است”( شنبه ۱۲ اردیبهشت ۱٣٨٨ – ۲ می ۲۰۰۹) و ” ضرورت تشکیل صندوق های اعتصاب و اهمیت حمایت از فعالین سندیکایی در سطح جنبش” ( پنج‌شنبه ۲۱ آبان ۱٣٨٨ – ۱۲ نوامبر ۲۰۰۹ ) از آن زمان سعی نموده جنبش کارگری را جزئی از جنبش سبز بداند و حتی مواردی بوده رهبران اصلاح طلبان را مورد ملامت و مزمت قرار داده است که چرا نسبت به مطالبات اقتصادی کارگران بی تفاوتند. او جنبش کارگری را در محدوده یکسری مطالبات اقتصادی و کمبودهایش فقط بخشی از جنبش اجتماعی می داند ودر واقع جنبش کارگری را می خواهد زیر مجموعه جنبش سبز محسوب نماید. این تحلیل غیر واقعی و سازشکارانه صادق کار را می توان ناشی از پتانسیل و رشد رو بجلو جنبش کارگری دانست که در حدود بیش از یک دهه است نه تنها ایشان را بلکه بورژوازی ایران را هم به حیرت و وحشت انداخته است. و بر این مبنا است که چاره اندیشی نموده تا رهبران جنبش سبز را تشویق نماید جنبش کارگری را به “همکاری طبقاتی ” به سوی خود بکشانند. این سوسیال لیبرال، جنبش کارگری به استقلال طبقاتی طبقه کارگر اعتقاد نداشته و به هیچ وجه صف مستقلی را برای کارگران نمی خواهد.
او منکر این واقعیت است که همین رهبران جنبش سبز و اصلاح طلبان نه تنها خود از دست اندرکاران حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی بوده اند، بلکه در دوران حاکمیت شان، مانند دیگر جناحهای حکومت سرمایه جمهوری اسلامی فقر و تنگ دستی را به کارگران تحمیل نمودند و مانع اعتراض کارگران به حق و حقوق خود شدند. دولت اصلاح طلبان هیچ کدام از تشکل های کارگری را به رسمیت نشناختند، بلکه کارگران را در ایجاد تشکلهایشان با قساوت و بیرحمی تمام سرکوب نمودند.
در وضعیت فعلی که اصلاح طلبان و لیبرالها در موقعیت ضعیف تر نسبت به دیگر جناحهای حکومتی قرار گرفته اند از این جهت است در استراتژی لیبرالها و اصلاح طلبان جنبش کارگری اهمیت ویژه پیدا نموده است. آنها می خواهند نقش طبقه کارگر در مبارزه سیاسی را نادیده گرفته و با سازش کشیدن طبقاتی این طبقه و قویتر نمودن خود، از فروپاشی جمهوری اسلامی ممانعت بعمل آورده و در نهایت در جدالهای اجتماعی لیبرالها و اصلاح طلبان برگ برنده را بدست گیرند.
دفاع آقای صادق کار از جناح اصلاح طلبان و اینکه در د وران خاتمی اجازه ایجاد تشکلهای کارگری به کارگران داده شد این نه تنها واقعیت ندارد و بلکه سعی میشود با این تبلیغات کاذب به نوعی اعتبار جدیدی به خاتمی داده شود که کارنامه ننگین هشت سال حکومتش را لاپوشانی نماید(سعی میشود در قسمت پاینتر نوشته به دوران حکومت ایشان اشاره شود) در ضمن این نوع دفاعیات از جانب ایشان در سمت و سوی بازسازى اقتصاد ایران بر مبانى سیاستهاى نئولیبرالى می باشد، و چنین پلاتفرم اقتصادى نئولیبرالى فصل مشترک همه جناحهاى اصلاح طلب رژیم، و کلیه جریانات سلطنت طلب و لیبرال و سوسیال دموکرات است. ویژگى این شرایط جدید در این است که سرمایه در ایران نیاز به چنان تشکلهاى کارگرى‌اى دارد که واکنش کارگران به پیامدهاى فلاکت‌بار سیاستهاى نئولیبرالى را بتواند مهار وکنترل کند. بر مبنای این روند است که آقای صادق کار انتظار پلاتفرم کمبود و مطالبات کارگران را نه از طریق مبارزه خود کارگران بلکه از این جناح و آن جناح حکومتی را طلب می کند. قطعا تشکلهایی که در همکاری طبقاتی طبقه کارگر و بورژوازی شکل بگیرد، چنین تشکلهاى کارگرى بدون شک همکار و همدست سرمایه خواهد بود و در ضمن پیش شرط راه اندازى نئولیبرالى اقتصاد ایران است. ما شاهد بوده ایم که در دوره های مختلفی گرایش راست برای پیشبردن اهداف خود در جنبش کارگری به میدان آمده است مثلاً در دوره ایی که شورای اسلامی کار توسط رژیم در محیط های کاری برای مهار کردن مبارزات کارگری ایجاد شده بود و گرایش راست خواهان شرکت در این تشکل بود یا در سال ۸۴ این گرایش بنا را بر درخواست از وزارت کار رژیم برای برداشتن موانع ایجاد این تشکلها گذاشته بود که با درایت گرایش چپ جنبش کارگری این بار هم موفق به پیشبرد سیاست هایش نشد. در شرایط کنونی هم، مدافعان این گرایش دوباره برای رسیدن به اهدافشان به صحنه آمده اند. تا مبلغ تشکلهایی باشند که به مانند تشکیل شوراهای اسلامی کار و انجمنهای اسلامی قرار است مجرایی برای بیان تحریف شده خواست های بر حق کارگران باشد و از طرف دیگر تشکیل این تشکلها در خدمت این است که هر چه بیشتر خواسته ها و مطالبات کارگران را در جهت منافع بورژوازی ایران قرار دهد نه در برابر آن.
درنتیجه، در شرایطی که بورژوازی ایران با بحرانهای شدید اقتصادی-سیاسى روبرو است، صاحبان سرمایه تنها با تضمین دادن به مهار جنبش کارگرى و ایجاد تشکلهای کارگری که بتوان استراتژی مورد نظرشان را برآورده نماید است که میتوانند امیدى به ایجاد گشودن سیاسى در رژیم و دست یابى به قدرت دولتى را داشته باشند. این واقعیتى است که همه جریاناتى که در ایران امروز “اصلاح طلب و لیبرال” نام گرفته اند، به این امر واقف اند و برایش تلاش میکنند.
آقای صادق کار طبق گفته هایشان که در قسمت بالا اشاره شد در مورد خاتمی و رفسنجانی نظر خود را ابراز می دارند. باید به ایشان یاد آوری نمود با طرفداری از خاتمی و سیاستهایتش نمی توان ذهن کارگران و توده های مردم را از جنایات و اتفاقاتی که در دوران ۱۶ ساله حکومت رفسنجانی و خاتمی تحت سیاستهای تعدیل اقتصادی و تعدیل سیاسی رخ داد پاک نمود. در دوران حکومت ۸ ساله رفسنجانی تحت تعدیل اقتصادی بود که قرار دادهای موقت و سفید به اجرا گذاشته شد؛ کارگران به شرکتهای پیمانکاری سپرده شدند آنها دیگر با کارفرماها و صاحبان سرمایه مستقیم رودرو نبودند بلکه طرف مقابل آنها پیمانکارهایی بودند که با ایجاد قراردادهای موقت و سفید نه تنها به استثمار بیشتر کارگران می پرداختند در ضمن با کوچکترین اعتراض از جانب کارگران آنها را از کار بیکار می نمودند. بیکارهای شدید در این دوران و خارج شدن کارگاههای ۵ نفره از قانون مشمولیت کار که خود آقای صادق کار هم به آن اشاره نموده اند، حمله به ابتدایی ترین حق و حقوق کارگران از جمله: حق تشکل و اعتصاب و بازنشستگی های اجباری و زود رس و استخدام مجدد کارگران بازنشسته با حداقل حقوق و مزایا از عملکردهای ضد کارگری دوره حکومت رفسنجانی می باشد. تا آنجا که به دوران حکومت خاتمی هم بر میگردد تحت عنوان تعدیل سیاسی اعمال ضد کارگریش نه تنها کمتر از دوران رفسنجانی نبوده بلکه در بعضی موارد هم از ایشان پیشی گرفته است. در دوران خاتمی بود که کارگران خاتون آباد به دلیل اعتراض به بیکارسازیها مورد حملات وحشیانه نظام سرمایه جمهوری اسلامی قرار گرفتند و تعدای کشته و زخمی شدند. در این دوره بود که در ادامه حکومت تعدیل اقتصادی کارگاههای زیر ۱۰ نفر از مشمولیت قانون کار خارج شد. در دوران خاتمی بود که حمله بر کارگران شرکت سندیکای واحد و خانواده هایشان که می خواستند سندیکایشان را تشکیل بدهند به وقیح ترین شکل صورت گرفت و تعداد زیادی از آنها دستگیر و زندانی شدند. بر خلاف ادعای آقای صادق کار که می خواهند بر جنایات خاتمی سر پوش گذاشته و از ایشان چهره ایی ارائه بدهند که طرفدار کارگر و دمکراسی و حقوق مدنی است خود خاتمی قبلا با اعمال و عملکردش خودش را معرفی نموده است. البته این تفکر تنها مختص به آقای صادق کار نیست، بلکه عینیت این تفکر و سیاست راست را در طیف وسیعی از اپوزیسیون می توان مشاهده نمود، اما این انتخابات کمک نموده فضایی برای آنها در ابعاد وسیعی باز شود و فعالانه از هر سو می کوشند از طریق مدیا و رسانه های ارتجاعی و امپریالیستی و شخصیت سازیها به جناح اصلاح طلبان و سردمداران جنبش سبز حقانیت داده، تا بشود از این طریق به قدرت رسیده، و این رژیم جنایتکار حامی سرمایه را از منجلابی که در آن دست و پا می زند نجات دهند.
طبقه کارگر تنها زمانی می توانند به وضعیت فلاکتبار خود خاتمه دهد که تلاشهای کارگران ایران براى کمبود و متحقق شدن مطالبات و ایجاد تشکل‌هاى کارگری به نیروى بسیج بخشهاى هرچه وسیعترى از کل طبقه کارگر اتکاء داشته باشد و نه همکارى با بخشهایى از سرمایه ؛ یا جناحهایى از رژیم، یا سخنگویان سرمایه تحت عنوان نماینده کارگران.
در شرایط مشخص امروز ایران گرایش راست در جنبش کارگرى که طیف توده ایها و اکثریتها را هم در خود جا داده است، در عدم انسجام گرایش چپ جنبش کارگری و استبداد شدید از هر موقعیتی استفاده نموده و همواره به بالا چشم دوخته است، تا با سازشکارى با سرمایه و جناح مد نظرش، بتواند ابزار مستقیم سرمایه شود. در این راستا است که آ قای صادق کار کمبودها و مطالبات کارگران را به سرمایه محول نموده، در ضمن کارگران را به انتخاب کاندیدای خود و شرکت در این انتخابات ارتجاعی رهنمود می دهد.
می ۲۰۱۳
http://www.socialist-workers.org
kargar.socialist@gmail.com
Facebook: Kanone Socialisthaye Kargari