سکولار دمکراسی و فرایندهای پیش رو

لازمهء استمرار و تحقق مطالبات دمکراتیک جامعه، حضور و موجودیت نهاد بسیج کنندهِ اپوزیسیونالی است که خارج از حوزهء قدرت، حکومت را به هماوردجویی فرا میخواند. این نیروی بسیج کننده، منتقد، انحلال طلب و دمکراسیخواه جنبش سکولار دمکراسی است که کانون اتحّاد و هم پیمانی همهء نیروهای سکولار دمکراتی است که با نفی هرگونه همیاری با حکومتها و عدم شراکت در قدرت، در کوچه و خیابان پژاوک ندای دادخواهی مردم خواهد بود.   

 

کوروش اعتمادی

۸ جولای ۲۰۱۳

koroush_etemadi@hotmail.com

 

****

پس از ۱۰۷ سال که از آغاز انقلاب ضد استبدادی مشروطه مردم ایران میگذرد، قرار است برای نخستین بار در بزرگداشتِ سالگردِ این رخداد بزرگ سیاسی، جمعی از سکولار دمکرات ها گردهم آیند تا برای هم پیمانی هرچه گسترده ترِ نیروهای سکولار دمکرات، تدبیری نو برای آیندهِ سکولار دمکراسی بیاندیشند. روشن است آنچه که آروزی نخستینِ این کارزار براه افتاده میباشد، تبادلِ فکر در جمعی وسیع تر که چگونه میشود بر انشقاق درونی نیروهای سکولار دمکرات فائق آمد و نهادی را سامان داد که نقشِ اساسی در تجدید پیوندِ نیروهای سکولار دمکرات، جهت پیشبرد دمکراسی در ایران ایفاء کند.

طبیعی است در همین آغازِ راه پرسشهایی مطرح گردد که اساساً چه نقشی سکولار دمکراسی و یا نهادی متشکل از نیروهای سکولار دمکرات میتوانند در پیشبرد دمکراسی در آینده سیاسی ایران بعهده گیرند؟ آیا سکولار دمکراسی در روند تلاشهای خود قادر است همچون یک حزب سیاسی وارد صحنه شود؟ و اگر در این خصوص پاسخ منفی است پس سکولار دمکراسی چگونه میتواند در روند دمکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی و اجتماعی کشورمان ایفاءگر نقشی باشد؟ یا اگر سکولار دمکراسی در روند دمکراتیزه کردن ساختارهای سیاسی و اجتماعی برای خود جایگاه حزبی قائل نیست، پس چگونه میتواند از دستاوردهای دمکراسیخواهانه مردم در کشور حراست کند؟ در همین راستا میبایست به موضوعی مهمتر توّجه داشت، آنهم تبیین مرزهای ارتباط  و همکاری سکولار دمکراسی با جامعه مدنی، جنبشهای اجتماعی و احزاب و نهادهای سیاسی میباشد. آیا بواقع جنبش سکولار دمکراسی صرفا ً آن جنبش گستردهِ مدنی است که بنا دارد استبداد دینی حاکم بر ایران را به زیر کشد و بستر دمکراتیزه کردن کشور را با جدّیتی خستگی ناپذیر هموار سازد بی آنکه قصد داشته باشد در قدرت شریک گردد؟ و یا بعبارتی دیگر سکولار دمکراسی آن اپوزیسیون مادالعمری است که خارج از حیطه قدرت با بسیج نیروهای سکولار دمکرات و مدنی برعلیه قدرتِ حاکمه قیام خواهد کرد، بی آنکه در نهایت پس از پیروزی سهمی از قدرت را برای خود در نظر گیرد؟ بی تردید پاسخ های روشن به هریک از این پرسشها، طبیعت و فرایندهای سیاسی سکولار دمکراسی در آینده کشور را مشخص و روشن خواهد کرد که یقین داریم دیگر روندِ تحقق دمکراسی در ایران به امری اجتناب ناپذیری تبدیل شده است.

و امّا بررسی و پاسخگویی به پرسشهای مزبور در این نوشتار، صرفاً نظرات شخصی بوده که پیشتر ایجاد بستر گفتمانی در رابطه با طبیعت و فرایندهای پیش روی جنبش سکولار دمکراسی در حال و آینده ایران میباشد.

****

باورم بر این است سکولار دمکراسی بنا به سرشت سیاسی اش نمیتواند عملکرد حزبی داشته باشد و یا چون یک حزب سیاسی با تدوین ایدئولوژی معین بر صحنه سیاست ظاهر گردد. سکولار دمکراسی آن نیروی فعال سیاسی، اجتماعی و مدنی است که با سرسختی تمام در مقابله با باورمندان به حکومتهای ایدئولوژیک و پیوند دهندگان دین وحکومت بپاخاسته است تا نقطه پایانی بر روند این تفکرهای تمامتخواه بگذارد. از این رو میبایست خاطر نشان کرد؛ جنبش سکولار دمکراسی جنبشی ضد تداخل دین با حکومت و ایدئولوژی است که بنا دارند در چارچوبه های بسته دین و ایدئولوژی خود را بر جامعه تحمیل و استبداد را نهادینه کنند. ختم کلام، سکولار دمکراسی ظرف سیاسی نیست که بتواند خود را در قالب اندیشه های دینی و یا ایدئولوژیک بر جامعه غالب و دگراندیشی را نفی کند.

امّا این ویژگیهای برشمرده به معنای کناره جویی سکولار دمکراسی از عرصه سیاست و یا دیگر فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در جامعه نمیباشد. بلکه بلعکس سکولار دمکراسی جنبش سیاسی است که در جامعه حضور مستمر و قدرتمندی را دارد و بنا دارد با بهره جستن از ابزارها و راهکارهای جامعهء آزاد، به تحقق و پیشرفت دمکراسی کمک کند. شاید بهتر است اینگونه عنوان کرد که سکولار دمکراسی نه نهاد حزبی است و نه نهاد قدرت، بلکه اپوزیسیونال مادالعمری است که وظیفه خود میداند از دستاوردها و روابط دمکراسیخواهانه مردم سرسختانه دفاع کند و منافع جامعه در مقابل قدرت حاکمهء را در اولویت قرار دهد. از این رو میبایست تأکید داشت؛ سکولار دمکراسی سخت استبداد ستیز است و برای پرهیز از آلودگیهای سیاسی از شراکت در قدرت خودداری میورزد. و امّا سکولار دمکراسی در عرصه سیاسی چتر اتحاد همهء نیروها و شخصیت های سکولار دمکراتی است که بنا دارند برای تحقق همهء آمالهای دمکراسیخواهانه مردم جانانه تلاش کنند. به باوری دیگر سکولار دمکراسی چتر پیوند نهادها، احزاب و شخصیت های سکولار دمکرات محسوب میشود، بی آنکه هدف دست یازیدند به قدرت باشد. راهکار دست یافتن به این آمالهای سیاسی سُترگ، پیوند ناگستنی با جنبشهای مدنی و جامعه سکولار دمکرات میباشد که هدفی جز دمکراتیزه کردن نهاد قدرت و جامعه را در سر ندارند.

به زبانی دیگر نزدیکترین هم پیمانانِ سکولار دمکراسی در کارزار مبارزاتی برای دست یافتن به آزادی، نیروهای فعال جامعه مدنی و سکولار دمکراتی هستند که بشدت از ورود به حوزهء قدرت پرهیز میکنند، ولی خارج از دایره قدرت همچون یک اپوزیسیون قدرتمند و منتقد علیه دستگاه هیئت حاکمه عمل میکنند و تا تحقق دمکراسی راستین دست از مبارزه نخواهند کشید.

تردیدی نیست نهادهای حزبی همچون بنیادهای جامعه مدنی چون تشکلات مدنی و صنفی، مطبوعات و رسانه های گروهی مستقل و نیزجنبشهای خودانگیختهء اجتماعی از جمله شاخص های هر دمکراسی مدرن و پیشرفته ای هستند. روشن است با همهء بدبینی ها علیه نهاد قدرت و حکومت و یا تردید به ناپیگیری عاملهای دمکراسیهای مدرن چون احزاب سیاسی، هیچ قصد نفی این ابزارهای ضروری در هر دمکراسی مدرن را نداشته. چرا که میدانیم هر دمکراسی مدرن و پیشرفته بخشا ً با تعدادی احزاب سیاسی باورمند به ایدئولوژیهای گوناگون تعریف و مشخص میگردند که به تناوب در دوره های معینی اداره دولت را در اختیار میگیرند. امّا میبایست این واقعیت را پذیرفت هر نهاد قدرت با توجه به شاخص های دمکراتیک اش، نهاد قدرت است و در اغلب موارد پیش روی مطالبات جامعه ایستادگی خواهد کرد. پس لازمهء استمرار و تحقق مطالبات دمکراتیک جامعه، حضور و موجودیت نهاد بسیج کنندهِ اپوزیسیونالی است که خارج از حوزهء قدرت، حکومت را به هماوردجویی فرا میخواند. این نیروی بسیج کننده، منتقد، انحلال طلب و دمکراسیخواه جنبش سکولار دمکراسی است که کانون اتحّاد و هم پیمانی همهء نیروهای سکولار دمکراتی است که با نفی هرگونه همیاری با حکومتها و عدم شراکت در قدرت، در کوچه و خیابان پژاوک ندای دادخواهی مردم خواهد بود.