ارتش مصر به انقلاب نپیوسته است!

ارتش مصر پیشروی انقلاب توده ای را به نمایندگی از طرف تمام جناح های راست در این کشور، سد کرده است.
ارتش مصر جزو با تجربه ترین ارنش های جهان در میدان قدرت سیاسی است. انقلابی که میرفت جنبش اسلامی در مصر را ذوب کرده و ایدئولوژیکا فراری دهد، توسط کودتای ارتش متوقف شد. دولت و قدرت سیاسی در این کشور سالهاست که به نیابت از ناسیونالیسم عربی در این کشور در دست ژنرال های ارتش است؛ این پروسه ایست که با قدرتگیری جمال عبدالناصر شروع شد و توسط انورسادات ادامه یافت. حسنی مبارک آخرین ژنرال ارتش در مصر بود که توسط انقلاب توده ای سرنگون شد. در متن آن انقلاب، ارتش تاکتیک بی طرفی را اتخاذ کرد تا به عنوان ناجی جامعه ظاهر شود و از اتوریته و قدرت خویش برای حفظ سیستم استفاده کند. در متن تحرک انقلابی روزهای اخیر هم همان تاکتیک بی طرفی را با همان هدف حفظ سیستم اتخاذ کرد تا در یک فرصت و با پیشروی مردم علیه دولت اخوان المسلمین یکبار دیگر و این بار به عنوان حامی انقلاب به قدرت باز گردد. اقدام سیاسی نظامی ارتش در هشدار به جامعه و احزاب سیاسی و بدنبال دستگیری رئیس جمهور و روسای اخوان المسلمین و تحویل قدرت به یکی از ستون های حکومت حسنی مبارک در همین راستاست. این اقدامات ارتش تا این لحظه مورد حمایت تمام ناسیونالیست ها و لیبرال های مصر بوده است.
سهم و نقش ارتش در قدرت و دولت در مصر بی شباهت به سهم و نقش ارتش ترکیه در قدرت نیست. در ترکیه هم پرچمدار دولت سکولار پلیسی در دستان ارتش کمالیست این کشور است و تاریخ این کشور شاهد کودتاهای پرشمار در خدمت حفظ یک سیستم پلیسی سکولار است. در ترکیه هم با پیشروی اعتراضات مردم و تغییر تناسب قوا در متن یک بحران انقلابی، اقدام مشابه ارتش مصر در ترکیه یکی از احتمالات است.
ارتش مصر و دم و دستگاه بوروکراسی در جریان انقلاب دو سال قبل این کشور دست نخورده باقی ماند. تاکتیک هوشیارانه ارتش در اتخاذ موضع بی طرفانه در آن انقلاب، و گره نزدن سرنوشت خود به دولت منفور و ضعیف شده و بی پایه حسنی مبارک، برای این نیرو که ستون اصلی حاکمیت ژنرال های مصر در تمام نیم قرن گذشته بوده است، در چشم توده ها اتوریته و محبوبیت خرید. همین تصویر از این نیروی محافظ سیستم بورژوا امپریالیستی مصر به آن کمک کرد تا کودتای سوم ژوئیه را به عنوان یک اقدام انقلابی به جامعه و جهان بفروشد. بخشی از نیروهای راست سکولار ایران برای این اقدام ارتش ترم “کودتای دمکراسی خواهانه” را تراشیده اند.

انقلاب مصر با این اقدام ارتش دو راهی سختی را تجربه میکند. با حمایتی که کل جبهه راست سکولار مخالف مورسی از این کودتا به عمل آورده است، ظاهرا امروز مردم انقلابی، به جای دفاع از حق حاکمیت خود و مطالبات برحق شان برای نان و حرمت و آزادی، باید در کنار کودتای ارتش با هواداران اخوان المسلمین مقابله کنند. هژمونی راست ناسیونالیست و سکولار بر تحرکات انقلابی مردم مانع بزرگی در مقابل ایجاد یک جبهه سوم است؛ جبهه ای که نه فقط مورسی را نمی خواهد بلکه سازماندهی حاکمیت توسط جناح دیگر بورژوازی مصر را نمی پذیرد و با سازماندهی شوراها، کمیته های انقلابی و تشکل های متعدد قدرتمند سراغ دخالت مستقیم در قدرت و سازماندهی حاکمیت از پائین در محله و محل کار و زندگی و تحصیل میرود و پایه های یک دولت متکی بر اراده مستقم مردم، یک حکومت شورایی را میریزد.
یک سختی این مسیر مردمان ستمدیده هوادار مورسی اند که در مقابل حکومتی پرو آمریکایی ژنرال ها به اخوان المسلمین پیوسته اند. پی ریزی قدرت در محلات و محل کار و زندگی و شهرها از طریق شوراهای همه شهروندان و تشکل های توده ای برای اعمال حاکمیت مستقیم مردم، تنها راهی است که از یک جنگ ایدئولوژیک، فرقه ای و داخلی میتواند ممانعت کند. این مسیر نه تنها راه انقلاب به جلو را باز میکند، بلکه طبقه کارگر و زحمتکشان جامعه را متوجه نیروی بی پایان خود میکند که میتواند مصر دیگری و زندگی متفاوتی سازمان دهد.
یک کمونیسم روشن بین که چنین افقی را جلوی جامعه بگذارد و استقلال طبقاتی کارگر را در این جنگ سگ و گرگ حفظ کند، شرط اصلی و بی اما و اگر است.
بدون این، نهایتا مردم انقلاب کرده باید نیروی طبقه ای شوند که در تقسیم کار جهانی سرمایه سازماندهی یک کار ارزان و به تبع آن یک استبداد سیاسی سختگیر را دوباره سازمان میدهد.