خاطره – شعری از پیِر رِوردی

“تنها یک دقیقه،

و من باز خواهم آمد..

از همه چیزی که گذشته،

هیچ نگاه نداشته ام:

ذرّه ای،

در آسمان پهناور..

در آخرین لحظه؛

فانوسی از کنار پلکان می گذرد..

صدای رهگذری را می شنوی،

که می ایستد..

و هر چیز دیگری در جریانست..

می گذاری که تمام جهان،

و آنچه که در درونت هست؛

از برابرت بگذرند..

نورهای رقصنده..

سایه های بلند..

و فضای باقیمانده..

*   *   *

در غاری در روبرویت

حیوانی می جهد..

سینه و بازوانش با او بحرکت درمی آیند..

زنی در حال خندیدن،

سرش بعقب خم شده بود..

و مردی که از راه رسید،

ما را با هم اشتباه گرفت..

هیچیک دیگری را نمی شناختیم؛

هر سه مان..

و با اینهمه دنیایی را،

بنا کردیم..

لبریز از امید!…”

منابع دیگر:

“خاطره، پیِر رِوردی” – ترجمه انگلیسی:

http://www.fudomouth.net/thinktank/now_reverdy.htm#mem

“عدد تکراری، شعری از پیِر رِوردی” – زهره مهرجو:

http://pejvakmag.blogspot.no/2013/06/19-2013.html

“عدد تکراری، پیر روردی” – ترجمه انگلیسی:

http://www.fudomouth.net/thinktank/now_reverdy.htm

“دو شعر از پیِر رِوِردی” – ترجمه از زهره مهرجو:

http://pejvakmag.blogspot.no/2013/04/10-2013-1.html

“زندگی، جسم – شعری از پیِر رِوِردی”، ترجمه از زهره مهرجو:

http://rowzane.com/component/content/article/86-am-maqalat/12821—-q——q.html