قتل افشین اسانلو را هم پیگیری خواهیم کرد!

جمهوری اسلامی افشین اسانلو را که بخاطر فعالیتهای کارگری اش از پائیز سال ٨٩ به زندان انداخته بود، روز ٣١ خرداد ٩٢ کشت. افشین را بارها تحت شدیدترین شکنجه ها و از جمله شکستن دندان و دنده هایش قرار دادند و در یک دادگاه اسلامی چند دقیقه ای و بدون وکیل به ۵ سال زندان محکوم کردند! او را بارها با کابل و شوکهای الکتریکی شکنجه کرده بودند و بارها آثار ضرب شتم و کبودی بر اثر شلاق و کابل بر بدن خود را به همبندیهایش نشان داده بود. وی گرچه بارها در مورد وضعیت جمسی اش به مأمورین زندان هشدار داده بود، اما مورد بی توجهی قرار گرفت تا سرانجام در زندان و بدون اینکه خود کوچکترین کنترلی روی شرایط جسمانی خود داشته باشد، دچار ایست قلبی شده و جان خود را از دست داد. درست به همین دلیل هم که جمهوری اسلامی اجازه نداد وی به دکتر و دوا دسترسی داشته باشد و همچنانکه این رژیم تا بحال در موارد بسیار زیاد دیگری مثل کشتن ستار بهشتی، زهرا کاظمی، حسن ناهید، محسن دکمه چی، هدی صابر، میرصیافی و بسیار موارد دیگر را در زندان و به شیوه های مرموزی به قتل رسانده است، اینبار افشین اسانلو را با دریغ کردن دوا و دکتر از وی، به قتل رساندند. جامعه این رژیم جنایتکار را مسئول مستقیم قتل افشین و دیگر زندانیان سیاسی به قتل رسیده می داند. بقول بهنام ابراهیم زاده، یک فعال کارگری دربند دیگر، دولت جمهوری اسلامی طراح کشتار سیستماتیک زندانیان سیاسی است. در بین زندانیان سیاسی، به درست به این قتل و سر به نیست کردن زندانیان سیاسی “اعدام نرم” می گویند که گرچه این اعدامی ها را در برابر جوخه اعدام قرار نمی دهند، اما قبل از آزادی ترتیب سر به نیست شدن آنها را می دهند!
منتها جامعه ای که معیشت و نان می خواهد، جامعه ای که حجاب زورکی نمی خواهد، جامعه ای که آخوند جماعت نمی خواهد، جامعه ای که زندگی امروزی می خواهد، جامعه ای که می خواهد از قید و بندهای مذهبی رها شود و می خواهد سر به تن حکومت مذهبی نباشد، جامعه ای که هر فرصتی دست دهد با صدای بلند فریاد بر می آورد که این وضعیت را نمی خواهد؛ یک چنین جامعه ای را نمی شود با زندان و سرکوب و سر به نیست کردن دزدکی زندانیان سیاسی اش خاموش کرد! کارگری که نان شب فرزندش به گرو گرفته شده است، زنی که انسانیتش پایمال شده است، جوانی که جوانی اش تباه شده است و جامعه ای که در یک جمله به تباهی کامل کشیده شده است را نمی شود با سرکوب اداره کرد! جامعه تشنه آزادی امروز را نمی توان با دروغ و حیله خر دجال و امید به خوشگذرانی در آن دنیا و چرندیات آخوندی راضی نگه داشت.
جمهوری اسلامی ٣۵ سال است که آدم می کشد. یک جنگ خونین ٨ ساله را راه انداخت و تا ویران کردن آن جامعه را تکمیل نکرد و صدها هزار جوان را به کشتن نداد، جام زهر سر نکشید. دهها هزار تن از فعالین سیاسی و فعالین جنبشهای اجتماعی مثل جنبش کارگری و زنان و جوانان و غیره را برای به سکوت کشاندن کامل جامعه سر به نیست کرد. افراد منتسب به مذاهب و ادیان دیگر مثل یهودیها، بهایی ها و غیره را رسما اعدام کرد و یا از آن جامعه به کوچ اجباری وادار کرد. جامعه را چنان در فقر فرو برد که صدها هزار نفر را بخاطر دست زدن به بزه کاریهایی که حاصل مستقیم همین فقر و نداری در جامعه بود را به پای دار اعدام برد. شادی و دوست داشتن را از مردم سلب کرد و هر کسی که شادی کرد و طرف مقابل خود را دوست داشت، دستگیر و زندانی و اذیت و آزار داد. یک چنین رژیمی که ٣۵ سال است دارد به تنفر مردم از خود دامن می زند، واقعا کور خوانده است که فکر می کند با اذیت و آزار و کشتن یک فعال کارگری، آن جامعه به خاموشی وادار خواهد کرد! رژیمی که در چشم جامعه رژیم قانونی آن مملکت نیست، در چشم جامعه یک رژیم چپاولگر است، در چشم جامعه قاتل است، در چشم جامعه شکست خورده است، حتی در چشم ساندیس خورانش هم دوره اش به پایان رسیده است، می رود! ما از یاد نبرده ایم صدها هزار و میلیونها قتل و جنایتش را. تک تک این جنایات را و از جمله قتل افشین اسانلو عزیز را هم پیگیری خواهیم کرد.
افشین اسانلو، ستار بهشتی و دهها و صدها و هزاران فعال کارگری و فعالین جنبش زنان و خلاصی فرهنگی و غیره فعالینی بودند که صدای کل جامعه بودند. کل جامعه دادخواه همین عزیزان خواهد بود.
٣٠ ژوئن ٢٠١٣