مصلحت گرایی ( پراگماتیسم) ورژن سیاسی شکست خوردگان، نسخه روحانی پوچ است !

“اندرین صندوق جز لعنت نبود”. ضرب المثلی که زبان گویای مضحکه انتخابات رژیم اسلامی است. آنچه از صندوق بیرون آمد آخوند قراضه ای بیش نیست. چند میلیون عوام الناس فریب شعبده بازان وشیادان هیاهوی معرکه انتخابات را خوردند. صاحبان منفعت و قداره بندان ریش دارو بی ریش شریک در حکومت، جلودار مشروعیت خواهی رژیم اسلامی نزد افکارعمومی شدند. تاس “ملا حسن روحانی” را در زرورق “دولت تدبیر وامید” پیچیدند که مردم نا امید و مستاصل، ازمیان مهره های سیاه وخاکستری، به قول ناظران سیاسی “بد وبدتر” بدون توسل به احتمالات با انگشت شصت کلکی بزنند و قرعه را بنام “پریزدنت میانه رو” ضرب نمایند. 
تبلیغ چیان چاپلوس از بیرون و درون رژیم با ادعای “مشارکت حدااکثری” وتکرار آن افکار عمومی را ترغیب کردند. تا از این طریق، تمایل میلیونها شهروندی را که علیه مضحکه انتخابات بودند، رژیم اسلامی را نمیخواهند، ازموجودیتش نفرت دارند و برای سرنگونی رژیم اسلامی تلاش میکنند نادیده گرفته شود. علاوه براینها، “مستر اوباما” و حضرات بی بی سی در وصف شیخ معتدله بزله گویی کردند واعوان وانصارشان را به صبر و انتظار درحق دولت جدیدش فراخواندند. تف به گرداننده گان این گردونه ای که بنیادش بر بی عدالتی، فریب، جعل، حیله شرعی وسیاسی است!
اشکار است که، میلیونها نفر از شهروندان واجد شرایط جامعه هفتاد – هشتاد میلیونی ایران در” انتخابات” رژیم شرکت نکرده اند. علاوه برآن چندین میلیون نفراز مردم از سرناچاری وتوهم شناسنامه های خود را مهر زدند. میلونها نفر که “از ترس عقرب جراره به مار غاشیه پناه بردند”. این انتخابات برخلاف انتخابات دوره “خاتمی” بازتاب “نه مردم به رژیم” نبود. بلکه معلول مهندسی ازبالای رژیم در شرایط خطرناک و سرنوشت سازی بود که کل حکومت اسلامی را با همه جناحهایش تهدید میکرد. مردم در این دوره می دانستند رژیم در چه موقعیتی است و چه اهداف معینی را دنبال میکند. شاخصهای پروسه انتخاباتی هیچکدام روزنه ای از گشایش به نفع مردم را منعکس نمی کرد. آنهایی که در انتخابات شرکت کردند؛ مستاصل شدند ، مرعوب شدند، متوهم شدند، ترغیب شدند، تسلیم شدند و سرنوشت خویش را به سران رژیم گره زدند. آنهایی که شرکت نکردند توهم نداشتند و درمقابل رژیم ایستادند و شکست نخوردند.
این بار، مصلحت گرایی رای دهندگان در جهت مصلحت و ثبات رژیم بود، برخلاف مصلحت گرایی مردم در دوره خاتمی که در جهت تضعیف و بی ثباتی رژیم مردم رای دادند. با نگاهی اجمالی به سیر رویدادهای قبل از انتخابات این دوره، میتوان دریافت که تنها نشانه های بارز این پریود زمانی چنگ و دندان نشان دادن و جنگ گرگها در بالای حکومت است. غیر از این هیچ نشانه ای از انعطاف و تعامل با مطالبات مردم درمیان نیست. ازاین جهت بود که ، شک و شبهه ناظران سیاسی با تایید و عدم تایید کاندیداها از طرف نهاد شورای نگهبان رژیم فرو ریخت. مهره های انتخابی توسط شورای نگهبان معادلات و خط ونشان کشیدن جناحهای رژیم را برای همدیگر بهم ریخت. این اقدام سران رژیم و شورای نگهبان، فرصت فکرکردن را از عامه مردم گرفت. زمین بازی برای کاندیداهای رژیم مساعد شد. رژیم بدین وسیله ، فضا را به سمت رقابت های متعادل در میان جناحهای رقیب هدایت کرد. تا یکی دو روز مانده به انتخابات، تقریبا همه آب ها از آسیاب تشنجات و کشمکش های بین جناحی فروکش کرد. نشانه های سکوت و رضایت درتمامی جناحهای رژیم ظاهر شد. علاوه بر آن سکوت علی خامنه ای به معنای قبول گزینه آرام بخش آب را روی شعله های آتش نا ملایم معرکه ی “انتخابات،” فرو ریخت.
دراین مورد، اگر کارگردانان رژیم خطا میکردند و حساب شده عامل آنتروپی منفی را به سیستم شان وارد نمی کردند، سیستم در حال فرو پاشی بود. رژیم درموقعیت شکننده ای قرار گرفته بود. شکاف در بالای رژیم با حذف رفسنجانی و مشاعی به اوج خود رسیده بود. دراین وضعیت بود که حسن روحانی آمد تا تعادل میان جناحهای شریک در حاکمیت را با گرفتن مشروعیت از طریق آرای مردم فراهم نماید. تا چندروز قبل از انتخابات تناسب قوا مابین جناحهای حکومت به شدت متزلزل شده بود. ازاینرو، روحانی برای ایجاد تعادل در سیستم حکومت اسلامی عامل بازخورشد. روحانی از مهره های سنتر در “جناج رسالت” مطلوب ترین گزینه ای بود که شورای نگهبان آگاهانه آن را جلوراند. با ورود روحانی به جلو صحنه و نقشی که در فضای تبلیغاتی ایفا کرد هم بخش وسیعی از افکار عمومی را به سوی خود جلب نمود، هم سردمداران جناحهای حکومتی در سپاه پاسداران و دیگر نهادهای قدرت را متقاعد کرد.آنان را متقاعد کر که حسن روحانی می تواند عامل تعامل و آرامش در وضع موجود یعنی دوره انتخابات و لا اقل پس از آن برای رژیم باشد. همچنین، خامنه ای و دستگاههای امنیتی رژیم را متوجه نقش موثر خود برای امیدوارکردن مردم نمود. به مجموعه دست اندرکاران رژیم، سران جناحها و شخص خامنه ای اطمینان خاطر داد که تنها مهره ای است که با کمترین هزینه، رژیم را از شر کشمکش های پسا انتخاباتی و تحرکات توده ای خلاص می نماید.
از این منظر، روحانی برای رژیم اسلامی به مثابه داروی آرام بخش موضعی برای دردهای بالا سر رژیم است. تب و تاب دعواها را برای مدت کوتاهی لا اقل میتواند از طریق میانجی گری و آشتی دادن فرو نشاند. اما این وضعیت دوامی نمی آورد و شکاف دربالای رژیم عمیق تر می شود. روحانی بن بستی بر بن بست های لا علاج رژیم اسلامی است. انفصال حلقه توهماتی است که با عروج خاتمی چی ها تحت عنوان اصلاحات به مردم تحمیل شد و تا این دوره با رنگ ولعاب “سبز” و “بنفش و معتدله” به خورد مردم داده میشود. این سیکل معیوب دیگر کارایی ندارد. دولت روحانی کیسه بکس مشت های گرده کرده ی میلیونها مردم معترضی خواهد شد که؛ نان ، آزادی و برابری میخواهند. برعکس توهماتی که تا اکنون به روحانی و دولتش در افکار عمومی کاشته اند. این زرورق به زودی جلایش فرو میریزد.
نه روحانی و نه هیچکدام از مهره های رژیم اسلامی نمی توانند مطالبات و توقعات تود های مردم ناراضی و معترض ایران را تامین کنند. مشکلات اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی موجود با نسخه جمهوری اسلامی قابل حل نیستند. مبارزات توده ای علیه رژیم روز به روز پر دامنه ترمی شود. نه دولت روحانی و نه دیگر ارکان های حاکمیت اسلامی قادر به مهار نارضایتی ها نیستند. دولت روحانی درنیمه راه بازخواهد ماند و در باتلاقی که دولت های قبلی برایش به ارث گذاشته اند فرو میرود. رژیم برای ادمه بقایش هیچ ابزاری جز تشدید سرکوب و اختناق را در دست ندارد. در مقابل مردم با آخرین نسخه رژیم اسلامی دست و پنجه نرم خواهند کرد. تشدید فضای اختناق و استبداد برای رژیم شکننده خواهد شد و مردم ازاین دیوار عبور خواهند کرد. دولت روحانی هرچی باشد توان و یارای پاسخکویی به مردم ناراضی جامعه ایران را ندارد. ازاین رو ، علاوه بر تناقضات درونی رژیم اسلامیی، گسترش مبارزات رادیکال تر توده ای می تواند رژیم را در آستانه سرنگونی و فروپاشی قراردهد.
از این رو، ماتریال یک تحرک همه جانبه برای سازماندهی سرنگونی رژیم اسلامی فراهم است. در موقعیت کنونی طبقه کارگر میتواند نقش کلیدی را برای تعیین تکلیف با وضع موجود وسرنگونی رزیم اسلامی ایفا کند. دراین بزنگاه سیاسی نقش حزب کمونیستی کارگری برای رهبری جنبش سرنگونی رژیم به نفع طبقه کارگر و مردم آزادیخواه وبرابری طلب تعیین کننده است. حزب کمونیست کارگری حکمتیست می تواند نقش اساسی را در سمت و سو دادن، رهبری و هدایت مبارزات توده ای برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایفا نماید.
آزاد زمانی