عصر دیجیتال و دموکراسى پلیسى

یک جوان ٢٩ ساله بنام “ادوارد اسنودن” در سطح بین المللی توسط پلیس جنایی امریکا تحت تعقیب است. جرم او؟ افشای کنترل گسترده و مخفیانه مکالمات و مراودات خصوصی میلیونها مردم توسط سازمان امنیت دولت آمریکا. سوال اینست که کدامیک مجرمند؟ دولت امریکا که مخفیانه وارد حریم خصوصی مردم شده است و اطلاعات آنها را بازبینی و کنترل کرده است٬  یا اسنودن که کنترل غیرقانونی مکالمات خصوصی شهروندان کشورش را افشا کرده است؟ به این سوال و این که اسنودن این اطلاعات را از کجا کسب کرده است بعدا می پردازیم. اما اول ببینیم اصل مساله چیست.

یک برنامه جاسوسی جدید بنام “پریسم”

روز ٧ ژوئن یعنی ٢٠ روز پیش روزنامه های گاردین و واشنگتن پست فاش کردند که “سازمان امنیت ملی آمریکا The national security agency   از چندین سال پیش تاکنون از طریق یک برنامه جاسوسی مخفیانه بسیار جامع و جدید بنام “پریسم” که تاکنون ناشناخته بوده است٬ به مضمون کامل مکالمات و ای میلها و چتها و مراودات اینترنتی و فایلهای رد و بدل شده بین میلیونها نفر از شهروندان این کشور دسترسی داشته و آنها را کنترل میکرده است و این روال همچنان ادامه دارد. بنا به این گزارش هم چتهای زنده و جاری و هم اینکه شهروندان قبلا در اینترنت چه چیزی را جستجو کرده اند ( search history) توسط این سازمان یعنی ( ان اس ا) کنترل میشده است. بنا به این گزارش کنترل مراودات افراد٬ فقط به شهروندان آمریکائی محدود نمیشود. بلکه هرکس که در سطح دنیا با این شهروندان آمریکائی در تماس بوده نیز شامل این کنترل میشده است. بعلاوه خیلی از این آمریکائیان دیگر مقیم آمریکا نبوده اند و نیستند. اما آنها هم بهمراه دوستانشان در کشورهای مختلف شامل این لیست تحت کنترل قرار داشته اند و قرار دارند. مجوز این شنود و جاسوسی گسترده شهروندان توسط دولت آمریکا را تغییر و اصلاح در یک قانون آمریکا که قبلا در دوره بوش انجام شده بود داده است. این قانون کنترل اطلاعات شخصی و خصوصی افراد را ممنوع اعلام میکرد. اما دولت بوش با اصلاحیه ای به بهانه تروریسم آنرا تغییر داد و دولت اوباما هم آنرا تایید کرد. گفته میشود که دسترسی به مراودات شهروندان و کنترل آنها از دوره جرج بوش شروع شده و در دوره اوباما گسترش بسیار بیشتری یافته است.

همکاری شرکتهای اینترنتی

 این گزارش میگوید شرکتهای بزرگ و اصلی اینترنتی و کامپیوتری به درجات مختلفی با دولت آمریکا در زمینه جاسوسی علیه شهروندان و دزدی اطلاعات خصوصی آنها همکاری میکرده اند. میکروسافت که اکنون مشغول یک کمپین تجاری با شعار “حفظ حریم خصوصی شما در اولویت ماست” میباشد٬ اولین شرکتی بود که از سال ٢٠٠٧ به همکاری با دولت آمریکا پرداخت.  بعد از آن شرکت یاهو بود که از سال ٢٠٠٨ به این جرگه پیوست. گوگل٬ فیس بوک٬ و پالتاک در سال ٢٠٠٩ یوتیوب در سال ٢٠١٠ و “ا او ال” در سال ٢٠١١ و بالاخره اپل بود که از سال ٢٠١٢ به این صف پیوست. شرکتهای دیگری نیز مشغول پیوستن به صف همکاری با دولت آمریکا برای شنود اطلاعاتی شهروندان هستند. شرکتهای اینترنتی درگیر در این جاسوسی عظیم و کارشده٬ بخش اعظم کل مکالمات و ارتباطات اینرنتی در سطح دنیا را در کنترل خود دارند.  افشای این جاسوسی عظیم یک شوک عظیم در سطح آمریکا و در سطح دنیا ایجاد کرد و خشم میلیونها نفر را برانگیخت. بعد از افشای این گزارش مدیران برخی از شرکتهای اینترنتی نظیر اپل و گوگل و یاهو زبان گشودند و اعلام کردند که از برنامه “پریسم” و عملیات مربوطه خبر نداشته اند. اما هزاران مورد تقاضای دادن اطلاعات خصوصی افراد به سازمان امنیت آمریکا را از این سازمان دریافت کرده اند و به خیلی از آنها جواب نداده اند! مدیران این شرکتها میگویند توسط دولت آمریکا زیر فشار بوده اند که همکاری کنند. خیلی از این شرکتها نیز تاکنون عکس العملی نسبت به این گزارش نشان نداده اند. قبلا روزنامه گاردین فاش کرده بود که مکالمات تلفنی میلیونها مردم آمریکا نیز توسط دولت آمریکا شنود میشود.

اعتراف دولت اوباما

بدنبال گزارش گاردین و واشنگتن پست سخنگوی دولت آمریکا به این جاسوسی گسترده اینترنتی اعتراف کرد و تحت عنوان اینکه بخاطر امنیت ملی این کار انجام میشود از آن دفاع نمود و افشای آنرا ضربه به مصالح ملی آمریکا قلمداد کرد. یک نکته که اکنون زیر سوال و مورد بحث است اینست که آیا دولتهای دیگر غربی نیز از برنامه پریسم یا مشابه آن برای جاسوسی استفاده میکرده اند؟ بطور مشخص این احتمال داده میشود که دولت انگلستان نیز از این برنامه استفاده میکرده است. وزیر خارجه این کشور ویلیام هیگ آنرا انکار کرده است. اما گزارش شده است که اطلاعات شخصی بسیاری از شهروندان انگلیسی نیز به دست دولت آمریکا افتاده است. بهررو روشن است که هنوز در آغاز یک ماجرای طولانی قرار داریم. و بی تردید دولتهای دیگر نیز از طریق برنامه های مختلفی اطلاعات شهروندانشان را تحت کنترل دارند.

همانگونه که اشاره شد دولت آمریکا میگوید بنا به یک قانون شرایط اضطراری که در دوره بوش تصویب شده و اصلاحیه ای بر یک قانون منع کنترل و شنود مراودات و مکالمات شخصی افراد است٬ به این اقدام دست زده است. و اینکه این اقدام به خاطر امنیت شهروندانش بوده است. اما ابعاد مساله چنین ادعایی را تایید نمیکند. تا همینجا روشن است که هم شمار مردمی که اطلاعات شخصی شان ضبط میشود و هم ابعاد اطلاعاتی که ضبط میشده ربطی به تروریسم و جرم و جنایت ندارد. و بنابراین کل این اقدام غیر قانونی بوده است و حریم خصوصی افراد را زیر پا گذاشته است. یعنی از نظر همان قوانین آمریکا نیز این یک جرم آشکار است.

مجرم؟

چند روز بعد از افشای این گزارش تکان دهنده٬ معلوم شد که یک جوان ٢٩ ساله بنام ادوارد اسنودن که قبلا در زمینه تکنولوژی کامپیوتری با سازمان سیا همکاری میکرده است٬ این استراق سمع گسترده را افشا کرده و گزارش آنرا به گاردین و واشنگتن پست داده است. او هنگام انتشار این گزارش از آمریکا فرار کرده و در هنگ کنگ بسر میبرد. او میگوید هدفش ضربه زدن به آمریکا نبوده نبوده است بلکه برای دفاع از شهروندان آمریکا آگاهانه دست به این اقدام زده است. اسنودن میگوید به عواقب کار خود فکر کرده است و میدانسته است که فشار و دستگیری و حتی زندان در انتظار او قرار دارد. اما بخاطر مردم کشورش از همه چیز خود گذشته و اسناد را در اختیار روزنامه ها قرار داده است.

بهررو او اکنون که این نوشته را مینویسم در ترانزیت فرودگاه مسکو بسر میبرد و وکلایش در حال مذاکره با دولت اکوادور هستند تا به او پناهندگی سیاسی داده شود. دولت ونزوئلا نیز اعلام کرده که حاضر است. به او پناهندگی بدهد. ما مردم باید بهر شکلی که میتوانیم از اسنودن و همچنین از ژولیان آسانژ و همچنین “بردلی منینگ” سربازی که بخاطر درز اطلاعات دولت آمریکا به ویکی لیکس در زندان بسر میبرد٬ حمایت کنیم. مستقل از انگیزه این افراد برای درز اطلاعات دولت پلیسی آمریکا٬ اقدام آنها در راستای مصالح ٩٩ درصدیها قرار دارد.

مبارزه طبقاتی دیجیتال؟

 حقیقت اینست که این مساله ای فقط مربوط به امروز نیست. این صورت مساله کل این قرن است. این صورت مساله قرن دیجیتال است. اساس مساله همان است که قبلا بود. یعنی دولتهای اقلیت حاکم٬ در برابر اکثریت ٩٩ درصدی مردم. تکنولوژی دیجیتال و مدیای اجتماعی این امکان را فراهم نموده است که اطلاعات در ابعاد غیرقابل تصوری مبادله شود و ارتباطات اجتماعی مداوم و بین قاره ای٬ به جزئی جدایی ناپذیر از زندگی بشر امروز تبدیل شود. این ارتباطات میتوان گفت یک تیغ دو لبه است. هم دولتها میتوانند علیه مردم از آن استفاده کنند و هم مردم میتوانند از آن علیه دولتها استفاده کنند.

اما فکر میکنم روشن باشد که برنده اصلی و نهایی در این انقلاب ارتباطاتی٬ که انحصار امکانات ارتباطاتی را از دست حاکمین خارج کرده٬ مردمند. همانگونه که وقتی انحصار خواندن و نوشتن از اواخر قرون وسطا از دست دربار و اشراف و کلیسا و مذاهب خارج شد٬ برنده اصلیش مردم و طبقات فرودست بودند٬ در این زمینه نیز به مراتب از این بیشتر مردم از این انقلاب دیجیتالی نفع میبرند. اما دولتهای پلیسی و طبقه حاکم به دلیل پول و امکانات گسترده قبل از مردم از این امکانات دیجیتالی برای کنترل جامعه استفاده میکنند.  یک مبارزه روزمره در تمام کشورهای جهان میان مردم و حاکمین در این زمینه جریان دارد و به نحو گسترده تری به جریان خواهد افتاد. تا همینجا مردم امکان سانسور اخبار و رویدادها را از دولتها گرفته اند. و گزارش زنده هر رویداد مهمی در هرگوشه جهان بعد از چند ثانیه در سطح جهان انتشار می یابد. هیچ نیرویی نیز قدرت جلوگیری از آنرا ندارد.

دموکراسی پلیسی

هیچ چیز بیش از این نمونه اسنودن نمیتواند چهره واقعی دموکراسی بورژوایی را جلوی چشم مردم قرار دهد. منصور حکمت سالها پیش در یک مقاله موجز این دروغ بزرگ قرن را افشا کرد که دموکراسی مساوی آزادی است. آیا این حقیقت را به وضوح طی ده ساله اخیر و در همین مورد اسنودن شاهد نبوده و نیستیم؟

دولت آمریکا یعنی نهاد پلیسی و نظامی و جاسوسی ای که به نحوی کثیف و غیر قانونی و غیر انسانی به حریم خصوصی میلیونها نفر وارد شده و اطلاعات خصوصی افراد را دزدیده است٬ فردی را که این دزدی را افشا کرده بعنوان “مجرم” زیر فشار و تحت تعقیب قرار داده است. مسخره بودن موضع و سیاست این دولت دموکراتیک غربی آنچنان روشن است که احتیاج به هیچ استدلالی ندارد. بجای اینکه جرج بوش و رییس سازمان امنیت آمریکا و رییس سیا و اوباما مورد محاکمه قرار گیرند٬ تمام امکانات دیپلماتیک و جاسوسی این دولت بسیج شده است که دولتهای دیگر را زیر فشار قرارد هد و این جوان ٢٩ ساله را دستگیر و روانه زندان کنند.

ووقتی به تاریخ مراجعه کنیم متوجه میشویم که این چهره همیشگی دموکراسی است. و از این نظر تفاوت ماهوی ای بین حکومت های کثیف و سرکوبگر و جنایتکاری نظیر جمهوری اسلامی و طالبان و حکومت عربستان و امثالهم با حکومتهای دموکراتیک وجود ندارد. انسانگرایی و “حقوق بشر” دولتهای دموکراتیک بسادگی به بهانه تروریسم و جرم و جنایت٬ دود میشود و به هوا میرود. گوانتانامو و ابوغریب بطور واقعی استثنا نیستند. آنچه قاعده است اینست که موازنه طبقاتی در جوامع غربی با کشورهایی نظیر ایران و عربستان متفاوت است. تاریخ میگوید حقوق فردی مثل آزادی بیان و تشکل و غیره٬ طی مبارزات تاریخی طولانی ای میان کارگران و مردم با حاکمین٬ به آنها تحمیل شده است و موازنه را عوض کرده است. و این موازنه اجازه نمیدهد که ارتش و سازمان سیا در کشور آمریکا هم به همان جنایاتی دست بزنند که دیکتاتوریهای آشکار مرتکب میشوند. و در واقع هم آبشخور و یا نقطه اتکاء مستقیم همه دیکتاتوری های کثیف و سرکوبگری مثل عربستان و جمهوری اسلامی و طالبان و غیره٬ آشکارا خود همین دولتها و سازمانهای اطلاعاتی سرمایه داری پیشرفته غربی هستند.

این را هم اشاره کنم که اینکه دولتهایی نظیر روسیه یا اکوادور و ونزوئلا و امثال آنها از ژولیان آسانژ یا از اسنودن دفاع میکنند به دلیل ماهیت اساسا متفاوت آنها نیست. بلکه به دلیل اختلاف منافعی است که با دولت آمریکا دارند. همیشه چنین شکافهایی بین دولتها و طبقات حاکم وجود دارد و مردم از آن استفاده کرده اند و باید استفاده کنند. همین دولتها وقتی پای منافع مستقیم خودشان پیش می آید دست به جنایاتی بدتر از این خواهند زد. کارنامه دولت پوتین از این نظر نمونه خوبی است.

خلاصه اینکه ما در عصر تحولات اجتماعی بسیار عمیقی هستیم. اگر دولتهای پلیسی با تکنولوژی مدرن امروزی امکانات گسترده تری برای دست یابی به اطلاعات خصوصی شهروندان را در دسترس دارند٬ مردم نیز بیش از هرزمانی امکان ارتباط با یکدیگر و افشای دولتها و امکان متحد شدن در ابعاد جهانی و مقابله با دولتها را در دسترس دارند. و این آن جنبه ای است که بسیار شورانگیز و امید بخش است. فکر میکنم مدیای اجتماعی کل سیستم های سیاسی و اجتماعی موجود را بهم خواهد ریخت و فضا را آنچنان بر انواع دیکتاتوری های سرمایه تنگ خواهد کرد که دیگر جایی برای آنها یعنی دولتهای اقلیت در جامعه بشری باقی نخواهد ماند. ٢٨ ژوئن ٢٠١٣*