از این ابر سیاه بارانی نمی بارد !

نمایش انتخابات رژیم بە پایان رسید و حسن روحانی بعنوان برندە این نمایش انتخاب شد. طبق دادە های رژیم میزان مشارکت در این نمایش ٧٢،٢ در صد بودە است. در این میان روحانی توانستە است با کسب ١٨ میلیون رای رئیس جمهور جدید شود. آنچە در این مقالە نویسندە بر آن تئکید دارد بحث پیرامون آن ٣٠ در صد ” حدود ١۵ میلیون ” از واجدین شرایط رای دادن است کە بە پای صندوقهای رای نرفتند و بە رژیم جمهوری اسلامی و همە جناحهای رنگارنگش ” نە ” گفتند. کم نیستند و کم نبودند سایتها و شبکەهای کە از میزان مشارکت بالای مردم سخن بە میان میاوردند و از انتخاب روحانی بە معنای پیروزی یاد میکردند. آیا بە راستی این بە اصطلاح انتخاب بە معنای پیروزیست؟ چرا میخواهند این زهر را در قالب عسل بە مردم بخورانند؟ 
این نمایش در حالی بە اجرا درآمد کە بسیاری آن را مهندسی و از پیش تعیین شدە میپنداشتند، اما همان عدە بعدها آن را پیروزی برای خود و شکست برای جناح خامنە ای قلمداد میکردند، و استدلالشان هم این بود کە آن نامزد از صندوق بیرون آمدە است کە با خامنە ای سر سازگاری ندارد و بە اصلاح طلبها نزدیکی دارد. این انتخاب و شکست جلیلی بعنوان مهرە خامنە ای، پیروزی برای آنها بودە است.
ولی آن عدە فراموش میکنند کە همین آقای روحانی یکی از پر رنگترین مهرەهای این رژیم در تمام امور و همینطور برای این نمایش از فیلتر شورای نگهبان گذشتە و مورد تایید خود خامنە ای هم بود است. بنابراین این استدلال تنها برای آن عدە مصداق راستی ست و بس و برای آن ٣٠ در صد تنها کلاهیست کە دیگران برسر خود میگذارند.
چرا با تمام ترفندها و ریاکاریهای رژیم و رسانهای فارسی زبان خارجی این ١۵ میلیون در انتخابات شرکت نکردند؟ چرا با وجود تمام فشارهای اقتصادی، سیاسی و معیشتی بە هیچ کدام از این نامزدها دچار توهم نشدند؟ این سوالات مهمیست کە باید بە آنها پاسخ دادە شود.
مهمترین دلایلی کە میشود بە آنها اشارە کرد در شناخت واقعی این رژیم نهفتە است. مردمی کە بە پای این نمایش نرفتند با تمام وجود بە ماهیت این رژیم پی بردە اند و شناختی همە جانبە از این رژیم و همە جناحهایش دارند. ترفندها و سیاه بازیهای کە این مردم در این ٣۵ سال دیدەاند شناخت این سیستم را برایشان سادەتر کردە است.
رژیم این را درک کردە بود کە باید در جریان این انتخابات جام زهری را سربکشد وگرنە دچار بحرانی میشود کە خلاصی از آن آسان نخواهد بود، آنها فشار اقتصادی بر مردم زحمتکش را بخوبی حس کردە بودند. این ترس در سخنان یکی از فرماندهان سپاه بخوبی نمایان میشود، روز دوشنبه ۲۵ دی¬ماه ناصر شعبانی، از فرماندهان سپاه پاسداران، در گفتگو با روزنامه¬ی”قانون”، ترس حامیان خامنه ای در درون سپاه از خیزش کارگران و زحمتکشان را اعلام کرد. او گفت: دشمنان را نباید دست کم گرفت و شاید بر خلاف تصور نظام اسلامی ناآرامی¬ها از شهرستان های کشور شروع شوند و به پایتخت سرایت کنند. پاسدار ناصر شعبانی تصریح کرد: ممکن است کارگران و زحمتکشان ایران در نتیجه¬ی فقر و فشارهای اقتصادی دست به اعتراضات اجتماعی بزنند و تأکید کرد که اینگونه اعتراض ها موجب نگرانی نیست، زیرا، سپاه پاسداران تجربه¬ی مقابله با اعتراض ها را دارد. آنها این عقب نشینی را همراه با سیاه بازی و ترفند انجام دادند و بە خوبی میدانست کە برای بە پای صندوق آوردن مردم باید بە آنها شوک های پیاپی وارد کند. شوکهای کە با خوش بینی و نفرت همراه باشد.
این شوکها هر کدام در زمان و مکان خاصی صورت گرفتند. شوک اول زمانی وارد شود کە تنها چند ساعت بە پایان نام نویسی نامزدهای ریاست جمهوری باقی ماندە بود. با نام نویسی اکبر هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی کە هر کدام نمایندە یکی از جناحهای رژیم بودند تنور انتخابات کە پیشتر سرد بود گرم شود. بسیاری آمدن هاشمی رفسنجانی را بە مسابە برون رفت از مشکلات کشور قلمداد کردند و انتخابات را جدیتر دنبال کردند. و اما شوک دوم زمانی وارد شود کە همە سرگرم تحلیل و تفسیر انتخابات بودند، با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و رحیم مشایی تنوری کە راه انداختە بودند را بیشتر گرم کردند. اما این بار خوشبینی جایش را بە یأس و نا امیدی داد. با رد هاشمی و مشایی همە انتخابات را مهندسی و ازپیش تعیین شدە میدیدند. سکوت و تمکین بە تشخیص شورای نگهبان و تشکر خامنە ای از نامزدهای رد صلاحیت شدە فاز دیگری از شوک دوم بود کە بە مردم وارد شد. زمان و مکان شوک سوم در گرما گرم بحثها و مناظرە های نامزدها بود، با کنار رفتن محمد رضا عارف بە سود حسن روحانی و اعلام پشتیبانی هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از روحانی در روزهای آخر، شوک سوم وارد شود و نفرت مردمی کە تصمیم در شرکت نکردند داشتن را بە خوشبینی تبدیل کرد. با امیدی کاذب بە اینکە رای دادن بە روحانی میتواند دورنمای سیاسی و اجتماعی ایران را بو نحو دیگری ترسیم کند.
با کمی تامل و واقع بینی میتوان دید توهم و خوش باوری بە رژیم و مهرەهای رنگارنگش در بهترین حالت چیزی جز احانت بە شعور سیاسی و انسانی خود رای دهندگان بیش نیست. اگر استدلال بر این است کە با رای دادن بە روحانی بە خامنە ای و سیاستهایش “نە” گفتە شدە است و رژیم را وادار بە عقبنشینی در برخی از زمینها خواهد کرد، باید گفت با شرکت نکردن و رای ندادن بە کل رژیم “نە” گفتە شدە است، بە شعور سیاسی و انسانی خود احترام گذاشتە و وارد نمایشی کە بە راه انداختن نشدە است. اگر استدلال این باشد کە خود خامنە ای مخالفان را بەرسمیت شناختە است و بە آنها پیام دادە کە ” اگر بە هر دلیلی با جمهوری اسلامی ایران مخالف هستید ولی بە خاطر کشور در انتخابات شرکت کنید “، باید یاد آور شود کە ناجیانی کە بە آنها اعتماد داشتید و بەخاطر خاطرشان بە روحانی رای دادید، رایتان را نە بە پای “نە گفتن” بلکە بە پای خود جمهوری اسلامی ایران و مشروع بودن این نـظام نوشتند. این کار رژیم نە تنها بخشی از مردم را بە دام انداخت بلکە اپوزیسیونی را هم کە “تحریم انتخابات” را تبلیغ میکرد وادار بە پشیمانی و بە گفتە خودشان درس گرفتن از این حرکت کرد.
اما آن بخش از جامعە کە حافظە تاریخیشان با این نوع ترفندها پاک نشود، از یاد نبرداند توحش، سرکوب و خونهای کە بە دست این رژیم ریختە شدە است. هنوز سالهای ۶٠ را بخاطر دارند، هنوز حملە جنایتکارانە ٢٨ مرداد سال ۵٨ بە کردستان را از یاد نبرداند. کارگران و زندانیان سیاسی کە بخاطر حقوق آنها بە زندان رفتند و زیر وحشیانەترین شکنجەها قرار گرفتند را همرزم خود میدانند و از یاد نبرداند فرزندان چشم براهشان را.
این ٣٠ در صد نیروی محرکە یە جریانی خواهند بود کە در آیندە رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی و تمام جناحهایش را در دادگاه مردمی بە خاطر توحش و جنایتهایش دادگاهی خواهد کرد. این ٣٠ در صد نوید آیندەی را بە ما میدهد کە در آن از شکنجە، زندان، سانسور، تبعیض، نابرابری خبری نخواهد بود. تاثیری کە بر بقیە یە جامعە خواهد گذاشت تاثیری مثبت خواهد بود، با تاکتیکهای رادیکال و انقلابی آنها را باخود همراه خواهند کرد و برای تمامی معضلات سیاسی و اجتماعی جواب خواهند داشت. و این در گرو بە میدان آمدن همە جانبە کارگران و زحمتکشان جامعە و خود سازماندهی بە دور تشکلهای مستقل کارگری، زنان و دانشجوی ست. با این نوع تاکتیکها و افزایش سطح آگاهی سیاسی میتوان ترفندهای رژیم و مبلغینش را برای تمام جامعە تشریح و خنثا کرد.