روحانی، واقعیات و توهمات

با از صندوق درآوردن حسن روحانی در مضحکه انتخابات رژیم اسلامی سوال “فلسفی عمیقی” برای بخش مهمی از نیروهای اپوزیسیون بورژوائی ایران طرح شده است. جریانات ملی – اسلامی، جمهوریخواه، ناسیونالیست و تکنوکرات، بخشا سلطنت طلبان و ناسیونالیستهائی که قطبنمای سیاسی شان را سیاست خارجی و اظهارات دیپلماتیک کاخ سفید تعیین میکند، قوم پرستانی که تنها امیدشان برای رسیدن به سهمی از قدرت تشدید تحریمهای اقتصادی و حمله نظامی است، جملگی گیج شده اند. بعضا اظهار پشیمانی و استغفار میکنند، بخشا موضع انتقادی نسبت به موضع “تحریم” انتخابات گرفتند، بخشا احساس میکنند که در این نمایش از “مردم جدا شده اند”!

واقعیات کدامند؟

هیچ اتفاق غیر مترقبه ای در این دور نمایش مضحک انتخاباتی رخ نداده است. تا به روال عمومی و کرونولوژیک کسب مشروعیت فرمال رژیم اسلامی مربوط است، برگزاری این نمایش مسخره اسلامی جای تردید و سوالی نباید باشد. تا به روال تعیین افرادی از میان چهره های حساب پس داده و ضد جامعه شایسته پست ریاست جمهوری نظام اسلامی مربوط است، بازهم روال سابق و چه بسا بدتر و محدودتر طی شده است. تا به سیاستها و وعده های پوچ کاندیدها مربوط است، اینبار حتی ادعای “مدینه النبی” خاتمی و اصلاح طلبی حکومتی هم محلی از اعراب نداشته است. تا به میزان شرکت کنندگان در این مضحکه مربوط است، حتی اگر ساده لوحانه حب آمارهای حکومتی را قورت داده باشند، اینبار تعداد بسیار بیشتری در این نمایش شرکت نکرده اند.

یک واقعیت مسلم و غیر قابل انکار اینست که در این نمایش مضحک، مخالفین سیاسی بجای خود محفوظ، حتی طرفداران حکومت و کسانی که دست شان بخون مردم آلوده است حق کاندیداتوری در این “انتخابات” را نداشته اند. با اینحال بلوک کسانی که در این نمایش شرکت نکرده اند رای بسیار قوی تری از همه کاندیدهای حکومتی دارند. و این تنها یک طرف مسئله است. کسانی که حاضر نشدند به کاندیدهای مورد نظر حکومت “رای” بدهند، به تنهائی حکم ابطال و عدم مشروعیت سیاسی این مضحکه و به طریق اولی کل حکومت اسلامی را اعلام میکنند. این ارزیابی البته با فرض نادرست ترکیب آرای اعلام شده است. وگرنه چه کسی نمیداند که هیچ ناظر و ارگان قابل اعتبار مستقل در این “انتخابات” وجود نداشته است. چه کسی نمیداند که جمهوری اسلامی برای پاسخ دادن به دنیای بیرون و اعلام اینکه “مردم طرفدار نظام اند” آرا را دستکاری و چند برابر کرده است. چه کسی نمیداند خامنه ای و سران نظام برای خلق “حماسه سیاسی” مورد ادعایشان روی میزان اعلام رای توافق می کنند.

و بالاخره مردمی که به روحانی “رای” داده اند، گرایشات مختلف و محاسبات مختلفی دارند. برای بخش کوچکی امثال روحانی و رفسنجانی و خاتمی و موسوی نماینده واقعی سیاسی آنهاست. این لایه ای است که منافعش با منافع جناحی از رژیم اسلامی منطبق است. بخش بسیار وسیعتری بر اساس محاسبات پراگماتیستی و فشارها و گروکشی های رژیم اسلامی و مهمتر در فقدان یک آلترناتیو انقلابی حی و حاضر ناچار شده اند در این مضحکه شرکت کنند. واقعیت اینست که این بخش که اساسا مخالف نظام اسلامی اند نه از امثال روحانی و نه از جمهوری اسلامی دل خوشی ندارند. اگر حرف دل این مردم را بشنوید خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی اند اما در شرایطی که راه حل بلافصل دیگری برویشان باز نیست، تن به شرکت در این بازی مسخره اسلامی داده اند. تردیدی نیست این بخش از مردم در این شرایط دنبال روزنه ای برای نفس کشیدن هستند و بدلیل نگرانی شان از ناامنی سیاسی و اقتصادی و مخاطرات روزافزونی که تهدیدشان میکند به این اقدام دست زده اند. تردیدی نیست این بخش از “رای دهندگان” بدرست آمالهای خود را در روحانی و امثال وی جستجو نمیکنند. تردیدی نیست همین محاسبات پراگماتیستی نتیجه ای نداشته و ندارد و هیچ آدم عاقلی فکر نمیکند از این امام زاده “اعتدال” کاری ساخته است. واقعیت مهمتر اینست که اینبار نیز مثل موارد گذشته و بسیار سریعتر تمایلات و خواستهای واقعی مردم فی الحال با سد تحجر و اختناق اسلامی روبروشده است. بار دیگر اثبات میشود که هر درجه گشایش سیاسی و اقتصادی، هر درجه باز شدن فضای فرهنگی و کاهش اختناق سیاسی، نه از دریچه مضحکه انتخابات و دست بدست شدن قدرت دولتی مابین باندهای اسلامی، بلکه از طریق عمل اعتراضی و مستقیم و مبارزه آزادیخواهانه از پائین کسب میشود.

توهمات کدامند؟

اگر بخشی از اپوزیسیون طرفدار رژیم بدنبال حذف رفسنجانی اینبار به اشتباه به موضع تحریم و عدم شرکت در مضحکه انتخابات خزید و حتی بخشا از ادبیات اپوزیسیون سرنگونی طلب استفاده کرد، پس از انتخاب روحانی معلق سیاسی زدند. با اظهار ندامت سیاسی و پشیمانی و وصله پینه مواضع قبلشان، همه و هر کدام بنوعی، مجددا پشت روحانی و از این طریق پشت جمهوری اسلامی و خامنه ای بخط شدند. این اپوزیسیون هوادار رژیم همانطور که اشاره شد اینبار اشتباهی روی موضع مخالفت رفت. این اپوزیسیون نمیتواند بدون طرفداری از جریانی در حکومت فعالیت سیاسی کند و از سیاستها و اصول روشن و قابل تفکیکی دفاع کند. اینها خودشان متوهم نیستند بلکه اینبار صرفا “خارج” زده بودند.

توهمات اما تصویری است که مرتبا از رسانه ها پمپاژ میکنند: همه شال و کلاه کرده اند که رابطه جمهوری اسلامی و غرب بهتر شود و امیدوارند از این دریچه در صحنه سیاست ایران جریان کمتر متحجرتر درون حکومت دست بالا پیدا کند. همه فکر میکنند “ایران” و “منافع ملی” قرار است بر کله شقی حزب اللهی و سیاست ضد آمریکائی و قلدری هسته ای و تروریستی غلبه کند. در بعد داخلی میگویند روحانی “امید” زنان و مردم سرکوب شده است و وقت آنست جنبشهای مطالباتی خدمت ایشان عرض حال ببرند. گویا قرار است این آخوند مخلص ولی فقیه و نظام اسلامی به وضعیت اقتصادی سر و سامانی بدهد، شکافهای طبقاتی را کم کند، زنان را از زیر لگد انصار حزب الله و اوباش خیابانی نجات دهد، و وضع دستمزدهای زیر خط فقر را سر و سامانی بدهد. خودشان هم میدانند اینها مشتی هجویات سیاسی است. خودشان هم میدانند که روحانی نه چنین ادعاهائی کرده و نه اساسا میتواند و میخواهد به چنین اقداماتی دست بزند. برای این اپوزیسیون آخوند شخصیتی حماسی است و در سیمای آخوند “میانه رو” کل آرمان سیاسی و اهداف اجتماعی اش را جستجو میکند. هدف این توهم پراکنی دفاع از نظام اسلامی است.

عمر کوتاه توهمات

بر این اپوزیسیون حرجی نیست. حتی هستند کسانی که زمانی چپ بودند اما در این موج های کاذب ماشین شان چپه میشود. حتی برخی همراه با این موج کاذب مینویسند “مردم دیگر سرنگونی نمیخواهند و دنبال رفرمیست ها هستند و رژیم بر اوضاع کنترل کامل دارد”. اینها البته، اگر پرووکاتور رژیم اسلامی نباشند، در بهترین حالت ورشکستگان سیاسی ای هستند که با موج موضع عوض میکنند و همرنگ جماعت میشوند.

روحانی و خاتمی اما خطاب به مردم میگویند که اصلاح امور زمان میخواهد، باید انتظارات را پائین آورد، باید شرایط را درک کرد. و یا باهنر در مجلس اسلامی شاید به این دلیل که عده ای از روحانی “اپوزیسیون” خامنه ای ساخته اند، “افشا” میکند که روحانی یکهفته قبل از انتخابات به خامنه ای نامه نوشته و اعلام کرده که همواره مطیع نظام بوده و خواهد بود. هدف حکومتی ها پاسخ به مردم است که توقع تان بالا نرود. خبری نیست و در بر همان پاشنه خواهد چرخید. اما اپوزیسیون همیشه طرفدار رژیم اسلامی و غربی تلاش دارند تصویر مورد دلخواه خودشان را از روحانی بدست دهند و در واقع در سیمای روحانی تصویر رسانه های مورد نظر و سیاست مورد نظر خودشان را جستجو میکنند.

بسیار سریع این چراغانی مسخره نیز با سد روندهای واقعی و بنیادی جامعه ایران و تناقضات پایه ای جمهوری اسلامی برخورد میکند و مانند کف روی آب محو میشود. بار دیگر تناقضات پایه ای حکومت اسلامی جنگ و جدال درون حکومتی را تشدید خواهد کرد. بار دیگر جمهوری اسلامی با اولین بارقه های اعتراضات توده ای علیه فقر و فلاکت چهره کریه و سرکوبگرش را عیان خواهد کرد. بار دیگر “اعتدالیون” درست مانند “اصلاح طلبان حکومتی” با “زبان امنیتی” با مخالفین سیاسی حرف خواهند زد. بار دیگر و بسرعت توهمات اپوزیسیون ورشکسته طرفدار رژیم به یاس تبدیل خواهد شد. بار دیگر اثبات میشود که حق و آزادی از صندوق رای در نمی آید. بار دیگر ترهات ژورنالیستی و بورژوائی امثال اکونومیست که اختیاری “روند” تعریف میکنند و “روند” میسازند، و مدعی اند در ایران “رای” بر “گلوله” پیروز شده است دود میشود و هوا خواهد رفت.

توهم پراکنی و وقت خریدن اردوی راست داخلی و بین المللی برای جمهوری اسلامی به منافع روشنی خدمت میکند و آن رام کردن این حیوان چموش است. آنها از انقلاب میترسند و ترس شان بجاست. همنوائی اپوزیسیون بی افق و فلک زده طرفدار جمهوری اسلامی با این موج نیز از سر استیصال و ناچاری است. وحشت چپ بی افق از سر تسلیم طلبی و پاسیفیسم سیاسی است. اما تاریخ جوامع را واقعیات سرسخت کشمکش جنبشهای سیاسی و طبقاتی رقم میزند. در ایران نیز در بر همین پاشنه خواهد چرخید. این زنگ تفریح “انتخاباتی” و ذوق زدگی و وحشت اپوزیسیون طرفدار رژیم هم طولی نخواهد داشت. *

۲۴ ژوئن ۲۰۱۳