نامه ی سرگشاده به پارلمان بادن ورتمبرگ!

نامه ی سرگشاده به پارلمان بادن ورتمبرگ!
خانم ها و اقایان محترم!
من حسن معارفی پور متولد ۰۹٫۰۲٫۱۹۸۶ در شهر مریوان ایران، دانشجوی اخراجی دانشگاه مازندان، فعال سیاسی و دانشجویی در بین سال های ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ در دانشگاه های ایران و پناهنده ی  سیاسی که به خاطر فعالیت های سیاسی از دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم شده و به خاطر تحت تعقیب بودن از جانب رژیم و برای نجات جان خود، در اکتبر سال ۲۰۱۰ به آلمان پناهنده شده ام. بر طبق پاراگراف ۶۰ آ ، در ابتدای سال ۲۰۱۲ به عنوان پناهنده ی سیاسی قبول و اجازه ی اقامت گرفته ام.  با اینکه بیش از دو سال و نیم از دوره ی پناهندگی و اقامت من در کشور آلمان می گذرد، اما تاکنون مشکل مسکن به عنوان یکی از بزرگترین مشکلاتم حل نشده است.
خانم من به خاطر مشکلات و عدم رسیدگی دولت به وضعیت ما بعد از گرفتن اقامت و زندگی در کمپ های پناهندگی در استان بادن ورتمبرگ و شرایط سخت تماس با محیط پیرامون، دچار افسردگی شده و به خاطر همین مسئله از من جدا شده،همچنین به خاطر وضعیت نامساعد روحی با یک بچه ی دو ساله روانه ی فراون هاوس( کمپ های زنان) در شهر مونیخ شد.
زمانی که در روستای آلتدرف در لاند کرایس ( ناحیه ) بوبیلینگن در یک اونترکونفت (سرپناه پناهندگی ) زندگی می کردیم، به خاطر تخریب سقف بچه ی ما زخمی شده و اگر تمام سقف روی سرش ریخته بود الان زنده نبود.
خانم من زندگی در هر شرایطی و حتی فراون هاوس را به زندگی در اونترکونفت های وحشتناک کثیف و نا امن ترجیح داده و به همین خاطر روانه ی مونیخ شد.
من هم به دلیل نداشتن سر پناه در لاند کرایس بوبلینگن ناچارا و برای ادامه ی تحصیل به شهر هایدلبرگ امده و مدت نزدیک به هفت ماه است در منزل یکی از اشنایانم زندگی می کنم.
من ماههاست به خاطر نداشتن مسکن نتوانسته ام روی درس و زبان تمرکز داشته باشم و حتی بچه ی دو ساله ام را مدت بیش از پنج ماه است ندیدم و بی نهایت دلتتنگش هستم، در نتیجه امکان ورود به دانشگاه را نداشته ام.
من بیشتر از این نمی توانم با این اشنایم بمانم و این زندگی برای من غیر قابل تحمل شده است. زندگی در ابداخلوسن هایم( منازل بی سرپنا ها ) و غیره هم برایم غیر ممکن است. شرایطی که در مدت پناهندگی و زندگی در المان داشته ام بی شک جز سخت ترین دورانی است که در زندگی ام سپری کرده ام.
من نمیخواهم بدترین دوران زندگی ام زندگی در آلمان باشد!

در مدت هفت ماهی که در هایدلبرگ با این اشنایم زندگی می کنم، صدها منزل را در اینترنت پیدا کردم بارها وقت بازدید از خونه گذاشته و دهها خونه را بازدید کردم، اما به دلیل انکه منازل در هایدلبرگ غالبا توسط بنگاه های معاملاتی اجاره داده میشوند و قیمت اجاره ی منزل هم  در این شهر خیلی بالاست،من نه توان پرداخت پول بنگاه را داشته و دارم و نه اداره ی کار ( جوب سنتر ) اجاره یی بیشتر از انچه تعیین شده است را پرداخت می کند. تاکنون هیچ خونه یی را پیدا نکرده ام که هم از لحاظ متراژ و هم از لحاظ قیمت مناسب باشد. در چند هفته ی گذشته سه منزل را پیدا کرده و حتی قرارداد بدون امضا را برای اداره ی کار برده ام، اما اداره ی کار به هیچ وقت حاضر به پرداخت اجاره نشده ،چون اعلام می کنند که بین اجاره خانه و متراژ بالانسی وجود ندارد.
من در یکی دو هفته ی گذشته چندین منزل از جمله یک منزل ۱۸ متری که قیمت ان ۳۴۰ یورو بوده را پیدا کرده ولی باز هم دولت حاضر به پرداخت این هزینه نبوده، زیرا معتقد هستند که این هزینه برای ۱۸ متر گران است. در صورتی که دولت در شهر هایدلبرگ برای یک نفر ۴۵۰ یورو اجاره ی کامل پرداخت می کند، اما حاضر نیست ۳۴۰ یورو را برای یک اتاق پرداخت کند!!
برای تمام باو گزلشافت ها ( بنگاه های دولتی )  ایمیل و نامه فرستاده و حتی برای تعدادی شخصا مدارکم را برده و تحویل داده ام.  در شهر هایدلبرگ صدها نفر در لیست انتظار باوگزلشافت ها ( بنگاه برای اجاره ی منازل دولتی ) هستند و رسیدن خونه به من در این وضعیت از جانب باوگزلشافت ها تقریبا غیر ممکن است.
مبلغ پولی که اداره ی کار برای اجاره منزل می دهد برای شهر هایدلبرگ فوق العاده کم است و اگر این وضعیت من اینگونه ادامه پیدا کند باید تا ده سال اینده شانس پیدا کردن یک اتاق کوچک را نخواهم داشت و باید تا ده سال دیگر دنبال یک اتاق باشم. همانطور که می دانید ما در یک کشور صعنتی و رفاهی زندگی می کنیم و در کشورهای رفاهی مانند آلمان، حداقل امکانات زندگی انسان لازم است رعایت شود، در صورتی که من به عنوان یک انسان بیشتر از دو سال و نیم است که سر پناه شخصی یعنی جایی که شخصا بتوانم با خیال راحت در ان زندگی و استراحت کنم نداشته و به همین خاطر یک نیروی کار جوان و با پتانسیل بالا به جای اینکه در راستای درس ، دانشگاه و کار صرف شود ، تا در اینده بتواند با پیدا کردن کار مناسب به دولت مالیات بدهد تا بازنشستگان و بیکاران راحت تر زندگی کنند،به هدر می رود چون ناچار است بیشترین وقت خود را صرف فکر کردن به پایه یی ترین و حیاتی ترین مسئله، یعنی مسکن کند.
من به عنوان یک فعال سیاسی که نه اختیاری، بلکه به اجبار و بعد از ازاد شدن از زندان با قرار وثیقه برای نجات جان خود قبل از اجرای حکم ،ناچار شده ام به المان بیایم از شما درخواست می کنم که در اولین فرصت به وضعیت من رسیدگی کنید.
این شرایط برای من غیر قابل تحمل است. از شما درخواست می کنم، به عنوان مسئولینی که وظیفه ی پاسخگوی به مشکلات و مسائل شهروندان و پناهنده ها را دارید، به وضعیت من به عنوان یک پناهنده ی سیاسی و یک نیروی کار جوان رسیدگی کنید.
با سلام های دوستانه
حسن معارفی پور
۲۳٫۰۶٫۱۹۸۶
هایدلبرگ
:::::::::::::::::::::::::::::::::

Ein öffentlicher Brief an BW-Landtag
Sehr geehrte Damen und Herren,
mein Name ist Hassan Maarfi Poor, geboren am 09.02.1986 in der Stadt Marivan Iran. Ich bin in Iran ein Student gewesen, der wegen politischen Aktivitäten zwischen den Jahren 2004 bis 2007, von den Studien an den iranischen Universitäten ausgeschlossen (entlassen) wurde. Im Jahr 2010 bin ich als Asylbewerber in die Bundesrepublik Deutschland geflüchtet und seit Anfang des Jahres 2012 bin ich als politischer Asylbewerber (nach dem Paragraph 60A) anerkannt wurde.
In den letzten 2,5 Jahren, die ich als politischer Flüchtling anerkannt wurde, habe ich dauernd Schwierigkeiten mit der Wohnungssuche. Ich und meine Frau, sowie unser gemeinsames Kind lebten unter schlimmsten Bedingungen, daher wurde meine Frau sehr depressiv und ich konnte mich absolut nicht auf das Studium konzentrieren und darauf, die deutsche Sprache zu erlernen. Das verursachte familiäre Konflikte, dauernde Streit miteinander und daher sind meine Frau und das Kind nach München umgezogen und ich kam nach Heidelberg. Da es in München überhaupt keine Wohnung für eine Frau mit 2 jährigen Kind gab, musste Sie zum Frauenhaus gehen. Als ich nach Heidelberg kam, um einen Sprachkurs zu besuchen und mich auf die Sprachprüfung des Studienkollegs vorzubereiten, gab es keine freien Zimmer zu mieten. Seit 7 Monaten darf ich bei einem älteren Bekannten als Notunterkunft wohnen und ich habe dauernd nach einer passenden Wohnung gesucht.
Aufgrund des Wohnungssuche konnte ich mich nicht auf den Sprachkurs konzentrieren und ich habe seit 5 Monate mein zwei-jähriges Kind nicht gesehen (da ich keine Wohnung habe konnte ich ihn nicht abholen) und ich bin sehr traurig darüber.
Ich bin nicht freiwillig nach Deutschland gekommen, sondern aus dem Grund der politischen Verfolgung. Ich war politischer Gefangener und habe mit einer hohen Kaution Urlaub genommen und bin aus dem Land Iran geflüchtet und die Bundesrepublik Deutschland hat mir Asyl gewährt.
Daher möchte ich, als eine politisch verfolgte Person, Sie bitten, meine Lage zu bedenken. Ich kann nicht mehr bei meinem älteren Bekannten bleiben. Jede Zimmerwohnung, die ich dem Jobcenter vor-schlage, wird nicht akzeptiert. Es ist weder zu teuer noch sind die Quadratmeter zu diesem angemessenen Preis zu niedrig. Z.B. 18 oder 20 Quadratmeter zum monatlichen Mietpreis insgesamt ca. € ۳۴۰,-
Obwohl mir ca. € ۴۵۰,- warm Miete zustehen, bezahlt aber das Jobcenter, die ca. € ۳۵۰,- für 20 Quadratmeter Zimmerwohnung warm nicht! Ich kann nicht als zukünftige junge Arbeitskraft in der Obdachlosen Notunterkunft leben, da ich nicht auf mein Studium oder die Ausbildung in den Fachhochschulen konzentrieren kann. Ich möchte nicht diese schlimmste Zeit meines Lebens in Deutschland sein. Wie erwähnt in den letzten 7 Monate, die ich in Heidelberg bei meinem älteren Bekannten lebe, habe ich dem Jobcenter mehreren Wohnungen den vorgeschlagen, entweder waren diese zu teuer oder der Quadratmeter war zu niedrig zum Mietpreis. Es gibt passende Zimmerwohnungen, doch die Immobilien Makler verlangen mindestens zwei Monate Provision, die ich nicht habe.
Ich habe an alle Baugesellschaften in Heidelberg geschrieben und ich muss warten bis ich eine Zimmerwohnung bekomme. Es gab eine Reihe von Bewerberinnen und Bewerber vor mir, deshalb sehe ich schwarz in den nächsten 10 Jahren eine Zimmerwohnung zu bekommen.
Sie, meine verehrten Damen und Herren wissen sicher, dass wir in einem Sozialstaat, der Bundesrepublik Deutschland leben und die zukünftigen jungen Arbeitskräfte, die Renten bezahlen müssen. Ich musste über zwei Jahren unter schlimmen Bedingungen mit meiner jungen Familie leben und weiter ohne Perspektive für die Zukunft in Ungewissheit bleiben. Das ist nicht der richtige Weg.
Diese Bedingungen sind für mich unerträglich, daher möchte ich Sie bitten einen Weg zu finden, um mir und hunderten anderen, denen es genauso es geht zu helfen.
Mit freundlichen Grüßen
Hassan Maarfi Poor
Heidelberg, den 23.6.2013