هیات حاکمه ی ایران، متحد و هم صداعلیه طبقه کارگرو زحمتکشان

مقدمه

مقوله، موضوع، بحث، وعمل بورژوایی”انتخابات” وشرکت درآن را به درستی و به روشنی و با شفافیت و ُبرنده گی ای دیدگاه طبقاتی و آشتی ناپذیر خود، بنیان گذارِاندیشه سوسیالیسم علمی – انقلابی، کارل مارکس به شکل بسیار زیبا، شگفت انگیز، قاطع و صحیح وازدیدگاه ومنظری شفاف و طبقاتی وبرپایه سوسیالیسم انقلابی – کمونیسم – ؛ بسیار روشن و واضع بیان نموده است؛ به این صورت که ” هرچند سال یکباراستثمارشوندگان اجازه می یابند که از میان استثمارگران خود یکی را انتخاب کنند”  ک.م


رفرمیسم چپ و برخورد به” انتخابات” بورژوایی

درجملات مارکس حقیقتی انکار ناپذیرنهفته است که عمق آن را فقط یک مبارزکمونیست، حزبی کمونیستی- بلشویکی  و یک کارگرآگاه که استثمار سرمایه داری و بی حقوقی مطلق را در سیستم طبقاتی- استثماری سرمایه داری با گوشت و پوست خود لمس و تجربه کرده است،می تواند درک کند. دراین جملات شگرف وبرخاسته از درک و آگاهی عمیق طبقاتی، مارکس حقیقتی ژرف وآشکار و انقلابی و علمی را بیان کرده است.، حقیقتی که خرده بورژوازی مذبذب ومتزلزل و تشکل های خرده بورژوایی آن و افراد به ظاهر چپِ و درواقع  رفرمیست، یا دارای دید گاه های راست در پوشش چپ و به نام کمونیست و کارگری که  فقط اسم کارگرو کمونیست را یدک می کشند ،نمی توانند درک کنند.، متاسفانه این احزاب و افراد با رهنمودهای بغایت پوپولیستی و رفرمیستی خود،بطورغیر مستقیم به توهم پراکنی و تحکیم نظام ارتجاعی سرمایه داری- اسلامی  کمک می رسانند ونیزاحزاب و افرادی که درواقع ناسیو نالیست هستند، اما در پوشش چپ و کارگری، طبقه کارگر را به سمت طرفداری ازجناحی از بورژوازی و رفرمیسم می کشانند، آنان قادر به درک این حقیتِ مثل روز روشن نیستند که بورژوازی درکلیتش با هر ادعای دروغینی ( اصلاح طلب، دموکرات،سوسیال دموکرات، جمهوری خواه،اعتدال طلب و اصول گرا) که داشته باشد،همه و همه در یک چیزبا هم منافع مشترک دارند و آن هم استثمار و سرکوب طبقه کارگر ومکیدن شیره ی جان این طبقه وهرچه بیشتر و بیشتر فربه شدن از دسترنج وکار کارگر و از استثمار این طبقه انقلابی می باشد واز ربودن ارزش اضافه کار کارگراست.

بخش هایی از چپ خرده بورژوایی ( حزب کمونیست کارگری ایران، راه کارگرووو) به تحلیلی فرا طبقاتی و پراز تناقض و راست- رفرمیستی دست زده اند که گواه از درک ناقص آنان از مبارزه طبقاتی و ساده لوحی سیاسی و برخاسته از درک محدود خرده بورژوایی آنان از مبارزه طبقاتی می باشد. رهنمودهای این افراد و احزاب، نه تنها کمکی به انکشاف مبارزه طبقاتی در راستای منافع طبقه کارگر و اقشار زحمتکش و دموکرات جامعه نمی کند، بلکه آن رانیزمانع می گردد و به نادرست،  تصویری واژگونه از حقایق و تضادهای طبقاتی در جامعه ترسیم می کنند .

حزب کمونیست کارگریایران در بیانه خود در موردانتخابات به تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۹۲برابر با ۱۶ ژوئن ۲۰۱۳،نوشت ” مضحکه ای که در جمهوری اسلامی انتخابات نام دارد پایان یافت و حسن روحانی مقام با سابقه نظامی امنیتی رژیم بعنوان رئیس جمهور از صندوق بیرون آمد. خامنه ای آنرا “حماسه سیاسی” نامید. رفسنجانی مهر “دمکراسی خدشه ناپذیر” بر آن کوبید. بی بی سی گفت این “چیرگی عقلگرایی بر آرمانگرایی” است. اصلاح طلبان خارج از حکومت آنرا “امید بخش” و “کاهش شکاف مردم و حکومت” قلمداد کردند.

 اما تا آنجا که این مضحکه جنبه جدی داشت قبل از هرچیز نشانه دیگری از نفرت و اعتراض وسیع مردم علیه جمهوری اسلامی بود”. به نظر نگارنده پاراگراف بالا دارای از یک طرف دارای تناقض واز طرف دیگر درک ایده آلیستی دیدگاه این حزب را در مورد مبارزه طبقاتی به نمایش می گذارد .بیانیه درابتدا،” انتخابات “را “مضحکه می نامد، اما در پایان همین پاراگراف آن را “جدی” می خواند، برای ما روشن نیست که بالاخره “مضحکه” بود یا “جدی” ؟ در ضمن این که  شرکت مردم را نشانه” اعتراض و نفرت وسیع” مردم “علیه جمهوری اسلامی” می

داند،عمیقا اشتباه و غیر مارکسیستی می باشد..

. این دیدگاه بغایت رفرمیستی، هیات حاکمه را به دو جناح خوب و بد تقسیم کرده و در این تقسیم بندی نیز شرکت” مردم “را دلیل نفرت آنان “علیه جمهوری اسلامی” می داند، در اینجا این سئوال پیش می آید که آیا “مردم” که به حسن روحانی بیشترین رای را داده ودر عین حال  به دیگراز کاندیدها، نیز رای قابل ملاحظه ای را داده اند( ۴ میلیون قالیباف و جلیلی و محسن رضایی ووو) آیا برای  برای شرکت مردم در دادن  رای به دیگر کاندیداها مردم که به کاندیداهای دیگر نیز( رای قابل ملاحظهای) داده ان، نیز همین دلیل را ارائه می دهد؟ مهمتر ازهرچیزباید از این حزب و راه گارگر( هر دو جناح) سئوال شود که مگر حسن روحانی که از بدو تشکیل این جمهوری جنایت در کنارآن و در درون ارگان های کلیدی آن (نمایند ه گی در مجلس، دبیر شورای امنیت ملی، بنیان گزارقرارگاه ثارالله ،دوست و همراه نزدیک خامنه ای جلاد ووو) بوده ونیزاز سازند ه گان و به پیش برنده گان سیاست ارتجاعی و ضد کارگری همین رژیم نبوده است؟ پس چگونهحزب و تشکلی که ادعای کمونیستی- کارگری می کند، اورا ازکلیت  جمهوری اسلامی جدا کرد و نوشت که مردم در انتخابات شرکت کردند که “علیه جمهوری اسلامی” رای دهند؟  آیا حسن روحانی و اعوان و انصاراو منافعی جدا از جمهوری اسلامی دارند که رای مردم راشما رای “علیه جمهوری اسلامی” می دانید؟. این فقط رفرمیسم محض و توهم پراکنی در مورد یکی از مهره های اصلی جمهوری اسلامی می باشد وتحلیلی بسیارغیر طبقاتی و خطرناک است .آیا مردمی که به نظر شما “علیه جمهوری اسلامی” هستند، در انتخابات همین رژیم ( جمهوری اسلامی)  شرکت کرده و به آن رای می دهند و بعد از پیروزی ای روحانی به خیابان آمده و به شادی و پایکوبی می نشینند؟ این چگونه “علیه جمهوری اسلامی” می تواند باشد؟ تناقضی بالاتر و درکی سازشکارانه و توهم پراکنی و کج اندیشی بزرگ تر از این وجود ندارد

 آیا این ادامه همان توهم پراکنی درسال ۸۸ نیست، که اعتراضات “انتخاباتی” را انقلاب نامیدید؟ دید گاهی متوهم، ذهنی و راست و غیر کمونیستی و که تصویری اشتباه و رفرمیستی از انقلاب ارائه می دهد و در نهایت طبقه کارگر را از چشم انداز انقلابِ واقعی خویش که انقلاب سوسیالیستی باشد باز می دارد و او را تشویق به دنباله روی از رفرم هایی که طبقه متوسط می خواهد به آن دلخوش باشد رهنمون سازد.
در ادامهِ بیانیهِ تماما متناقض حزب کمونیست کارگری ایران ، درک غلط و غیر مارکسیتی از”انتخابات” به نمایش می گذارد. متاسفانه در این نوشته مجالی برای پرداختن بیشتربه آن نیست.
راه کارگر، هردو جناح نیز به گونه ای مشابه، شرکت مردم درانتخابات را، به زعم خود، اعتراض به خامنه ای دانسته و درکی پوپولیستی، واژگونه، سازشکارانه وغیرمارکسیستی ازدولت وهیات حاکمه وانقلاب و تضاد وشرکت مردم دراین انتخابات را به نمایش می گذارد که متاسفانه  از متدولوژی و تحلیل مارکسیستی، فرسنگ ها مایل بدور است.

جناح های مختلف بورژوازی در یک صف علیه طبقه کارگر

 یکبار دیگر همه ی جناح های بورژوازی (اصلاح طلب ، ملی و مذهبی، اعتدال گرا، اصول گرا، تا رفرمیست های خرده بورژوا در پوشش چپ) هم صدا، طبقه کارگرو زحمتکشان را دعوت به شرکت در”انتخابات”بورژوایی برای دامن زدن به توهم بیشترو برای تحکیم سیستم برد ه گی مزدی دعوت کردند. برای دفعات بیشمار، این حقیقت غیرقابل انکارروشن شد که رفرمیست ها و جریانات بورژوایی- خرده بورژوایی منافعی جدا ازطبقه کارگر دارند، زیراکه در ۳۴ سال گذشته، تحت حاکمیت این رژیم منفور هیچ بهبودی دروضعیت زند ه گی طبقه کارگر و اقشار زحمت کش، حاصل نشده است، بلکه درتمام این دوران چه زمانی که  اصول گرایان و چه دردوره ای که  اصلاح طلبان بر سر کار بودند، نظامِ فشار و بی حقوقی و ستم وسرکوب وکشتارواستثمارهمچنان حاکم بوده وهنوزحاکم می باشد. چه دردوران وحشت و ترور سال های اولیه روی کار آمدن این رژیم ارتجاعی، چه درزمان قتل عام مبارزین و کمونیست ها درابتدای دهه ۶۰ و سال ۶۷ .

این حکومت ارتجاعی از ابتدای بر سر کارآمدن ، با اعدام تقی شهرام،در ادامه و دردوران ریاست جمهوری بنی صدر( سرکوب کردستان و ترکمن صحرا  و دانشگاه ها) چه در دوران  نخست وزیری میرحسین موسوی، چه در دوران ریاست جمهوری رفسنجانی و خاتمی و قتل های زنجیره ای و فشارهای اقتصادی و استثمار شدید و سرکوب کارگران و کمونیست ها و مبارزین و چه در زمان دولت احمدی نژاد و اعدام ها و دستگیری های بیشمار روزانه همه و همه گواه این حقیقت غیر قابل انکار است که سرتاپای این سیستم گندیده و پوسیده شده  و باید از بیخ و بن برکنده شود و بهترین آلترناتیو ای که به جای این رژیم پوسیده و ارتجاعی می تواند مد نظر باشد، سیستم سوسیالیستی است،هرآلترناتیو دیگری، از طرف هرکس که باشدو تبلیغ و پرویاگاند شود، فریبی بیش نیست ودر نهایت به مسلخ بردن طبقه کارگر در برابر بورژوازی و اسلام می باشد.

نظردرست پیش گفته ی مارکس در مورد “انتخابات” ؛ تئوری های راست رفرمیست ها، رویزیونیست ها و کسانی که به “اصلاحات” بورژوازی و بهتر شدن وضعیت معیشت و زند ه گی طبقه کارگر تحت سلطه دولت بورژوایی عقیده دارند را باطل و بی اساس می سازد .زیرا در سیستم سرمایه داری کارگران و زحمتکشان هرگز آزاد نخواهند بود .در واقع رفع ستم طبقاتی با براندازی سیستم سرمایه داری امکان پذیر می باشد و بس .بهترین انتخاب به زیر کشیدن سرمایه داری و برقراری سوسیالیسم می باشد.

بنفشه کمالی

۲۶-۶-۲۰۱۳

banafshekamali@gmail.com

http://www.newoctober.com