پراکنده در مورد مهمترین مسائل سیاسی جهان و منطقه! اعتراضات ترکیه، اعتراضات برزیل و تبلیغات مدیای نوکر

در حال حاضر مهمترین رویداد های جهان ،اعتراضات ترکیه و برزیل است که سرمایه داری ” نیمه پیرامونی” و در حال ” توسعه” را به زانو در اورده است.
اینکه در ترکیه به بهانه ی اعتراض به تخریب پارک، اعتراض توده یی شکل می گیرد و سریع دولت و سرمایه داران را نشانه می گیرد، نشان از این است که مسئله اینجا، قبل از هر چیز وضعیت وخیم اقتصادی میلیون ها نفر و نه تنها تخریب پارک و غیره است.
هر مطالبه ی صنفی سریعا سیاسی می شود و نهاد های سرکوبگر دولتی را نشانه می گیرد. دولت و پلیس به مثابه ی ابزار سرکوب دست طبقات حاکم هم حتی صنفی ترین حرکات سیاسی را به وحشیانه ترین شکل سرکوب می کنند.
در این گیر و دار و کشمکش هر کدام از طرفین این جنگ طبقاتی تلاش می کنند وضعیت را به نفع منافع طبقاتی خود نگه دارند یا در هم شکنند.
مدت بیش از دو هفته است که هر روز در ترکیه مردم به سیاست های کثیف دولت اردوغان اعتراض می کنند و خواهان بهبود وضعیت زندگی اقتصادی خود هستند.
حتی ساده لوح ترین انسان های سیاسی و غیر سیاسی به این واقعییت اقرار می کنند که در نبود آلترناتیو روشن این وضعیت اینگونه ادامه پیدا کرده است و می کند.
اعتراضات برزیل هم اگر چه ظاهرا به خاطر اعتراض به اختصاص بودجه ی هنگفت از جانب دولت به ساخت ورزشگاه و مکان های ورزشی برای جام جهانی است، اما نفس اعتراض کاملا اقتصادی و اعتراض به وضعیت گرانی وحشتناک و سرسام اور در متروپل ها و مادر شهرهایی مانند پایتخت است.
مردم معترض اعلام می کنند که پرداخت هزینه های سنگین منزل و زندگی برای اکثریت مردم غیر ممکن شده است. در شرایطی که مردم از داشتن پایین ترین امکانات زندگی مانند غذا، مسکن و غیره محروم هستند و حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ به طور فجیعی بیداد می کند، اختصاص هزینه ی هنگفت به ساخت ورزشگاه از جانب دولت برای اکثریت مردم که غالبا کارگر و زحمتکش هستند، غیر قابل قبول است. همچنین وجود فاصله ی طبقاتی شدید در برزیل خود از دلایل اصلی محرک این اعتراضات است.
انچه روشن است این است که در دنیای پیچیده ی سرمایه داری هر بهانه یی می تواند سریع به اعتراض اجتماعی و انفجار اجتماعی منجر شود. اما چرا تاکنون بعد از دهها اعتراض اجتماعی از سال ۲۰۱۰ تاکنون در نقاط مختلف جهان این اعتراض چرا نتوانسته است در کانال مبارزه ی طبقاتی هدایت شود و به اهداف و دستاورد های برحق و ” انسانی “خود برسد؟! اهدافی که به نفع اکثریت جامعه یعنی طبقه ی کارگر و زحمتکشان است.
جواب این سوال و سوالاتی از این قبیل را باید در نبود تحزب سیاسی کمونیستی و پایین بودن اگاهی طبقاتی توده های کارگر جستجو کرد. در این شکی نیست که پروسه سازمانیابی و سازماندهی کارگری و کمونیستی پروسه یی به غایت پیچیده و دشوار است، اما در این هم شکی نیست که این پروسه اگر در شرایط عادی ممکن است دهها سال طول بکشد، در یک شرایط و تحول انقلابی و اعتراضی می تواند سریعا صورت بگیرد. در اینجا جای رهبران کمونیست و سازمان دهندگان طبقه ی کارگر و حزب کمونیستی و کارگری و نه حزب پوپولیستی و خرده بورژوایی موسوم به کمونیست، برای در دست گرفتن رهبری این اعتراضات هم در ترکیه و هم در برزیل شدیدا خالی است.
احزاب ” قانونی” ” کمونیستی” در این کشورها از فیلتر های پارلمانی گذشته و توسط بورژوازی هار و مرتجع رام شده اند. تفاوت زیادی بین نیروهای مرتجع، بورژوا، سوسیال دمکرات و احزاب موسوم به کمونیست در این کشور ها وجود ندارد و این نیروها علیرغم اختلاف سیلقه یی جمگلی در یک سنگر قرار می گیرند، سنگر ضدیت با کمونیسم و طبقه ی کارگر!
مسئله ی دیگر غالب بودن تبلیغات کثیف رسانه های نوکر و تاثیرات ان بر روی افکار عمومی مردم است. حتی در میان روشنفکرترین نیروهای سیاسی این کشورها، حتی بر روی تفکر اکثر معترضین به وضع موجود در این کشورها، این تبلیغات شدیدا سنگینی می کند.
بازخوانی هر روزه ی تاریخ چپ و کمونیسم بورژوایی و پوپولیسم مائویستی و کوبایی و انور خواجه یی و هزار و یک نوع دیگر سوسیالیسم بورژوایی و تحمیل ان به عنوان کمونیسم به توده های مردم، باعث شده است که اکثریت مردم علیرغم اینکه به مناسبات کثیف و نابرابر کار مزدی و سرمایه معترض هستند، اما به کمونیسم و رهایی همیشگی از بردگی مزدی زیاد تمایلی نداشته باشند.
این رسانه ها همچنین در تمام مقاطع تلاش می کنند واقعیات را انکار و انچه خود می خواهند را پخش کنند. تا جایی که روزنامه ی المانی زبان Süd Deutsche Zeitung که یک روزنامه ی شدیدا دست راستی است، اعلام کرد که اعتراض مردم به وضعیت وخیم اقتصادی و تلاش برای کاهش هزینه های زندگی است.
کردستان عراق، روند قهقرایی ناسیونالیسم کورد
مسئله ی دیگر که از نظر من این روزها خیلی مطرح است، تبلیغات کثیف ، تهدید به مرگ و تلاش برای محدودتر کردن ازای مردم توسط یک عده اخوند مزدور در کردستان عراق است.
در این شکی نیست و همانطور که خود شخصا در تلویزیون کردستان تی وی تلویزیون حزب دمکرات کردستان ( پارتی دیمکراتی کوردستان)، با چشم خود دیده ام که از اخوند مرتجع ملا مسعود دعوت کرده و از این عتیقه ی کثافت خواسته تا به مردم رهنمود دهد و غیره، می توان به این نتیجه رسید که این آخوند ها از جانب حکومت و با اجازه ی حزب دمکرات کردستان به جان مردم افتاده و اینگونه کمونیست ها و ازادی خواهان را مورد حملات ارتجاعی خود قرار داده و حتی استفاده از فیس بوک و اینترنت را حرام اعلام کرده و …
کردستان عراق بیش از دو دهه است توسط دو حزب ناسیونالیست کورد این منطقه یعنی اتحادیه ی میهنی ( یکیتی ) و حزب دمکرات کردستان ( پارتی ) اداره می شود و در کنار انان بخشی از نیروهای موسوم به اپوزسیون اسلامی و غیره هم امکان کار و فعالیت داشته اند.
در مقعطی که اسلامی های کردستان با گرفتن پول هنگفت از جمهوری اسلامی و عربستان سعودی مشغول تبلیغ اسلام و مسجد سازی و دادن آذوقه به مردم بحران زده ی کردستان دهه ی نود میلادی بودند، احزاب حاکم ، یعنی پارتی و یکیتی به جای تلاش برای رسیدگی به زندگی چند میلیون انسان، برای اینکه از قافله جا نمانند و با این مرتجعین رقابت کنند، یک پروسه ی مسجد سازی را اغاز کرده تا جایی که هم اکنون در شهر اربیل بالای سیصد و بیست( ۳۲۰ ) مسجد وجود دارد و در شهر سلیمانیه هم صد ها مسجد وجود دارد.
استفاده از منبر مساجد برای تبلیغ کثیف ترین و ضد انسانی ترین تفکرات ارتجاعی بوده و هست. “حکومت” هر جا از قدرت نیروهای موسوم به اپوزسیون اسلامی ها هراس داشته یک حملات ایزایی را به انان شروع کرده و با خمپاره و ارپیچی مقر این یا ان جریان اسلامی را مورد هجوم قرار داده و انان را ناچار به عقب نشینی کرده است، اما در این مقطع حکومت اوباش ترین اخوندها و کثیف ترین وهابی ها و سلفی ها که به خاطر صد دلار ادم می کشند و کاملن افسارشان در دست پارتی است را به جان مردم انداخته است! دلیل این کار چیست؟!!
در این شکی نیست که حکومت با جهل سال ها می تواند به حیات خود ادامه دهد، “حکومت” محلی کردستان عراق که بیشتر از هر چیز شکل یک مافیای قانونی را دارد، در این شرایط بیش از هر چیزی به جهل و نادانی توده ها نیاز دارد.
مردم اگاه و روشن هیچگاه ظلم و ستم را قبول نکرده و همواره در مقابل ان مقاومت و مبارزه می کنند، اما مردم به زور عقب مانده نگه داشته شده ممکن است به هر شرایطی تن در دهند.
فعالین سیاسی و کمونیست و نیروهای ازادی خواه و برابری طلب کردستان عراق باید تلاش کنند با مبارزه ی پیگیرانه و توده یی حکومت و مرتجعین را عقب رانده و اجازه ندهند ازادی محدود و اندک جامعه که در نتیجه ی مبارزه و خون دادن کمونیست ها و ازادی خواهان به دست امده بیشتر از این توسط سران ” حکومت ” و سلفیون و اخوند های کثافت لگدمال شود.
از همه کمیک تر ادعای سکولار بودن ” حکومت ” کردستان است. رهبری دو حزب اصلی در کردستان عراق احزابشان را سکولار اعلام می کنند!!!
تصمیم ” دلیرانه ” ی یونسکو برای ثبت دو اثر مارکس!
مسئله ی دیگر تصمیم “دلیرانه ی ” یونسکو در مورد اعلام دو اثر مارکس و انگلس یعنی مانیفست کمونیست و جلد اول کاپیتال به عنوان آثار ماندگار در ” حافظه ی تاریخی بشریت ” است.
اگر از شوخی و اینا بگذریم باید بگویم که الحق این تصمیم ” دلیرانه ” یونسکو جای بحث جدی است!
تمام گرایشات راست و چپ بورژوایی علیرغم اختلافات جزئی و کوچکی که با هم دارند، بر سر یک مسئله توافق نظر داند و آن این است که مارکس را از یک انقلابی به یک اقتصاددان، ژورنالیست،فیلسوف،حقوقدان و جامعه شناس معرفی کرده و از تئوری علمی و انقلابی کمونیسم که مارکس جنبه ی علمی به آن بخشیده است، یک کاریکاتور بسازند و کمونیسم مارکس را بی خطر جلوه دهند.
تا جایی که دولت های کثیف سرمایه داری در تبلیغات خود در دانشگاه ها هابرماس سوسیال دمکرات را به عنوان ” مارکس کوچک ” معرفی کرده و تلاش دارند تئوری های ماکس وبر را به عنوان آلترناتیو کمونیسم مارکس جا بزنند.
در این شکی نیست که، سرمایه داری بدجوری به سر بالایی رسیده است، تا جایی که دست به هر عملی می زند که سوسیالیسم و کمونیسم را قانونی و در چارچوب مناسبات موجود تعریف کند. تصمیم یونسکو در شرایطی گرفته می شود که اعتراضات ترکیه و برزیل بیش از هر زمانی ضرورت کمونیسم علمی برای پاسخگویی اقتصادی و سیاسی به نیازهای بشریت متمدن را ایجاب می کند و این تصمیم نشان از دست و پا زدن های بورژوازی هار و مرتجع فعلی برای نجات نظامش از خطر شبح کمونیسم مارکس است.
سرمایه داری هر کاری بکند نمی تواند جلو اعتراضات میلیون ها انسان برای یک زندگی بهتر را بگیرد و این نظام به مثابه ی یک مرحله یی از تاریخ باید دیر یا زود گورش را گم کند، در غیر این صورت بربریت سرمایه داری به مراتب شکل وحشیانه تری به خود خواهد گرفت.
آلترناتیو چیست؟
سوسیالیسم یا بربریت، این اخرین پاسخ ما کمونیست ها به وضع موجود است.
توده های کارگر و زحمتکش راه سومی را پیش روی ندارند، یا باید با انقلاب سوسیالیستی ماشین دولتی بورژوازی را در هم شکنند و یا تن به بربریت سرمایه که هر روز وحشیانه تر و وحشیانه تر می شود دهند.
حسن معارفی پور
۲۲٫۰۶٫۲۰۱۳