بالاخره توهمات نسبت به حسن روحانی هم فروخواهد ریخت

حال با توّجه به محتوی آرای مردم در این دورِ «انتخابات»، این پرسش ها مطرح است؛ آیا حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور رژیم اسلامی، قادر است در تعدیل تحریمهای اقتصادی و مالی دولتهای غربی علیه ایران و یا عدم دخالتهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و خاورمیانه، راه کارهای بازدارنده ای را به اجراء درآورد؟ پرسش این است آیا حسن روحانی قادر به پایان بخشیدن فعالیتهای تروریستی نیروهای اسلامگرای تابعِ جمهوری اسلامی در خاورمیانه و اقصی نقاط جهان خواهد شد؟
آیا حسن روحانی قادر است تغییری در روند تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه موجودیت اسرائیل بوجود آورد؟ پرسش این است آیا حسن روحانی این امکان را خواهد یافت تا در رابطه با بحران هسته ای جمهوری اسلامی با جامعه بین المللی، طرحهای اطمینان بخشی را به گروهِ دولتهای مذاکرات ارائه دهد تا ایران را از این انزوای سیاسی و اقتصادی گسترده برهاند؟ آیا حسن روحانی میتواند نقطهء پایانی بر توقف چپاول ثروتهای ملی مردم ایران توسط مافیای سپاه و بیت «رهبری» بگذارد؟ آیا بواقع حسن روحانی آن رئیس جمهوری است که قرار است در مقابل نقض آشکار حقوق بشر در ایران و یا سرکوب، تجاوز و ترور علیه شهروندان ایرانی اقدامات مؤثری را بکار بندد؟ آیا حسن روحانی بنا بقولی آن رئیس جمهوری است که بنا دارد حیثیت و آبروی برباد رفته ایران وایرانی را که در طی همهء این سالها توسط باندهای مافیایی قدرت در درون مرز و برون مرز برباد رفته است به نقطه آغازین آن باز گرداند؟
کوروش اعتمادی
۲۲ ژوئن ۲۰۱۳
koroush_etemadi@hotmail.com
****
اگر بخواهیم گذرا به سوابق سیاسی حسن روحانی در گذشته و امروز مروری داشته باشیم، متّوجه خواهیم شد که او در طی ۳۴ سال خدمت اش به جمهوری اسلامی، بیشتر با ارگانهای امنیتی و نظامی رژیم همکاری داشته است تا همیاری با جناح بندیهایی درونِ جبهه «اصلاح طلبان» حکومت. اگر چه نمی بایست از یاد بُرد، حسن روحانی سالهای بسیاری در «تشخیص مصلحت نظام» در رکاب هاشمی رفسنجانی بوده تا روزیکه او تنها کاندید مطلوبِ هاشمی در دورِ یازدهم ریاست جمهوری نظام در نظر گرفته میشود.
در آغاز حسن روحانی بعنوان یکی از چهره‌های شاخص جمهوری اسلامی در حوزه امنیتی و نظامی برگزیده میشود که پس از پایانِ جنگ او به یک دیپلماتیک طراز اوّل رژیم تبدیل میگردد. او اهل سرخه‌ی سمنان است و از همان دوران جوانی، پیش از انقلاب اسلامی سال ۵۷، به مبارزه علیه رژیم گذشته روی میاورد.

حسن روحانی نخستین فردی بود که در مراسم فوت «مصطفی خمینی» در مسجد ارک تهران، از عنوان “امام” برای آیت الله خمینی استفاده کرد. او در سال‌های نخستین برقراری نظام جمهوری اسلامی، به فعالیت برای تصفیهٔ نیروهای ارتش پرداخت و در مجلس شورای اسلامی در ادوار اوّل و دوّم، ریاست کمیسیون دفاع را برعهده داشت. کارنامه سیاسی حسن روحانی مانند نزدیک‌ترین فرد نظام به او، اکبر هاشمی، سرشار از مناصب مهم اجرایی، امنیتی، نظامی و دیپلماتیک است. شخصیتی مورد اعتماد «رهبر» و نزدیک به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در پنج دوره نمایندگی مجلس، نیابت روسای سه دوره از مجالس و ۱۶ سال دبیری شورای امنیت ملی کشور را بعهده داشته است. دهه‌ی شصت او چهره‌ای نظامی‌ وامنیتی بود و عضویت در شورای عالی دفاع، فرماندهی پدافند هوایی، جانشینی فرماندهی جنگ، و ریاست ستاد قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا را بر عهده داشته است.
او عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان و رئیس دبیرخانه دفتر تهرانِ مجلس خبرگان نیز بوده است. بسیاری نقطه‌ی عطف روابط روحانی و اکبر هاشمی و نزدیکی این دو را در زمان جنگ می‌دانند. او در زمان قدرتمداری هاشمی رفسنجانی به مراتب بالای قدرت چنگ میاندازد و بواسطه‌ی سوابق امنیتی و نظامی که داشته است، برخی معتقدند او ابایی از سپاهیان به قدرت رسیده‌ی در دهه هفتاد و نسل جدید نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران را ندارد.
گفته میشود حسن روحانی تمایل دارد در ترکیب دولت آینده خود از هم نسلان خود چون علی یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی، و شخصیت‌هایی چون اکبر ترکان، وزیر دفاع دولت اوّل هاشمی، محمدرضا نعمت‌زاده، وزیر صنایع سنگین هاشمی و محمد باقر نوبخت، دبیر کل حزب «اعتدال و توسعه» و معاون «پژوهش‌های اقتصادی» مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام استفاده کند. ورود نزدیکان هاشمی و اعضای «حزب اعتدال و توسعه» به بدنه‌ی دولت، به تحلیل برخی می‌تواند در حوزه‌ی اقتصاد و روابط بین‌الملل تغییراتی را بوجود آورد.
با این حال، برخورد و موضع او با اعتراضات دانشجویی در سال‌های ۷۸ و ۸۲، زمانی که او دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و همچنین نقشی که در حصر آیت الله منتظری ایفاء کرد، همواره مورد انتقاد فعالان حقوق بشر و دانشجویی قرار داشته است. موفقیت روحانی در این انتخابات در وضعیت کنونی معنای خاص می یابد. برخی معتقدند حسن روحانی یار آیت‌الله خامنه‌ای خواهد شد و در شرایط کنونی، مذاکرات اتمی با غرب را همچون روالِ گذشته پیش خواهد برد.
به گمانی دیگر حسن روحانی با توجه به سوابق سیاسی – امنیتی اش میتواند محصول توافقات پشت پردهِ هاشمی رفسنجانی و «رهبری» باشد که در سخت ترین دوران حیات سیاسی جمهوری اسلامی پا بمیدان گذاشته است تا با بند بازیهای مختص خود، کشتی به گل نشست جمهوری اسلامی را که مملو از بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و بین المللی میباشد به «سلامت» به ساحل «امن» هدایت کند. البتّه میباست اذعان داشت؛ حسن روحانی مطلوب تمامی جناح بندیهای اصلاح طلبان حکومتی نیست، بلکه او فقط حمایت بخشی از آنها را پشت سر خود دارد. ممکن است در همان آغاز کارِ دولت او، جناحی از اصلاح طلبان حکومتی که انتخابات را تحریم کردند، او را تحت فشار بگذارند تا در خصوص برخی از مطالبات سیاسی بسود «اصلاح طلبان» اقدامات عملی مهّمی را به اجراء درآورد؛ از جمله آزادی زندانی های سیاسی ملی و مذهبی و پایان بخشیدن به حصر موسوی و کروبی و اعضای خانواده های آنها. بدین سبب مشاهده میکنیم پس از اعلام پیروزی حسن روحانی در «انتخابات»، بلافاصله محمد رضا خاتمی رئیس حزب مشارکت خواستار آزادی زندانیان سیاسی و رهبران موسوم به جنبش سبز، موسوی و کروبی، میشود. اینکه بواقع تا چه میزان حسن روحانی پایبند به شعارهای خود در عملی کردن آنها باشد، آینده نشان خواهد داد.
البتّه این برای نخستین بار نیست که رئیس جمهوری در جمهوری اسلامی بر مسند قدرت می نشیند و در شروع کار مدعی است قصد دارد با تعدیل های سیاسی، سیاست تعامل با غرب را پیش گیرد و یا قصد دارد با پیشبرد درهای باز سیاسی و اقتصادی به میزان قابل توجهی فشارها و بحران اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور را کاهش دهد. پیش از روحانی دو رئیس جمهور سابق حکومت، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی، ادعاهایی را در رابطه با پیشبرد و تحقق «رفرم» و «تحول» اقتصادی و سیاسی در کشور داشته اند، ولی مشاهده کردیم نه تنها در دوران این دو رئیس جمهور بهبودی در حوزه های اقتصادی و سیاسی و مدنی کشور پدید نیامد بلکه حاصلِ ۱۶ سال قدر قدرتی این دو به ۸ سال دروغ و فریبکاری احمدی نژاد منتهی شد. خوب حال بنظر میرسد یکبار دیگر تراژدی «اصلاح گرایی» تکرار میشود و مردم از سر استیصال و ناامیدی و خلاء یک آلترناتیو دمکراتیک به یکی دیگر از مهرگان حکومت که خود نیز از جنس باندهای امنیتی و نظامی نظام هست امید می بندند و او را رسماً در ۱۶ ژوئن به سمتِ رئیس جمهوری رژیم اسلامی برمیگزینند. البتّه فراموش نشود در این بین حسن روحانی و دوستانش میبایست از احمدی نژاد بپاس خدمت بزرگی که او به آنها کرده است کمال سپاس را داشته باشند، آنهم بواسطه ۸ سال فریبکاری و دروغ های خودِ احمدی نژاد که موجب شد تا مردم در نهایت استیصال و برای ایجاد روزنه ای کوچک برای ادامهء یک زندگی عادی به حسن روحانی رأی بدهند.
حال پس از انتخابِ حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور رژیم اسلامی، این پرسش مطرح است که آیا او بعنوان یک سیاستمدار «معتدل»، بقول هاشمی رفسنجانی، عقلانیت را جانشین آرمانگرایی در اداره امور سیاست و کشور خواهد کرد؟
اجازه بدهید پیش از دریافت هر پاسخی در رابطه با ادعای هاشمی در خصوص ماهیت دولت روحانی که مبتنی خواهد بود بر «اعتدال» و «عقلانیت»، به بررسی میزان آرایی که در این دوره به صندوقهای رأی انداخته شد بپردازیم تا حدودی درصد حامیانِ نظام و شخص حسن روحانی را مورد توّجه قرار دهیم. یقیناً شما هم اطلاع دارید واجدین شرایط رأی در ایران کنونی قریب به نزدیک پنجاه میلیون شهروند ایرانی است. و باز همهء ما میدانیم بر طبق آمار نهایی خود وزارت کشور رژیم در این دورِ «انتخابات»، حدود سی و پنج میلیون شهروند ایرانی مشارکت داشتند. فرض کنیم این آمار و ارقام دولتی صددرصد درست باشند. حال بر اساس همین حدنصاب ۳۵ میلیون شرکت کننده در «انتخابات» متوّجه میشویم، حدود پانزده میلیون شهروند ایرانی در داخل کشور در «انتخابات» شرکت نجُستند و این نمایشِ مضحک انتخاباتی را بطور کامل تحریم کردند. و این بدین معنا است نزدیک به یک سوّم از واجدین شرایط رأی در کشور از رفتن به پای صندوقهای رأی خودداری ورزیدند و با این اقدام ملی، مخالفت جدّی خود با موجودیت جمهوری اسلامی را اعلام داشتند. و از سویی دیگر نیز میدانیم، باز بر اساس اعلام آمار وزرات کشور جمهوری اسلامی، حدود ۱۸ میلیون شهروند ایرانی به نفع حسن روحانی آرای خود را به صندوقهای رأی انداخته اند. از سویی دیگر آگاهی داریم این ۱۸ میلیون شهروند ایرانی که آرای خود را به نفع حسن روحانی در صندوقهای رأی انداختند، آن بخش معترض جامعه هستند که از وضعیت کنونی کشور سخت منزجر و بیمناک هستند و خواستار تغییرات جدّی در ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور میباشند. و از سویی دیگر این ۱۸ میلیون شهروند ایرانی که بسود حسن روحانی آرای خود را به صندوقهای رأی انداختند، یقیناً آن دسته از شهروندان کشورمان هستند که خواهان پایان یافتن بحرانهای رژیم با جامعه بین المللی هستند که بشدت مملکت و مردم را زمین گیر کرده اند. اجازه بدهید ارزیابی خودم را نسبت به نتایج این انتخابات و ماهیت آرای مردم را اینگونه ابراز دارم که حدود ۳۳ میلیون از هموطنان واجدین شرایط رأی در ایران خواستار تغییرات اساسی سیاسی در کشور میباشند.

حال با توّجه به محتوی آرای مردم در این دورِ «انتخابات»، این پرسش ها مطرح است؛ آیا حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور رژیم اسلامی، قادر است در تعدیل تحریمهای اقتصادی و مالی دولتهای غربی علیه ایران و یا عدم دخالتهای نظامی جمهوری اسلامی در سوریه و خاورمیانه، راه کارهای بازدارنده ای را به اجراء درآورد؟ پرسش این است آیا حسن روحانی قادر به پایان بخشیدن فعالیتهای تروریستی نیروهای اسلامگرای تابعِ جمهوری اسلامی در خاورمیانه و اقصی نقاط جهان خواهد شد؟ آیا حسن روحانی قادر است تغییری در روند تهدیدهای جمهوری اسلامی علیه موجودیت اسرائیل بوجود آورد؟ پرسش این است آیا حسن روحانی این امکان را خواهد یافت تا در رابطه با بحران هسته ای جمهوری اسلامی با جامعه بین المللی، طرحهای اطمینان بخشی را به گروهِ دولتهای مذاکرات ارائه دهد تا ایران را از این انزوای سیاسی و اقتصادی گسترده برهاند؟ آیا حسن روحانی میتواند نقطهء پایانی بر توقف چپاول ثروتهای ملی مردم ایران توسط مافیای سپاه و بیت «رهبری» بگذارد؟ آیا بواقع حسن روحانی آن رئیس جمهوری است که قرار است در مقابل نقض آشکار حقوق بشر در ایران و یا سرکوب، تجاوز و ترور علیه شهروندان ایرانی اقدامات مؤثری را بکار بندد؟ آیا حسن روحانی بنا بقولی آن رئیس جمهوری است که بنا دارد حیثیت و آبروی برباد رفته ایران وایرانی را که در طی همهء این سالها توسط باندهای مافیایی قدرت در درون مرز و برون مرز برباد رفته است به نقطه آغازین آن باز گرداند؟
در حقیقت هیچ انتظاری هم نمیرود که پاسخگوی این پرسشها سرمداران حکومت باشند، بلکه پیشتر این پرسشها پیش روی آن دسته از کنشگران سیاسی قرار داده شده است که بسیار کودکانه پس از «انتخاب» حسن روحانی بعنوان رئیس جمهور رژیم اسلامی به شادی و هلهله برخاستند.