پس از ترکیه نوبت برزیل , الگو پس از الگو فرو می ریزد

برزیل هم به جنبش اعتراضی پیوست. یکی دو هفته است که اخبار اعتراضات در برزیل و حمله خشن پلیس به معترضین در رسانه ها، بویژه سایت های اجتماعی، از جمله فیس بوک، منعکس شده است. اعتراضات ابتدا به افزایش قیمت بلیط اتوبوس و مترو در شهر سائوپولو آغاز شد و سپس به شهرهای رویودوژانیرو، برازیلیا پایتخت و پورته آلگره در جنوب برزیل کشیده شد. اعتراضات روزهای پنجشنبه ۱۲ و جمعه ۱۳ ژوئن گسترش قابل توجهی یافت. در این راهپیایی ها و تظاهرات اعتراضی، مردم به گرانی، بالا بودن مالیات ها، سطح پایین بهداشت، آموزش و پرورش و ترانسپورت و همچنین هزینه بالایی که دولت صرف ساختن استادیوم ها و تسهیلات برای برگزاری جام جهانی فوتبال در سال آینده می کند، معترضند. پلیس ضد شورش و سوار بر اسب وحشیانه با گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور به مردم یورش می آورند.

برزیل از سال ۱۹۸۵-۱۹۶۴ تحت یک دیکتاتوری نظامی قرار داشت. پایان خونتاهای نظامی در برزیل، آرژانتین و شیلی، سه کشور مهم و بزرگ آمریکای جنوبی، تولد دموکراسی و رشد اقتصادی بویژه در برزیل، برای بسیاری چه در آمریکای لاتین و چه در دنیا نویدی از یک تغییر مهم سیاسی و الگویی جدید در ساختارهای سیاسی- اقتصادی در کشورهای باصطلاح در حال رشد یا تحت سلطه میداد. این الگوی جدید، بویژه پس از سقوط شوروی و بلوک شرق، بعنوان الگوی جدید پیروزی دموکراسی بر سوسیالیسم و مرگ کمونیسم در مقابل کشورهای دیگر تبلیغ می شد.

اقتصاددانان بورژوا و ژورنالیست های خادم طبقات حاکم، رشد اقتصادی در برزیل را بعنوان یک پیروزی مهم سرمایه داری و دموکراسی بر کمونیسم و سوسیالیسم در آکادمی ها و رسانه ها، در تحقیقات دانشگاهی – علمی و تبلیغات رسانه ای اعلام می کردند. برزیل بعنوان یک الگوی موفق سرمایه داری و دموکراسی شناخته شده بود. اینکه در این نمونه موفق، فقر وسیع است، فاصله فقیر و غنی باندازه یک اقیانوس است، سرکوب سیاسی نه بشدت دوران ژنرالها، اما یک پدیده عادی است و فساد و ارتشاء یک خصلت دائمی نظام، گوش کسی بدهکار نبود.

از جمله مبلغین الگوی برزیل و ترکیه در همسایگی ایران که کشوری اسلام زده است، ملی – اسلامی ها و ناسیونالیست های پرو غرب وطنی بودند. اینها با بادی در غبغب الگوی برزیل و ترکیه را برای ایران توصیه و تبلیغ می کردند. همواره در مقابل کمونیست های کارگری و مایی که ضد سرمایه داری و مدافع سوسیالیسم حرف می زدیم، می پرسیدند: “اشکالی دارد ایران مثل ترکیه و برزیل شود؟”

اگر در آن مقطع در مقابل استدلالات ما در دفاع از یک نظام سوسیالیستی که آزادی، برابری و رفاه را برای همگان تامین می کند، شانه بالا می انداختند؛ و در برابر بحث و استدلال ما که در تمام این کشورهای “تازه رشد کرده”ی تحت دموکراسی فقر بیداد می کند، اختلاف فقیر و غنی وسیع و سرکوب سیاسی یک پدیده عادی است، ما را ایده آلیستهایی که بدنبال مدینه فاضله هستیم، می خواندند، اکنون که مردم در هر دو کشور به خیابان ها آمده اند و نارضایتی عمیق خود را از شرایط سیاسی و اقتصادی ابراز می کنند و با خشونت وحشیانه پلیس روبرو می شوند، قاعدتا باید زبانشان الکن شود.

کشورهایی که طی دهه اخیر از نظر اقتصادی رشد بسیار کرده اند و تحت دموکراسی قرار دارند، شاخص ترین آن برزیل و هند و تا آنجا که به خاورمیانه مربوط می شود، ترکیه بر مبنای تامین یک ارتش نیروی کار ارزان توانسته اند به این رشد اقتصادی دست یابند. درست است که در اثر رشد اقتصادی بیکاری در این کشورها کاهش یافته است اما دستمزدهای بسیار پایین، بیحقوقی کارگران، سرکوب پلیسی، فساد دستگاه حکومتی بمعنای شکل گیری جامعه ای بوده است که در آن اقلیتی به سرمایه های افسانه ای دست یافته اند و اکثریتی عظیم در فقر بسر می برند. اختلاف طبقاتی در این کشورها بسیار وسیع است. حقوق فردی وسیاسی مردم بسیار ناچیز و به آسانی قابل سلب است.

عجیب نیست که زنان در تمام این کشورها تحت خشونت گسترده و تبعیض جنسیتی قرار دارند. اگر در هند سنن و مذاهب عقب مانده ی عصر عتیق بعنوان یک بخش جدایی ناپذیر ایدئولوژی حاکم حفظ شده و این ایدئولوژی تا مغز و استخوان زن ستیز است؛ در ترکیه اسلام جایگاهی مهم در ایدئولوژی حاکم دارد و زن ستیزی اسلام نیز که بر کسی پوشیده نیست؛ در برزیل که از نظر فرهنگی از برخی نظرات مدرنتر است، مذهب کاتولیسیسم بخشی از ایدئولوژی حاکم است و طبقات دارا و حاکم از آن پاسداری می کنند. جالب اینجاست که پاپ جدید که آرژانتینی است و عکس هایش دست در دست ژنرالهای جنایتکار و قاتل حاکم بر آرژانتین در آرشیوها موجود است، قرار است بعنوان اولین سفرش در مقام پاپ به برزیل سفر کند.

رویا و توهم الگوی موفق برزیل برای آمریکای لاتین و کشورهای “در حال رشد” بعنوان سرمایه داری و دموکراسی، آلترناتیوی برای مردم کارگر و زحمتکش در مقابل کمونیسم و سوسیالیسم و ترکیه بعنوان مدلی برای خاورمیانه و شمال آفریقا، مدل سرمایه داری موفق و حکومت “اسلام معتدل” فرو ریخت و نقش بر آب شد. بورژوازی بین المللی در جدال طبقاتی مدام بدنبال ساختن و تبلیغ الگوهای موفقی برای سرمایه داری است. در مبارزه طبقاتی همیشه جاری در جامعه، خواست دستیابی به یک دنیای بهتر، یک جامعه آزاد و برابر و مرفه همواره زنده و موجود است. کارگر و زحمتکش، مردم عادی و محروم و مردم خواهان آزادی و برابری همیشه رویای یک دنیای بهتر و جامعه ای آزاد و برابر و مرفه را در سر می پرورانند و در شرایط معینی، تلاش برای تحقق این رویا را به خیابانها می کشانند.

خیزشهای توده ای و گسترده ای که طی چند سال اخیر در گوشه و کنار دنیا شاهد آن بودیم، از خاورمیانه و آفریقای شمالی تا اروپا و آمریکا از ترکیه تا شیلی و برزیل همگی بیانگر این عزم جزم مردم برای دستیابی به چنین دنیا و جامعه ای است. بورژوازی و طبقات حاکم فقط با پلیس و ارتش، گاز اشک آور و ماشین آبپاش و گلوله های پلاستیکی و آتشین به سراغ مردم معترض نمی آیند؛ مبارزه طبقاتی سنگر به سنگر به پیش می رود: از سنگرهای خیابانی تا سنگرهای ایدئولوژیک.

ایدئولوگهای بورژوایی با صرف میلیونها دلار هر زمان الگوی نظام سرمایه داری را با یک بزک و یک نوع ایدئولوژی در مقابل مردم می گذارند. اما در چند سال اخیر که بحران سرمایه داری ادواری با تمام قدرت یورش آورده است، همراه با کاهش نرخ سود، کاهش معیشت مردم، بیخانمان شدن و فقر مطلقی که میلیونها نفر به آن مبتلا شده اند، کل ایدئولوژی بورژوایی نیز به زیر حمله برده شده است. “سرمایه داری کار نمی کند” دیگر بعنوان یک فاکت از زبان مردم عادی حتی در جوامع غربی شنیده می شود. فریب و توهم دموکراسی بعنوان سیستمی که ضامن دخالت مردم در سرنوشتشان یا حفظ حقوق و آزادی آنها است در مقابل چشمان مردم دردیده شده است. مردم می دانند این سیستم جوابگو نیست؛ می دانند که یک سیستم انسانی تر و آزادتری باید جایگزین آن شود. مساله بر سر شکل دادن به یک مبارزه انقلابی برای به زیر کشیدن این سیستم و ساختن جامعه ای آزاد و برابر و مرفه، یعنی سوسیالیسم بر ویرانه های آنست. این امر ما و رسالت ماست. *

۱۶ ژوئن ۲۰۱۳