بمناسبت ٣١ خرداد روز پیشمرگ کومەله

جواب به سوالات یحیی دونداری توسط حسن رحمان پناه در باره جایگاه مبارزه مسلحانه و حضور و نقش نیروی پیشمرگ کومەله در این مبارزه . 

سوال: جنبش انقلابی مردم کردستان ایران که در اوایل به جنبش مقاومت نام برده می شد، ادامه انقلاب سراسری سال ١٣۵٧ مردم ایران بود و یا بر اساس زمینه حرکتها و جنبش های قبلی در کردستان بود و یا متأثر از هر دو بود ؟
حسن رحمان پناه : هیچ حرکت و جنبشی،بویژە حرکتهای عظیم اجتماعی یک شبه متولد نشده و رشد وگسترش نمی یابند، بلکه چنین جنبش هایی محصول تغییرو تحولات اقتصادی،اجتماعی و سیاسی درون جامعه هستند که گاه نهان و گاه به صورت اشکار خود را نشان میدهند.
شکل گیری جنبش مبارزات مردم کردستان در تقابل با رژیم تازه به قدرت رسیده اسلامی ریشه در حرکت عظیم و تاریخی تودەهای به پا خواسته مردم ایران در سال۵٧ خورشیدی علیه استبداد سلسله پهلوی دارد. جنبش سراسری مردم ایران در این قیام حرکتی برای کسب آزادی و تعیین سرنوشت سیاسی خود بود. این جنبش علیرغم مقاومت و فداکاری شایان تحصین در برابر ضدانقلاب هار و درنده اسلامی، به دلایل متعدد نتوانست به اهداف واقعی خود دست یابد و بە خون کشیده شد . در واقع در ٣٠ خرداد ۶٠ بود که آخرین میخ بر تابوت انقلاب مردم ایران کوبیده شد. اما جنبش مردم کردستان برای دفاع از دست آوردهای قیامی که برای آن فداکاری نموده بود و مزه شیرینش را در طول چند ماه حاکمیت انقلابی و مردمی ،بدور از استبداد سیاسی و دیکتاتوری مرکز در قالب شوراها و دیگر نهادهای دمکراتیک و مردمی چشیده بود،ادامه یافت.
جنبش مردم کردستان در دورە اخیر زاده قیام ۵٧ بود که در روند تکامل و حیات خود نشان داد که نه تنها ادامه خطی و ساده این قیام نیست، بلکه با تعمیق و رادیکالیزه کردن خواستها و مطالبات آن و با نشان دادن ابتکارات و نوآوریهای تازه در عرصه مبارزه کارگری،تودەای،زنان،نبرد مسلحانه و غیره ، به سازنده و تکامل دهنده قیام تبدیل شد. به همین خاطر و بە درست کردستان لقب “سنگرانقلاب ایران”را گرفت.
مبارزه و مقاومت مردم کردستان که در دور اول این جنبش تا یورش مجدد رژیم به کردستان در بهار سال ۵٩ به “جنبش مقاومت” و از دهه ۶٠ به بعد به عنوان “جنبش انقلابی مردم کردستان” معروف شد،با حضورپررنگ و قدرتمند جریان چپ و کمونیست کە در قامت سازمان”کومەله” تبلور یافت، خود محصول تحولات عظیم اقتصادی و اجتماعی دو دهه قبل از قیام ۵٧ بود.وجود یک جریان نیرومند کمونیستی از ویژگیها و تفاوتهای اصلی جنبش دور اخیر با جنبش های ماقبل آن بود. این ویژگی در همه صحنه های مبارزه سیاسی و اجتماعی سه دهه اخیر دیده میشود.
ادامه و سرزنده ماندن این جنبش نه در ادامه مبارزات محلی و منطقەای کردستان از جمله جمهوری مهاباد در سال ١٣٢۴ خورشیدی و نه در حرکت مسلحانه سالهای-۴٧ ١٣۴۶در مناطق محدودی از نوارمرزی،بلکه ریشه در تداوم قیام سراسری مردم ایران در سال ۵٧ و رشد و تکامل آن دارد.
سوال: همچنان که اطلاع دارید از جانب طیفی از فعالان قبلی جریانات سیاسی، به بهانه های مختلف نقش و جایگاه مبارزه مسلحانه را در جنبش کردستان به زیر سئوال می برند و آنرا منفی قلمداد می کنند، نظر شما در این باره چیست ؟
حسن رحمان پناه : به قدمت حیات سیاسی جمهوری اسلامی و یورش و فرمان جهاد این رژیم علیه مردم کردستان و مقاومت متحدانه مردم کردستان در همه عرصەها ،از جمله مقاومت و مبارزه مسلحانه ،نگرش ضدیت با این شکل از مبارزه ابتدا توسط حزب تودە ایران و سپس سازمان چریکهای فدایی (اکثریت ) به صورتی سازمانیافته شکل گرفت و اکنون نیز ادامه دارد.بنا براین، چنین نگرشی تازه نیست و صرفا مربوط به “طیفی از فعالان قبلی جریانات سیاسی” هم نیست، بلکه احزاب و سازمانهای معینی با مبارزه مسلحانه مخالفت و ضدیت کردەاند. البته این نگرش تنها مربوط به این دورە و چند جریان و افراد جداشده از احزاب سیاسی طرفدار نبرد مسلحانه با رژیم اسلامی نیست. بلکه یک نگرش اجتماعی و در همه جوامع و از جمله در ایران و کردستان نیز وجود داشته و دارد.این نگرش بیشتر توسط گرایش یا فکری حمایت و تئوریزه میشود که به گفتە خودشان و به ظاهرمخالف “خشونت” هستند. اما همین سازمانها و افراد “ضد خشونت” توضیح یا دلیلی برای اعمال زۆر و خشونت سازمانیافته و منظم دولت ها علیه مردم سرکوب شده از جمله مردم ستمدیده کردستان و دفاع مشروع از خواست و مطالبات خود ندارند که مبارزه مسلحانه بروزی از خشم و مقاومت در برابر استبداد و توحش دولت حاکم است. این نگرش تنها در عرصه مقاومت مسلحانه و “خشونت” مخالفت نمیکند ، بلکه در همه عرصەهای دیگر زندگی روزانه از جمله با خواستها و مطالبات کارگران، زنان،مردم ستمدیده، ضدیت می ورزد. آنها در بهترین حالت طرفدار “استحاله” یا رنگ آمیزی و حفظ نظام اسلامی و در وحشت از انقلاب و حرکت رادیکال و از پایین تودەها هستند.حمله و تعرض این نگرش به مبارزه مسلحانه در واقع یورش و تعرض به دست آوردهای مردم مبارز و مقاوم و ارزان فروش کردن، به جای ارزان فروش کردن درست تر است)آن در بارگاه لیبرالها و اصلاح طلبان حکومتی است .
تا جائیکه به دفاع مسلحانه مردم و سازمانهای سیاسی در کردستان مربوط میشود ،این مردم کردستان نبودند که دست به اسلحه بردە و به رژیم اسلامی تعرض نمودند، بلکه این جمهوری اسلامی بود که مردم کردستان را از زمین و هوا و با مدرنترین سلاحها و سنگین ترین نیرو و با فرمان مذهبی و حکم حکومتی مورد تهاجم همه جانبه قرار داد. برای نمونه به جنگ ٢۴روز شهر سنندج و مقاومت حماسی مردم و نیروی پیشمرگ در این شهر میتوان اشاره کرد . دفاع مردم کردستان ازخود از جمله مقاومت مسلحانه،تاکتیک درست در شرایط معیین در دفاع از حق حیات خود بود. سازماندهندەگان این عرصه از مبارزه بویژه کومەله برنقاط ضعف و قوت این تاکتیک اگاه بود. از نظر جریان کمونیستی در کردستان ،مبارزه مسلحانه در خدمت تقویت و تحکیم دیگر عرصەهای مبارزه از جمله مبارزه کارگری،زنان و مبارزه تودەای بودە و خواهد بود. مردم کردستان در مقاومت مسلحانه علیه استبداد مذهبی حاکم برایران هزینه زیاد دادەاند، اما دست آوردهای فراوانی نیز بدست آوردەاند،ازجمله حفظ جان دهها هزارجوان ما در جنگ ارتجاعی ایران و عراق ،وجود سرمایه انسانی عظیم در خارج کشورو جلوگیری از تثبیت حاکمیت رژیم اسلامی در کردستان بعد از ٣۴سال، از دست آوردهای بارز و ملموس مقاومت تودەای از جمله مبارزه مسلحانه است.
سوال: ارزیابی شما ازنقش و جایگاه کومه له و نیروی پیشمرگ آن دراین دوران چیست ؟
حسن رحمان پناه : ارزیابی از جایگاه کومەله در این امکان محدود ممکن نیست. اما اگر در چند جمله کوتاه به نقش و جایگاه کومەله اشاره کنم ،میتوانم بگوییم که کومەله جریانی کمونیست در کردستان بود که جامعە و سیاست را متحول کرد.سیاست را از رسالت یک عدە نخبه، به امر عمومی و همگانی ،بویژه کارگر و ستمدیدگان تبدیل کرد. انسان کارگر و زحمتکش را از حاشیه تحولات به متن رویدادها آورد و نقش واقعی و شایسته آنان را نشان داد.حرمت و ارزش کارگر را از انسانی توسری خور به نیروی اجتماعی عظیمی که شایسته اداره اجتماعی،اقتصادی و سیاسی جامعه است،نشان داد. زن را از قید وعبودیت مرد و مذهب رهانید و مکان شایسته آن را در جامعه و سیاست و مبارزه به همگان اثبات نمود. سیاست را از دوز و کلک بازی و کار زیر به زیر و دیپلماسی فاسد به امر عادی و روزانه در میان مردم کردستان تبدیل کرد. استقامت و اعتماد به نفس را به تودەها داد وآنان را بر نقش تآثیرگذار و سرنوشت ساز خود اگاه نمود.تودەها را از زائده سیاست احزاب ناسیونالیست و دنباله روی از جناحهای بورژوازی درنبرد درون خانوادگی آنان و تبدیل شدن به ارتش ذخیره امپریالیستی در تحولات داخلی کردستان،ایران و منطقه اگاه و برحذر داشت. به نبرد مذهب و خرافه پرستی رفت و به هراندازه که توانست این ایدئولوژی را که در طول تاریخ در خدمت طبقات استثمارگر بوده، طرد و افشا نماید، به همان اندازه نیز خوداگاهی را در میان جامعه گسترش دادە و انسان را بر حاکمیت برسرنوشت خود و دوری از خرافه قضا و قدر به تغییر بر اساس مصالح و منافع مادی و زمینی خود اگاه نمود و بی نفوذی سازمانها و جریانات متشکل مذهبی در کردستان از سنی و شیعه،تمامآ مدیون کار اگاهگرانه و فعالیت روزانه کومەله است
بی شک نیروی پیشمرگ کومەله بعنوان بازوی مسلح و قدرتمند جریان سوسیالیست و چپ در کردستان در جاانداختن و تثبیت این سیاستها و روشهای مبارزاتی، تقویت روحیه مردم معترض و مبارز،زنده ماندن جنبش انقلابی کردستان و زانو نزدن در برابر رژیم اسلامی و ارتجاع داخلی، نقش تاثیرگذار،غیرقابل انکار و مملو از فداکاری و جانبازی را داشت . بدون وجود و حضور این نیرو بسیاری از این سیاستها،دست آورد و اقدامات ممکن نمی گردید.
سوال: آینده این جنش را چگونه می بینید واز دیدگاه شما پیروزیش در گرو چیست ؟

حسن رحمان پناه : اگر منظور آینده جنبش انقلابی مردم کردستان، نه تنها مبارزه مسلحانه باشد، که خود بخشی از این جنبش بوده و میباشد،آینده و پیشروی این جنبش در گرو اتخاذ سیاست،تاکتیک و استراتژی جریان سوسیالیستی و چپ در درون آن است.سیاست و استراتژی که بخشی از آن، در طول حیات این جنبش و از دلایل اصلی سرپا نگهداشتن آن ، یعنی مبارزه فعال با سموم توهم و خوشباوری،تسلیم طلبی و امید واهی بستن به جناحهای حکومتی و لیبرالهای شرمنده و اصلاح طلبان رانده از قدرت و سرکوب، و پرسه زدن درسالن اجتماعات “پراگ،استکهم ١و٢”و جاهای دیگر و همچنین چشم به راه ناجی بودن از بیرون مرزها از جمله دخالت نیروی خارجی و بویژه قدرتهای امپریالیستی و تکرار سناریوی افغانستان،عراق،لیبی و سوریه در ایران و کردستان است .دست آوردهای تاکنونی مبارزه آزادیخواهانه مردم کردستان محصول رنج،فداکاری،جانبازی و اگاهی و اتحاد این مردم و تشخیص سیاستها و مواضع انقلابی و همسویی و دفاع از آنها است . استراتژیی که تغییر و تحول را نه حاصل مماشات و زدوبند از بالا ،بلکه محصول اگاهی،مبارزه و اتحاد تودەهای ستمدیده می داند.
اگر زیاد به دوردستها برنگردیم،تجربه قیام ۵٧مردم ایران،رویدادهای سال ١٩٩١ در عراق و وقایع و رویدادهای دو سال اخیر در سوریه نشان داد که در کشورهای استبدادی خاورمیانه، مردم کردستان به تنهایی قادر به کسب خواستها و مطالبات حق طلبانه خود از رژیم مرکزی نیستند. بلکه کم دردسرترین مسیر که در عین حال، کم هزینەترین و کم آزارترین مسیر پیروزی نیز میباشد ،پیوند مبارزاتی و استراتژی مردم کردستان با مردم آزادیخواه و جنبش های اصیل و پیکارجوی انقلابی در سرتاسر ایران ،در نبرد و مبارزه متحدانه علیه استبداد و استثمار نظام و طبقه حاکم و ایجاد جامعەای دمکراتیک در این جغرافیا است.جامعەای که به رسمیت شناختن حداقل مطالبات مردم سراسر ایران و کردستان در قانون اساسی آن از جمله “جدایی دین از دولت،برابری کامل حقوق زن و مرد در همه عرصەها، آزادی بیان،نشر،عقیده،مطبوعات،حزب و تشکلهای کارگری و صنفی،به رسمیت شناختن حق ملل ساکن ایران بر سرنوشت خود تا حق جدایی و تشکیل دولت مستقل و دیگر خواستها و مطالبات دمکراتیک ،بخش جدایی ناپذیر از هویت و قانون اساسی آنرا تشکیل دهد.
بدست آوردن و تحقق این خواستها، گام مهم و اساسی برای نیل به سوسیالیسم و حکومت کارگری است که تشکیلات کومەله از بدو ایجاد تا کنون، و نیروی پیشمرگ کومەله نیز طی٣۴سال گذشته برای بدست آوردن آنها، فداکاری و جانبازی نموده و سرمایه انسانی و با ارزشی را فدا نموده است .
درپایان و درگرامیداشت یاد همه کمونیستها و مبارزینی که در صفوف حزب کمونیست ایران و کومەله و بویژه نیروی پیشمرگ آن، که در سالگرد این نیروی رزمنده قرار داریم، جانباخته ، فداکاری و جانبازی نموده و یا هم اکنون در قید حیات هستند و در شکل دادن به این تاریخ افتخارآفرین نقش داشتەاند، سرتعظیم فرودآورده و به آنان درود میفرستم .