۲٨ سال از ۲٨ خرداد گذشت

۲٨ سال از ۲٨ خرداد گذشت
یادی از رفقای جانباخته ام در این روز و اشاره ای گذرا به عوارض جنگ طلبی حزب دمکرات در آن مقطع زمانی

بامداد روز ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۴ صدهها خودرو نیروهای نظامی رژیم اسلامی مجهز به سلاحهای سنگین به روستاهای سرده ره ، موی، عباس آباد و تازه آباد از توابع قمری و تیلکو حمله نمودند. رفقای پیشمرگ کومه له که در این منطقه بودند دست به مقابله با نیروهای رژیم زدند. رژیم اسلامی به مدت بیش از ۱۵ ساعت و هر بار با نیروی تازه نفس برای تسخیرمواضع پیشمرگان کومه له دست به پیشروی زدند که هر بار با متحمل شدن تلفاتی سنگین مجبور به عقب نشینی میگشتند. طبق اخباری که در آن مقطع به ما رسید آمار کشته و زخمیها دشمن از مرز ۱۵۰ نفر گذشته بود. نبردی سخت و نابرابر، اما سرشار از فداکاری و حماسه آفرینی رفقای پیشمرگ کومه له طرح نابودی واحدهای ما توسط رژیم را خنثی و پوزه نیروهای مسلحش را به خاک مالیدند. این حماسه بدونه تلفات نبود. رفقا: صدیق خالقپناه(نظام)، کبری مارنج ، فاروق شرفی معاون فرمانده دسته و رفیق ثانیه بهرامی پیشمرگ و معاون فرمانده دسته یکی از واحدها درجنوب کردستان جانباختند و قلب مالا مالشان با عشق به رهایی بشریت از استثمار سرمایه داری و امید به استقرار دنیایی آزاد و برابر،به دوراز فقر و گرسنگی از طپش باز ایستاد و با فداکاری خود ادامه زندگی را برای دیگر همرزمانشان به ره آوردند. (متأسفانه عکسی از رفقا صدیق و کبری را در دسترس نداشتم)، یاد عزیزشان برای همیشه گرامیست چون آرمانشان که از بین بردن نابرابری بود، خود والا و گرانقدر است.
برای اطلاع مشتاقان فعالیت نظامی در گذشته ، من مختصری از شرایط وسیاست نظامی حاکم در آن مقطع زمان را بازگو میکنم. خوشبختانه شاهدان زنده زیادی هستند که میتوانند نوشته من را تکمیل و یا اصطلاح کنند .
در خرداد ۱۳۶۴ واحدهایی از گردان کاوه دیواندره و واحدهایی از پیشمرگان نا حیه سنندج و گردان شاهو کامیاران توسط کمیته منطقه جنوب برای فعالیت در منطقه قالقالی و قمری به نا حیه دیواندره اعزام شدند. واحد ما نیزبه عمق مناطق اشغالی در اوباتو و قره توره اعزام شد. این ماموریت ها به دنبال جنگ و گریزهای بسیارطولانی با حزب دمکرات در دستور قرار گرفت. جنگی که حزب دمکرات آغازگرش بود و میخواست که احزاب دیگر در کردستان، در مقابل زورگویی هایش سر فرود آورند تا بتوانند به تنهایی با رژیم جنایتگار اسلامی بر سر سرنوشت مردم کردستان معامله و بندو بست نمایند. اما تاریخ واهی بودن خیالات آنها را به اثبات رسانید. پس از شکستهای پی در پی بویژه در جنوب وعلل الخصوص پس از شکست در نرملاس شلیر( که آخرین توان نظامی حزب دمکرات بکار گرفته شد) آموختند که کومه له یک جریان توده ای است و قادر به از بین بردن و یا به کرنش درآوردنش نیستند .حزب دمکرات پس از این شکست سخت، تمرکز سراسری خود را بر هم زد و نیروهایش را به مناطق قبلی خود بازگردانید. این حزب جدا از متحمل شدن تلفات سنگین در این یورشها فرمانده کل نظامی خود “سرگُرد” علیار(وی را با این نام مورد خطاب قرار میدادند و ایشان در مسیر بازگشت در یکی از نقاط مرزی بر اثر خمپاره باران نیروهای ج_ اسلامی کشته شد. طبق اخباری وی در این اواخر علیرغم رهبری جنگ طلبش،موافق ادامه جنگ با کومه له نبود ) را از دست داد .
ماهها جنگ و گریز با حزب دمکرات همراه با نبودن استراحت و سو تغذیه، نیروهای ما را کاملا به استهلاک برده بود، صدها نفربخصوص از میان پیشمرگ تازه کار، سلاحهای خود را بر زمین گذاشته بودند، تلفات ناشی از جنگ بر روحیه نیروها تاثیرات منفی خود را بر جای گذاشته بود.دلسردی و ناامیدی در میان مردم برای سرنوشت نا معلوم این جنگ تحمیلی به اوج خود رسیده بود(حزب دمکرات در مقابل اعلام آتش بس یکجانبه کو مه له بر طبل جنگ ، جنگ تا پیروزی میکوبید و به صدها قطعنامه دسته جمعی مردم شهر و روستاهای کردستان با درخواست آتش بس وقعی ننهادند).
حزب دمکرات ناکامیهای نظامی خود را در مقابل انسجام و عزم راسخ پیشمرگان کومه له دید و از تعرضاتش کاسته شد. کومه له سیاست فرعی کردن جنک با حزب دمکرات را مبنای فعالیت خود قرار داد. ما میخواستیم فعالیتهای خود را علیه رژیم و بازگشت دوباره به میان مردم منطقه را در اولویت قرار دهیم، اما موقعیت بسیار فرق کرده بود. رژیم اسلامی در این زمان، فرصت را برای اجرای برنامه های خود به غنیمت شمرده بود. آنها با آوردن گردانهایی از دیگر استانهای ایران و منجمله واحد هایی از لشکر قدس و تمرکز نیرو در منطقه، در کمین بنشستند که نیروی پیشمرگ را به دام اندازند. گردانهایی از این تمرکز عظیم در پادگانی موقت در شمال شرقی شهر دیواندره مستقر شدند وتا بهارسال ۶۵ هم همانجا ماندند. در مقابل نیروی ما که تمام اولویتش به خنثی کردن طرحهای حزب دمکرات اختصاص یافته بود سر رشته فعالیتهای قبلی خود علیه رژیم را از دست داده بود. پیشمرگان کومه له قبل از آن، با برنامه، آماده گی و اطلاعات کافی پایگاههای رژیم را یکی پس از دیگری تسخیر میکردند و یا زیر ضربات سنگین قرار میدادند، اما اینبارحتی ازحضور این تمرکز رژیم ، برنامه و اهداف آنها بخشاٌ بی اطلاع بودند. بله، جنگ تحمیلی توسط رهبری حزب دمکرات و پافشاری شخص قاسملو از ادامه جنگ جدا از ضربات جبران ناپذیر به نیروی مسلح، داغدار کردن هزاران خانواده پیشمرگ دمکرات و کومه له در کردستان، بزرگترین خدمت را به جمهوری اسلامی نمود. آری همانطور که گفتم ما قبل از درگیری تمام عیار با حزب دمکرات موفقیت نبرد را در تعرضی بودن و ضربتی(پارتیزانی) بودن عملیاتها میدیم، اما به دنبال موقعیت پیشآمده اینبار نیروهای رژیم اسلامی در تعرض بودند و ما بیشتر از خود دفاع مینمودیم. در برخی موارد در۲ جبهه (همزمان با رژیم و حزب دمکرات، منجمله درکندولان سرشیو سقز ) درگیر بودیم. جدا از فاکتور عوارض جنگ طلبی حزب دمکرات، تصمیم نسنجیده مسئول کمیته منطقه جنوب و کمیته اجرایی وقت کومه له در تحلیل از نیروهای خود و رژیم و انتخاب دراهداف ماموریت ها در آن شرایط از دیگر عواملی بودند که نیروهای ما را درموقعیت ضربه پذیری بیشتری قرار داده بود. در واقع نیروهای رژیم برنامه نابودی واحدهای ما را درهر جای ممکن درکردستان و منجمله در اطراف دیواندره را در دستور داشتند. در انجام ماموریت پیشمرگان کومه له در منطقه قمری، با چند مورد گریز زدن به نیروهای رژیم ( منجمله در نزدیک روستای دباغ دیواندره) رشته تعقیب توسط رژیم را دچار اختلال نمودند. ولی در ادامه این تعقیب و گریزها بود که رفقای ما در نزدیک روستای عباس آباد به محاصره در آوردند که مختصری از آن را در اول نوشته ام بیان کردم. نمونه های زیادی از فعالیت سیاسی و نظامی را میتوان نام برد که مهر عوارض جنگ طلبی حزب دمکرات علیه کومه له را بر خود داشت. در واقع فعالیتهای ما، دیگر از لحاظ توان و حدود و ثغور، بمانند گذشته نبود و این آن هدفی بود که جمهوری اسلامی از طریق حزب دمکرات بمانند پیش شرط مذاکره به دنبالش بود و بدان دست یافته بود. مذاکراتی که حزب دمکرات رهبران خود را در گروش گذاشت و طعمه سیاستهای رژیم جنایتکار ج_اسلامی شدند.
فعا لیت نظامی در آن مقطع برجسته بود، هر چند این به معنای این نبود که این شکل از فعالیت به تنهایی میتوانست کار رژیم را در کردستان یکسره کند. این عرصه از فعالیت در کنار مبارزات و جنبشهای دیگر معنی خود را میافت(مبارزات کارگری، جنبش زنان، جنبش دانش آموزی و اعتراضات توده ای و… )، جنبشهایی که مستقل از فعالیت نظامی سوخت و ساز خود را دارد و باید جبهه اصلی نبرد با رژیم اسلامی را شکل دهد. اما همانطور که در بالا بدان اشاره رفت تضعیف این نیرو در آن مقطع فرصت را به رژیم داد که مناطق را بیشتر و سریعتر اشغال کند. تعرضات خود را به دیگر جنبشها در جامعه تشدید بخشد، از نظر نظامی خود را بیشتر تحکیم کند و بر جو خفقان و ارعاب بیفزاید. در واقع جنگ طلبی حزب دمکرات علیه کومه له برکتی شد برای رژیم در پیشبرد سیاستهایش در کردستان.
بهترین تجلیل و گرامیداشت یاد عزیزان جانباخته ما ارج نهادن به آرمانهای آنهاست ، آموزش از کمبودها و اشتباهات وبخصوص نشان دادن سیاستهای غلطی است که در زندگی و مرگ انسانها و سرنوشت یک جامعه تاثیر داشته است. سیاستهایی که حزب دمکرات با پیام لبیک به خمینی در مهاباد، ارائه طرح چند ماده ای در مقابل طرح هیئت نمایندگی خلق کرد، جنگ با کومه له، اتحاد عمل با مجاهدین و بنی صدر جنایتکار و دهها سیاست دیگرضربات خود را به جنبش انقلابی و رادیکال در کردستان وارد آورد. سیاستهایی، اما در شکل و شمایلی دیگر،آکنون با شتاب بیشتری از جانب سازمان زحمتکشان به رهبری آقای عبدالله مهتدی دنبال میشود. این امری است مهم، که نباید گذشت زمان موجب فراموشی خطاهای تاریخی شود، امری که ما را از تکرار اشتباهات بر حذر میدارد. امری که مردم کردستان نباید نسبت به احزاب ناسیونالیستی(بجای خواست و آرمانها ی اکثریت مردم، به قدرت رسیدن حزب خود و شریک شدن در قدرت، تنها هدفشان است) دچار توهم شوند.
ابراهیم رستمی _ خرداد ۱۳۹۲