بخش دولتى، بخش خصوصى

مظفر محمدی

"از این جیب به آن جیب!"

مساله خصوصی کردن اقتصاد ایران مدتها است  بحث مسئولین دولتی و محافل و دست اندرکاران مسایل اقتصادی ایران است. کار به جایی رسیده که این بازی سرمایه داران به مساله و مشغله طبقه کارگر نیز تبدیل شده است.

اما طرفداران و مخالفان خودی خصوصی کردنها، هردو دروغ میگویند. در موارد متعدد، خصوصی کردن به معنای دست به دست شدن داراییهای مملکت در میان نهادهای دولتی و نظامی است.

نمونه زیر و اخیر به اصطلاح خصوصی کردن نشان میدهد که بخش دولتی و خصوصی هر دو یکی اند و به اعتراف منتقدین خودی  دولت هم ، این یک بازی "از این جیب به آن جیب" است.

"موسسه مالی اعتباری مهر" که در سال ١٣٧٢ با سرمایه  یک میلیون تومانی "اهدایی" خامنه ای و توسط بسیجیان، این نهاد نظامی  سیاسی دولتی تاسیس شده است اکنون (١٣٨٧) معامله ١٧٧ میلیارد تومانی انجام میدهد.

یکی از شعبات این موسسه به نام "مهر اقتصاد ایران" تا کنون ۳۳ درصد تکنوتار، هشت درصد توس گستر،  چهار درصد مالی و اعتباری سینا، چهار درصد لوله سدید، ۱۱ درصد توسعه صنعتی و برخی دیگر از شرکت ها و موسسات را در  اختیار داشته وبه یکی از بزرگترین شرکت های مالی و اقتصادی ایران تبدیل شده است.علاوه بر این ها این  شرکت مالک و صاحب ۵ درصد سهام فولاد مبارکه به ارزش ۳۰۸ میلیارد تومان، ۲۰ درصد سهام آلومینیوم ایران (ایرالکو) به ارزش ۴۵ میلیارد تومان، و اخیرا‌ ۴۲.۵  درصد سهام  کارخانه تراکتورسازی تبریز به ارزش ۱۷۷میلیارد تومان است.

بنا به گزارش رسانه های داخلی،  شرکت «مهر اقتصاد ایران» یکی از شش شرکت سرمایه گذاری است که موسسه مالی اعتباری مهر آن را راه اندازی کرده است. این موسسه مالی – اعتباری که نزدیک به ۱۵ سال با نام «صندوق قرض الحسنه بسیجیان» فعالیت می کرد، کارکردی شبیه به یک بانک سرمایه گذاری دارد

در سال ۱۳۷۳ خورشیدی، قانونی در ایران تصویب شد که بر اساس آن، قوای نظامی اجازه یافتند تا در پروژه های عمرانی دولت سهیم شوند و اجرای آن را به عهده گیرند. موافقان این طرح پیش از هر چیز بر توانایی سپاه پاسداران  اشاره می کردند که به گفته آنها در زمان جنگ نصیب این سازمان عظیم نظامی شده بود.

   آن سال ها، همزمان بود با راه افتادن بنیادهای تعاون گوناگون توسط نظامیان در بخش های مختلف ارتش، سپاه و نیروی انتظامی. بنیاد تعاون سپاه، بنیاد تعاون بسیج، بنیاد تعاون ناجا و بنیاد تعاون ارتش، عمدتا با اهدافی چون کمک به کارکنان خود راه اندازی شدند.

 این بنیادها که کاملا از دسترس خبرنگاران دور هستند، عمدتا علاقه ای به بازتاب فعالیت هایشان در رسانه ها ندارند و خبرها درباره آنها بیشتر به شایعاتی خلاصه می شوند که از طریق منابع غیر رسمی منتشر می شوند. آنها با نام های مختلف در معاملات حاضر می شوند و عموما تلاش می کنند ریشه های اصلی شرکت هایشان فاش نشود. بر اساس گزارش های همین منابع غیر رسمی، این بنیادها، با تاسیس دهها شرکت در زمینه مختلف، فعالیت اقتصادی بزرگی را در ایران آغاز کرده اند و در راس آنها بنیاد تعاون سپاه با «شرکت مالی اعتباری انصار» و بنیاد تعاون بسیج با «شرکت مالی اعتباری مهر» قرار گرفته اند.

در ایران، نهادهای نظامی، خصوصا سپاه پاسداران و شاخه شبه نظامی آن به نام "بسیج"، زیر نظر خامنه ای اداره می شوند و مصونیت نانوشته آنها بر کسی پنهان نیست. در این میان ناظران مسایل اقتصادی می گویند که این نهادهای نظامی، در کنار فعالیت های اقتصادی علنی در اجرای پروژه های سودآور دولتی، عملا با نام های گوناگون و زیر عناوینی چون شرکت های سرمایه گذاری "خصوصی"، کارخانه ها و مراکز اقتصادی مهم را تصاحب میکنند.

انتشار گزارش هایی چون خبر فروش کارخانه تراکتورسازی تبریز به شرکتی که وابستگی خود را به موسسه مالی اعتباری مهر پنهان نمی کند، از نظر خبرگزاریهای اقتصادی ایران، معامله ای "از این جیب به آن جیب" است.  به این معنا که در نهایت این کارخانه به بخش خصوصی واگذار نشده است و تنها کنترل آن در حاکمیت چند لایه ایران، از دست "قوه مجریه" خارج شده و به دست مجموعه ای افتاده است که توسط سپاه پاسداران اداره می شود. 

لازم به ذکر است که باز به نظر کارشناسان اقتصادی خودی جمهوری اسلامی، قیمت های در نظر گرفته شده برای دارایی شرکت (کارخانه تراکتور سازی تبریز) در مقایسه با قیمت واقعی، صدها برابر کمتر است. اینها میگویند که این رقم حتی قیمت زمین خالی آن نیست، چه برسد به کارخانه ای با امکانات و تجهیزات و خطوط تولید و انبارها و ورزشگاه و … و این کاری جز حراج دارایی های مملکت تحت پوشش  حقه بازانه انتقال  از دولتی به خصوصی نیست.