مضحکه انتخابات و تقلاى تهوع آور ملى – اسلامى ها

“انتخابات” حکومتی تا همینجا یک خاصیتی که داشته چهره اپوزیسیون کذایی ملی – اسلامی یعنی رانده شدگان از حکومت٬ توده ای اکثریتی ها و لیبرال – اسلامی های رنگارنگ و رسانه های فارسی زبان دولتهای غربی نظیر بی بی سی و امثال آنها را بیش از پیش برملا کرده و نشان داده که این طیف حتی اگر صدبار هم از خود انتقاد کند و از سیاست و خطی که در ایران مردم آنرا بعنوان “خط خیانت” میشناسند اعلام برائت کند٬ اما بهیچوجه ازا ین سیاست جدایی پذیر نیست. 
این بارهم همینها که خودرا آشکارا مخالف انقلاب معرفی میکنند٬ بار دیگر به صف شده اند تا بازی کثیف دفاع از یک جناح حکومت را تکرار کنند. این بار هم کاندیدای آنها نظیر سال ٨٨ حتی در حرف هم یک کلمه از “اصلاح” و تغییر و رفرم کذایی ای که اینها گویا از آن دفاع میکنند٬ سخن نگفته است. اما این طیف جریانات بورژوایی در شرایطی که مساله اصلی مردم ایران خلاص شدن از شر کل حکومت است٬ فعالانه تحت عناوین گوناگون به کاروان حسن روحانی پیوسته اند و همصدا با امثال رفسنجانی و خاتمی٬ مردم را به شرکت در مضحکه انتخاباتی و رای دادن به او ترغیب میکنند. روحانی که اکنون لقب “دکتر” را یک بار هم از نام او جدا نمیکنند٬ یک آخوند مرتجع و جنایتکار است که در طراحی و سازماندهی ماشین جنایت اسلامی در بالاترین سطح نقش فعال داشته است. حسن روحانی دبیر سابق “شورای امنیت ملی” جمهوری اسلامی یعنی ارگان اصلی سرکوب و جاسوسی و سانسور و کشتار حکومت و عضو کنونی آن است. او عضو “مجلس خبرگان”٬ عضو “مجمع تشخیص مصلحت نظام” و نماینده مجلس اسلامی و امثال اینها است. همین مناصب کل شخصیت این موجود خبیث را بخوبی بر ملا میکند. نشان میدهد که این شخص در کنار رفسنجانی و وزیر اطلاعات و وزیر کشور و رییس پلیس و نیروی انتظامی و فرماندهان نیروهای مسلح حکومت٬ سازمان دهنده و استراتژ تمام جنایات و سیاستهای ضد مردمی این رژیم در تمام سالهای گذشته تاکنون بوده است. در مورد کارنامه روحانی زیاد میتوان گفت و همه ملی اسلامی ها و توده ای- اکثریتی ها و طیفهای مختلف ضد انقلاب و راست و پرورژیمی همه اینها را میدانند. اما شرم نمیکنند. بلکه وقیحانه چشم در چشم مردم دروغ میگویند و همه اینها را توجیه میکنند. گویا حمایت اینها از آخوند حسن روحانی با هدف تضعیف ولی فقیه و تکرار سناریوی ٨٨ است. اینها از سناریوی ٨٨ آن بخش را که مردم میلیونی به خیابان آمدند و فریاد مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر جمهوری اسلامی سردادند٬ بهیچ وجه مد نظر ندارند. برعکس خیلی از اینها در همان سال ٨٨ با انقلاب و خیزش مردم مخالفت کردند و گفتند و هشدار دادند که در کف خیابان دارد زیاده روی صورت میگیرد و مثل “قطاری است که به سرازیری افتاده” و دیگر برای امثال موسوی “قابل کنترل و ترمز کردن نیست” و امثال اینها. از تکرار سناریوی ٨٨ این طیف ملی اسلامی منظورشان به بازی گرفته شدن طیفهای حاشیه ای و رانده شده ای نظیر موسوی و رفسنجانی در سوخت و ساز حکومت اسلامی است. بازگشت به دامان حکومت و حفظ نظام کثیف اسلامی و جلوگیری از انقلاب و به میدان آمدن مردم٬ امر اصلی این جماعت است. اتفاقا سناریوی ٨٨ اگر یک درس داشته باشد همان است که ما از ابتدا تاکید کردیم که جناح های حکومت و پادوهای آنها را باید تماما طرد و منزوی کرد و باید کل نظام را نشانه گرفت و گرنه انقلاب مردم به شکست خواهد رسید.
در واقع امروز در ایران یک صف بندی جدی و اساسی میان کارگران و مردم که میخواهند خودرا تماما از شر حکومت اسلامی و سنتها و قوانینش برای همیشه خلاص کنند٬ در مقابل طیف ها و نیروهای بورژوایی رنگارنگ ضد انقلاب و مدافع نظام اسلامی بوضوح قابل تشخیص است. برخی از این طیف مستقیما خودرا مدافع نظام نمیدانند٬ برخی نجات نظامشان را در گرو کنار زدن ولی فقیه می بینند اما همه این نیروها از ترس به جریان افتادن انقلاب مردم در عمل حتی همین را هم دنبال نمیکنند. شماری از اینها نظیر فرخ نگهدار از چهره های سازمان اکثریت صراحت بیشتری دارند و رک و راست اعلام میکنند که قبلا علیه ولی فقیه بوده اند و اکنون از ولی فقیه حمایت میکنند یا نظیر گنجی بعد از سالها فیلسوف بازی و مخالفت با ولی فقیه٬ میگوید سرنگونی حکومت اسلامی به زیان مردم است و جامعه را عقب میکشد! با کمی دقت میتوان فهمید که کل طیف بورژوایی در برابر فضای سیاسی جامعه که سرنگونی طلبی و انقلابی گری بر آن غالب است٬ به صورت آشکار یا بصورت شرمگینانه و ریاکارانه مخالف سرنگونی طلبی است و عملا از حفظ نظام کثیف اسلامی دفاع میکنند.
روشن است که اپوزیسیون پرورژیمی٬ دشمن خواستها و مصالح مردم است و باید طرد و منزوی شود. اینها امروز بار دیگر میخواهند نفرت و خشم مردم از کل حکومت را متوجه یک جناح حکومت کنند و نظام کثیف و چپاولگر و ضد انسانی اسلامی را از زیر ضرب بیرون برند. جماعت اسلامی مرتجع و آخوند زده میخواهد جامعه ای را که خلاصی از شر حکومت توحش و ارتجاع و چپاولگری را دنبال میکند عقب بکشد و به دنباله روی جناحهای حکومت تبدیل کند. کل طیف اپوزیسیون ملی اسلامی و پرورژیمی وحشت زده شاهد اینست که جامعه ایران بشدت انقلابی و ضد حکومت است٬ صفوف حکومت در هم ریخته است و آلترناتیوهای راست به بن بست و شکست رسیده است. بر متن این شرایط است که میتوان مطمئن بود این جست و خیز و هیاهوی راست و این تقلاهای دلالان سیاسی ورشکسته نیز با تلاش تمام نیروهای رادیکال و کمونیست و کارگری و انقلابی نقش بر آب خواهد شد. ١۴ ژوئن ٢٠١٣*