برائت ازمشرکین تکلیف شرعى است! بشتابید, دستجمى اش صواب بیشترى دارد!

پس از ارتکاب جرم , یعنی اعلام علنی استعفای کتبی و مستدل ِ من و آقای روحانی از شورا, بلافاصله موج واکنشهای مرئی و نامرئی, ابتداء به صورت اعلام ضربه شوک و ناباوری و آه و ناله و افسوس….بر سرما ریخت. ازایمیل و نامه و تلفن بگیرید تا یک سونامی کامنت هیجان زده فیسبوکی خطاب به من یا هردوی ما. ناگهان اعضاء و افرادی از گروه وسیع فیسبوکی ام , که تا آن زمان حتی یک خط هم ازآنان ندیده بودم, با اسامی و عکسهای ناشناخته وارد میدان شدند, یکی ازیکی شوکه تر و«احساساتی تر»!
یکی قربان صدقه ما می رفت که برگردیم, دیگری هوشمندانه انذار می داد از تکرار آن حرفها پرهیز شود و دهانمان را آب بکشیم(اشاره می کرد به گناهان مندرج دراستعفاء ), سومی با ابراز نارحتی – که حتی ازغذاخوردن هم افتاده – اصرار داشت به کشور چتر و کلاه , منزل آنها رویم و در گوشه ای آسوده و گرم و نرم , دوراز واقعه در دامن مطبوع میهمانی , کمی خستگی درکنیم و صبر کنیم تا با «آنها» صحبت شود و امکان بازگشت فراهم شود!….یکی ازدوستان نزدیک مجاهدین نیز با لطف زبان و استاد استاد گفتن بیش از حدّ ما را خجالت می داد. با اظهار احترام و محبت اصرار داشت:
«شما بزرگواران طبیعتا چنین تصمیم گیری برایتان ساده نبوده است چرا که تاثیر آن را برای شرایط کنونی میتوانید متوجه شوید. اما باز هم از شما درخواست میکنم صبر داشته باشید.. .. بهر روی شما بزرگوار و آقای روحانی عزیز را بنده بسیار عزیز میشمارم و همانگونه که قبلا هم گفتم چشم امید آن دارم که در روزهای آینده شورا بتواند به یک جمعبندی برسد و با شما عزیزان به یک راه حل واسط برسد ….»
البته تردید ندارم که شماری از خانمها و آقایان به راستی از رفتن ما دلگیر و ناراحت بودند. تلاش می کردند مگر آب رفته به جوی بازگردد. این جانب هم با روی خوش , سپاسگزاری و اندکی توضیح مسائل …سعی داشتم ناراحتی و هیجانات شخصی آنها کاهش یابد و اندکی آرام گیرند…. تا آن نشست ۱۷ ام خرداد انجام شد و کوه ۵۰۰ نفره یک موش آلوده زایید و به جای پاسخ و شرح و بسطی در جواب متن استعفا و آنهمه نکات مطروحه, ناگهان یک «توطئه» کشف شد و ما همراهان ۳۲ سال آزگار با جوانمردی تمام به « شناعت و شقاوت و خیانت» متهم شدیم!….
پس از اطلاع از مفاد بیانیه شورا و آن لشگرکشی و فحاشی و وقاحت پارانوئیک , دلشکسته به برخی ایمیلها و ناصحان چند سطری نوشتم. مثلاً به همان جناب که معجزه ای را قریب الوقوع می دید و ضمن توصیه به صبر و حوصله بشارت نیک می داد نوشتم:
« آقای … گرامی, آیا شما منتظر همچو بیانیه ای بودید که ما را به صبر و حوصله دعوت می کردید؟ خودتان با وجدانتان خلوت کنید , … آیا مردانی را در سن و سال و با این سابقه مبارزاتی باید با لشگرکشی مورد اتهام و …. قرار داد؟ من در نهایت آرامش روحی و صداقت قلبی این چند سطر را خطاب به شما می نویسم زیرا پیوسته محترمانه با این جانب سخن گفته اید. اما اگر شما هم ناگهان به همان لجن پراکنیها معتقدید, لطفا خودتان از گروه فیسبوکی این جانب کناره بگیرید, من دستم نمی آید شما انسان محترم و مبارز را کنار بگذارم……ولی اگر برفرض محال این بیانیه را درست نمی دانید, پس یک کاری بکنید, وجدانهای بیدار برای همچو مواقعی به کار می آیند!» – نیمه شب یکشنبه ۱۹ ام خرداد ۹۲
تاکنون که ۶ روز از آن موضعگیری وحشتزه و زشت , – حاوی اتهام زنی مجرمانه– می گذرد , دیگر از آن الطاف صمیمانه خانمها و آقایان چندان خبری نیست. برعکس بیشتر آنها غیبشان زده و گروهی جدید , تیمی تازه با مأموریت مرحله بعدی به میدان آمده اند و راستش مزاحم صفحه فیسبوکی این جانب هستند.
آشکارست که پیش از آن جلسه ی بسیار خلاق و تحلیل کننده, ریش سفیدان دهر, مشگل گشایان گره هایی که به دست نباید باز شوند, باردیگر گرد هم آمده , «به حول وقوه الهی» و به نظرخیر درگوی بلورینشان صحنه را دیده و کلاف معمّا را گشوده بودند: توطئه! پس توطئه گران!
تلفنها و کال کنفرانسها براه افتادند … بسیج تلفنی / حضوری , «روشنگری و اقناع» ۴۰۰-۵۰۰ نفر «اهل امضاء» , بدون اطلاع و دعوت متهمان. البته , به روش معمول ایراد اتهام غیابی هم مجاز بوده است ( بعد توسط هجمهِ تکرار«اثبات» می شود ) ,…
در قرن بیست و یکم که کسی «عاملان توطئه» را دعوت نمی کند. فوقش بازجویی و افشاء می کند! این روش یک ابتکار حقوق بشری جا افتاده و از آب گذشته و گویا خیلی کارآمد است…. تجربه های گذشته کارآیی این شیوه را نشان داده است. چه دردوره زنده یاد خلیل ملکی توسط حزب توده و چه در موارد دیگر در زمان ما – که نیم قرنی گذشته و کشور ما , بعلاوه خود ما «پیشرفت» فاحشی کرده ایم. وانگهی ویروس انتقاد شدیداً مسری است , نباید کال – کنفرانسها یا جلسه را به آن آلوده کرد! پروتکل نشست را هم نباید دراختیارکسی گذاشت, جزو اسرار است. مهم بود که «علائم و عوامل توطئه» زود شناخته شوند. بخصوص نحوه تحویل استعفاء بسیار «شک برانگیز» بوده….
باری, می بایست هرچه سریعترنشانه های بالینی «توطئه» بررسی و لیست شود و جمله آنها به اهل امضاء تلقین شود , نه ببخشید توضیح داده شود و شد! بقیه اش… به ویژه جنبه وجدانی مسأله و بازی کردن با حیثیت این همراهان ۳۲ سال گذشته ؟ خیر, باید ریشه فساد را کند , قاطعیّت الزامی است. مراعات اساسنامه و میزانهای حقوق بشری ؟ ای بابا , بی خیالش, به قول آن جوانمرد «بی تی»!
و اما بعد چه شد. بنابرشنیدنیها کارشناسان ِ توطئه «نقشه مسیر» دفع خطر – دراین مواقع همیشه «حساس تاریخی» – را از قدیم درکشوی کمیسیون مربوطه حاضر و آماده داشتند. کار نیکوکردن از پر کردنست. چک لیست می گفت بی وقفه پشت سرهم سوژه را ذله کنید . راحتش نگذارید . جای فکرکردن نیست, «کله را بدید به من» و قید نام و ننگ زنید. چک لیست: اول محاصره عاطفی ”که برگردید”, بعد هشدار و انذار, سپس تهدید / همزمان طرح «مطالبات معوقه», بعلاوه یافتن و اعلام ارتباط این توطئه به «توطئه های دیگر». سناریو کامل است. ضمناً تکرار منبر(ببخشید کال کنفرانس های جدید)در همه مساجد فرنگ از یاد نرود. جا انداختن اتهامات به مثابه امر واقع و ثابت شده دردستورست ! اگر خدای نکرده این مراحل افاقه نکرد , بلافاصله توهین و طرد رسانه ای (به ویژه لازم است چون متهمان نزد توده سازمانی سابقه خوب و ذخیره اعتبارداشته اند که باید خرابش کرد). هرآینه کسی به اشتباه فکر کرد و در آمد که پس جواب متن استعفاء چی شد؟
این جا که رسید …. باید به جانب طاقچه و مجسمه برنز ا سه میمونهای معروف اشاره کرد.
…………………………………
حالا درچه مرحله ای از «نقشه مسیر» کاهنان معبد هستیم؟
پس از مراحل محاصره عاطفی و گریه و زاری فیسبوکی و کارهای بعدی , اکنون شانتاژ موضعگیری علیه دیگر «گناهکاران» و نیز مطالبه ی آن امرغیبی, سربسته, مسکوت و پوشیده ( … هیچی نمی نویسم , چون هراشاره نامربوطی(!) , حتی یک کلمه عوضی, موجب ردیابی دشمن می شود!).
در هرحال , آن چه کماکان مطرح نیست , مفاد و محتوای استعفای من و ما از شورا ست. اکنون پروژه جنگ رسانه ای علیه روحانی و قصیم کلید خورده … که بخشی از آن«اعلام برائت ازمشرکین» است. بله, اعلام برائت یک تکلیف شرعی است! البته دستجمی اش بهتر و صوابش بیشتر! بشتابید! ولی خوب, تک تک هم بی اجر نیست.اعتراف و اقرار به گناهان درهرحال عمل نیکی است, به ویژه که بار «گناهان» بعضی بیشتر بوده و مدارک ضد توطئه زیادست: مصاحبه های فراوان با این جانب , بخصوص در دفاع از اشرف و جان مجاهدین, آنهم بی اجازه مسئولین و خارج از کنترل الهی. …. به نظرمی رسد گناهکاران رسانه ای با شرکت در یک « کال کنفرانس» , یعنی شنیدن منبری مدرن و از راه دور, ابتداء «به نظرشان» رسید و چند لحظه بعد حتی مطمئن شدند که «استعفای توطئه گرانه» ای درکار بوده. فرنگیها بیخودی می گویند حق استعفاء , مانند حق رأی است , باید از امنیت و انتخاب آزاد و مخفی برخوردار باشد. مثلا درکانادا وقتی نمایندگان احزاب استعفاء می دهند , قبلاً ناگزیرند نیت , خبر و ریز مفاد استعفا را در اتاق دربسته با مخالفان استعفاء درمیان گذارند تا کارشناسان کشف توطئه بتوانند قصد استعفاء را به موقع چک کنند و مانع فساد شوند … تا, لازم دیدند دوره اش کنند و با «وسایل لازم», دستکم زیر جبرّ جو آزادانه نفسش را بگیرند, و…. تازه در دموکراسی خبر و متن استعفاء کسی را درروزنامه و رسانه حزب و ائتلاف درج نمی کند. هیچ ژورنالیست آزاده ای هم ریسک نمی کند , نمی آید از حق و شأن و امنیت سیاسی افراد مستعفی دفاع کند.این قبیل کارهای «لوکس» خاصّ «دیکتاتوریها» ست , مال کره شمالی است ….
زیاد سرتان را درد نیاورم , فقط خواستم مرحله کار دستتان باشد و گرنه خود مورد زیر هیچ اهمیتی نداشت. فقط به عنوان علامت شجاعت و جرأت مدنی سرمشق دیگرانست.ضمناً این اعلامیه از تدارک آئین بزرگداشت و قدردانی قریب الوقوع خبر می دهد, از عشق و انسانیّت , همان که از آبه پی یر, پیردیر رحمت و محبت آموخته بودند:

«از آنجا که رادیو ایکس و شخص من (ایگرگ) بارها با آقایان قصیم و روحانی مصاحبه داشته و ممکن است شائبه همکاری با این دو را در ذهن بوجود آورد، توضیح کوتاهی در اینباره لازم دیدیم.
رادیو ایکس بدینوسیله اعلام میدارد بدلیل اقدام ناصادقانه و غیرحرفه ای[!] آقایان کریم قصیم و محمدرضا روحانی از اعضای سابق شورای ملی مقاومت که عمل یهودا (از حواریونی که به مسیح خیانت کرد) را تداعی میکند، بغیر از چند مصاحبه با آنان که آنهم بیشتر در مورد وضعیت بحرانی هموطنانمان در اشرف و لیبرتی بوده هیچگونه همکاری با ایشان نداشته و ندارد. هرچند جدایی از سازمانها و گروهها و … حق هر فرد است اما نحوه استعفای ناگهانی آنها و درج آن در سایتهایی که با جنبش مقاومت دشمنی دارند، آنهم قبل از رسیدگی شورای ملی مقاومت به آن، همانطور که دکتر قصیم در صفحه فیس بوک خود تاکید ورزیده “یک اقدام سیاسی است” که به نظر می رسد با هدف وارد کردن حداکثر ضربه به شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق طراحی شده باشد.
رادیو ایکس این استعفای توطئه گرانه را غیر اخلاقی و بدور از پرنسیپهای شناخته شده اخلاقی و سیاسی می داند و اعلام می دارد که هیچگونه رابطه ای با دو فرد مزبور اعم از رادیویی یا فیس بوکی و… ندارد. ما اطلاعیه جلسه میاندوره ای شورای ملی مقاومت مورخ ۱۷ خرداد ۹۲ را مصداق یک عمل دمکراتیک تلقی کرده و موضعگیری اعضای آنرا اصولی می دانیم.» رادیو ایکس- ۲۱ خرداد ۹۲
آی مردم , حتی یک استعفای محترمانه و نیک اندیشانه را برنمی تابند!
وای بر من .
به کجای ِ این شب ِ تیره بیاویزم قبای ِ ژنده‌ی ِ خود را