گوشه ای از مبارزات کارگران معدن زغال سنگ آلمان وآغاز مبارزۀ طبقاتی در اروپا (۲)

هنگامیکه کارگران خیابانهای اطراف دفاتر مرکزی دمکرات مسیحیان وحزب لیبرال را در محاصرۀ خود در آورده بودند، آقای بونرمن یکی از اعضائ اتحادیه کارگری اعلام نمود: همکاران عزیز ما به خواسته هایمان دست یافته ایم، بنا بر این ما می توانیم بن را به مقصد معدن ها ومرکز کار ترک کنیم ودر انجا برای تصمیم بعدی دور هم جمع شویم.
این تصمیم با اعتراض بخشی از کارگران روبرو شد واعلام نمودند: ما بن را ترک نخواهیم کرد تا کنون از این وعده و وعیدها زیاد دیده ایم، تازه مابا این وعده ووعیدها دیر شروع نموده ایم. اما حزب سوسیال دمکرات آلمان بدلیل اینکه عکس العمل کارگران را نسبت به دولت از طریق سران اتحادیه که خود اینها عضوی از حزب سوسیال دموکراتها هستند می دانستند وبرای اینکه سوار بر جنبش شوند، عقب انداختن مذاکره را به عنوان اعتراض به دولت وقت قلم داد نموده و خود را در راستای خواسته های کارگران قرار دادند. اما برای چپهای اروپا خیانت سوسیال دمکراتها وسران اتحادیه ها به جنبش کارگری پوشیده نیست، واین خیانت به زمان برنشتن وکائوتسکی بر میگردد که خود این موضوع جای گاه خاص خودرا دارد ودر حوصلۀ این مطلب نیست. اما ما کارگران کمونیست و پیشرو می دانیم، که وقتی که جامعه وارد فاز دگرگونی وتلا طمات و مبارزات کارگری اجتماعی شود دیگر رفرمستها وآشتی طلبان حرفی برای انقلاب ندارندو وبا طوفان انقلاب به کنار رانده می شوند. واین شوراهای انقلابی کارگران وشرکت تئوری وعملی کمونیستها وسوسیالیتها در این شوراهای انقلاابی اجتماعیست است، که تعین وتکلیف خواهند نمود جامعه به کدامین سو جهت گیری کند. خود رفرمیستهای سندیکالیست واحزاب رفرمیست به اصطلاح چپ می دانند که مبارزۀ طبقاتی فقط وفقط به خاطر سرنگونی سیستم سرمایه داری جهانی برای سوسیالیسم به وسیلۀ انقلاب است و نه چیز دیگری ایت، ودیر یازود طبقۀ کارگر جهانی به این عمل دست خواهد زد. طبقۀ کارگر فقط بوسیلۀ انقلاب میتواند خودرا آزاد کند ونه رفرم. بستن اتوبانها، آتش زدن زغال سنگ در مقابل مراکز حزب دمکات مسیحیان وحزب لیبرال، بستن خیبانهای برلین و بن فقط وفقط به وسیلۀ ارادۀ کارگران بود ونه رهبران بروکرات اتحادیه ها.
بی اعتنایی کارگران به رهبران اتحادیه و مطبوعات
کارگران شیفت شب اعتصاب می کنند وبا لباس کارو کلا کاسکت معدن با افکار درهم وقاطی وارد شهر بن میشوند. این اولین بار بود که بخشی از کارگران با تصمیم خود ونه تصمیم اتحادیه وارد به مبارزه بر علیه دولت بورژوازی شده بودند. اما کارگران باور های یکسانی را نمایندگی نمی کردند ،عده ای به قول خودشان فقط می خواستند جایگاه کاری خودرا داشته باشند وبرخی فراتر از اینها وبعضی ها کارفرمایان را بعنوان کثیفترین موجود روی زمین وعده ای آنهارا بعنوان قارچ هایی که به جان انسانها زده اند می نگریستند. از بخت خوب کارگران معدن کارگران راه وساختمان در برلین وارد اعتراضات واعتصاب شده بودند . باید توجه داشت که این بار حرکتهای اعتراضی گاها از دست رهبران اتحادیه خارج می شد وبه دست کارگران پیشرو معدن وراه و ساختمان می افتاد. روزنامه های فرنکفورت روندشو وتاگز سایتونگ می خواستند با کارگران مصاحبه کنند ،اما عده ای از کارگران چنین بیان کردند: شما روزنامه نگاران گزارش نویسان وگزارش گران به سود دولت هستید. . اما ببا این توضیح ما با شما مصاحبه را ادامه می دهیم وچنین ادامه دادند: بهر حال از سوی دولت چیزی آید ما نخواهد شد واکثر قوانین دولتی به سود ما نیست وما با اعتراض خود ثابت کرده و می کنیم، که ما دیگر احمق نیستیم ،ما حقوق خودرا دیر یا زود خواهیم گرفت اگر امروز نشد، ما فردا برمی خیزیم وفرداها بر خواهیم خواست. در درهمین دقایق حدود ۲۰۰موتور سوار از ۱۵۰۰ موتورسواری که بعنوان اعتراض به بن آمده بودند روبروی دفتر توماس- دهلر- هاوس جمع شده وشعار می دادند: اوستا کهل، اوستا کهل، نمی شنوی مارا، بیا بیرون،بیا بیرون . بعدا همۀ موتور سوارها جلوی دفتر حزب دمکرات مسیحیان را بلوکه کرده وبه کسی اجازه ورود ویا خروج نمی دادندوبعداز این چند نفر بعنوان نگهبان جلوی دفتر پست بندی کرده بودند وبقۀ دفتر حزب لیبرالها را بلوکه کردند. بنابه به وضعیت موجود، سخنگوی حزب لیبرالها نتوانست در کنفرانس مطبوعاتی که با روزنامه های، فرانس پرس، برلین سایتونگ، که قرار بوددر سالن پارلمان انجام شود شرکت کند. کارگران بعداز ساعت ۱۱صبح در خیبانهای اطراف پارلمان وآدناور آله به بحث وتبادل نظر پرداختند. با این وجود بورژوازی آلمان به وحشت افتاده بود، زیرا کارگران درآلمان از جنگ دوم جهانی به بعد به همچنین عمل رادیکالی دست نزده بودند. این بار کارگران صفهای زنجیرهای ۹۰کیلومتری ایجاد می کنند، خیابانها را اشغال می کنند، رایشتاگ را اشغال می کنند، مثل کارگران فرانسه اتوبانهارا می بندند، جلوی دفاتر احزاب محافظه کار ولیبرال ذغال سنگ میریزندو آتش مزنند وده ها عمل رادیکال دیگر. به هر حال کارگران بعد از چند ساعت بحث وگوفته گو متوجه شدند که بغیر از خودشان وعده ای روزنامه نگا، نه از رهبران اتحادیه خبری بود ونه از احزاب سوسیال دمکرات وسبزها. عمل وحرکت سازمانها واحزاب چپ هم زیاد محسوس نبود فقط عدهای شعار اعتصاب عمومی می دادن. در واقع این وضعیت کارگران را سرد وعصبانی کرده بود، چنانکه روزنامۀ فرانکفورت روندشو بعدا نوشت: از اینکه کسی کارگران را مخاطب قرار نمی دهد عصانی ودل سرد شده اند. اما بعد از ساعاتی دل سردی تزلزل واغتشاش فکری، عدهای از کارگران پیشرو ورادیکال پیشنهاد می کنند که کارگران بصورت شیفتی تمام شاه راهایی که به پارمان ختم میشود را ببندند. این تصمیم با موافقت اکثر کارگران اجرا شد وبن دچار ترافیکی سنگین وبی سابقه ای شد. عده دیگر از کارگران با خشم اعلام کردند، که ما باید از همکاران فرانسوی یاد بگیرم آنها با مبارزات خود توانستند دولت فرانسه را وادار به عقب نشینی کنند. در همین روز یعنی ۱۰٫۰۷٫۱۹۹۷ حدود ۷۰۰۰ نفرازکارگران راه و ساختمان از مناطق مختلف آلمان بعنوان اعتراز به بیکاری وارد برلین می شوند و میدان پوتس دام را به اشغال خود در می آورند. در بالای داربستهای یکی از ساختمانی که در میدان لایپزیک و در نزدیکی میدان پست دام قرار دارد،این شعارها روی پلاکاردها نوشته شده ونصب شده اند:مسئول ۴۰۰۰۰۰ نفر بیکاری راه و ساختمان دولت وقت می باشد. درخیابانها کارگران به تظاهرات می پردازند وروی پلاکاردها چنین نوشته شده: ما تأمین شغلی می خواهیم ، ما تأمین حقوقی می خواهیم ودولت نظاره گراست و… وبه راه پیمایی خود ادامه میدهند. تعداد کارگران راه وساختمان در آلمان ۳و۱میلیون نفر می باشد. اعتراض و تظاهرات کارکران بر علیه تصمیمی است که اتحادیۀ کارفرمایان برای بیکار سازی ۴۰۰۰۰۰ کارگر راه ساختمان گرفته بودن ودلیل اخراج سازی را بدی آب و هوا می دانند وخواهان این هستند، که وقتی هوا بد است و امکان کارکردن وجود ندارد به کارگران حقوق پرداخت نکنند. هم زمان با تظاهران کارگران در بن در زارلند بیش از ۲۰۰۰کارگر به راه پیمایی وتظاهرات پرداخته واتوبان ۶۲۰را در جهت زاربروکن می بندند. این حرکت اعتراضی از سوی حزب دمکرات مسیحی وحزب لیبرال غیر قانونی اعلام میشود وحزب سوسیال دمکرات را به دنباته روی از حرکت کارگران محکوم میکنند. در واقع در همین روز حزب سوسیال دموکرات وحزب دمکرات مسیحی برای پیداکردن راه حل قرار مذاکره داشتند، که از سوی حزب سوسیال دمکرات به عقب افتاد
آقای کهل نخست وزیر آلمان خودرا از سوی کارگران تحت فشار احساس می کند
روز شنبه ۱۱ مارس قرار است که آقای کهل با آقای برگر رهبراتحادیۀ کارگران معدن در بارۀ آیندۀ کارگران معدن به مذاکره بپردازند، زیرا چندروز قبل آقای کهل اعلام کرده بود، که او به راه حل خوبی رسیده که کارگران هم با این راه حل راضی خواهند بود. اما این بار کارگران به حرکت تعرضی دست زده بودند، که از سوی احزاب بورژوازی دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات ولیبرالها انتظارش نمی رفت. چنانکه آقای کهل در مصاحبه اش گفته بود که حرکت اعتراضی کارگران در خیابانهای بن برلین ودیگر شهرهای نورد راین وستفالن غیر عادی بوده است. وبخصوص در شهر بن ترس ووحشت ایجاد کرده اند. در همین را بطه او اعلام کرده بود، که تازمانی که کارگران دست از اشغال خیابانها وچهارراهها نکشندوخیابانهارا ترک نکنند حاظر به مذاکره نمی باشد. دیگر احزاب بورژوازی گفتۀ آقای کهل را تأیید کردند. چنانچه از سوی سخنگوی دفتر نخست وزیری آقای فردریش بن اعلام شد، که اگر امروز ما در مقابل کارگران معدن کوتاه بیاییم، فردا کارگران راه وساختمان پس فردا کارگران کشاورزی به خیابانها خواهند ریخت ونظم کشور بهم خواهد خورد. با هیا هویی که بورژواها راه انداخته بودند، کارگران به اعتراض به این هیا هو وجنجال تمام اطراف پارلمان را در بن به مدت یک ساعت بسته واشغال نمودندودوباره به خیابانهای اطراف بر گشتند. در یکی از خیابانهایی که به وسیلۀ کارگران کنترل می شد، آقای برگر رئیس اتحادیۀ کارگران به سخنرانی پرداخت وچنین اعلام نم: آقای نخست وزیر صحبت از این می کنند، که اواز سوی شما کارگران تحت فشار قرار گرفته، در صورتیکه او در این مدت هیچ زحمتی برای حل مسائل ما نکشیده. اگر کسی نمی خواهد زیر فشار قرار بگیرد، باید به مسا ئل موجود توجه کند وآن راحل کند. اما آنطوری که مشخص شد آقای برگر هم از حرکت کارگران راضی به نظر نمی آمد وپیشنهاد کرد که شهر بن را به مقصد کار خودو شهر هایشان ترک کنند، دلیلش هم این بود ، که آقای کهل در این جو موجود حاضر به مذاکره نیست. هنوز صحبت آقای برگر تمام نشده بود، که بخشی از کارگران شعار میدادند: ما اینجا می مانیم، ما اینجا می مانیم. اما متأسفانه این شعار از سوی اکثر کارگران دنبال نشد، اما آنها گفتند درشهر کلن خواهند ماند واگر از مذاکره چیزی آیدمان نشود دوباره به شهر بن برمی گردیم. در جمع کارگران رئیس فراکسیون سوسیا دمکراتها آقای رودلف شارپینگ وتعدادی از نمایندگان حزب سبزها برای سوار شدن بر حرکت اعتراضی کارگران شرکت کرده بودندو رودلف شارپینگ سخنرانی کرد. در همین روز کارگران راه وساختمان که تعدادشان ۷۰۰۰ نفر می باشد وحدودا یک هفته است که در خیابانهای برلین به اکسیون وراه پیمایی علیه دولت می پردازند، پارلمان آیندۀ آلمان رایش تاگ را اشغال می کنند وبه طور پراکنده در خیابانهای برلین با پلیس در گیر می شوند، که در جریان این درگیری سه کارگر دسگیر که بعدا آزاد شدند. هم زمان با اشغال پارلمان رهبر اتحادیۀ کارگران راه وساختمان چنین اعلام میکند: حال که تقریبا شهر برلین بوسیلۀ ما بلوکه شده است ورایش تاگ در اختیار ماست، ما حاضر به مذاکره با اتحادیۀ کارفرما هستیم. اتحادیۀ کارفرمایان برای به انحراف کشاندن افکار ومبارزۀ کارگران، اعلام نمودند که برای انطباق حقوق کارگران ساختمان غرب وشرق آلمان حاضر به مذاکره هستند. این اعلامیه ازسوی رهبر اتحادیه آقای کلوز ولزهوگل رد شد. واعلام نمود، که ابتدا باید در مورد بیکارسازیها وبقیۀ خواسته های ما مذاکره شود وبعد به موضوعات دیگر می پردازیم. در این شرایط آدم می شنید که چگونه نظراتی در جامعه در حال پلاریزه شدن است وموضعگیری های طبقات چگونه روشنتر بیان می شوند، زیرا درهمین روزها بود، که یک نماشگاه بزرگ درمونیخ جنایتهای ارتش فاشیستی هیتلر را به نمایش کذاشت ودر این زمینه هم موضع گیری های قبل توجهی از جانب احزا بورژوازی گرفته شد.
شکاف بین احزاب بورژوازی درابطه با نمایش جنایات ارتش فاشیستی آلمان در زمان جنگ دوم جهانی
نمایشگاه بوسیلۀ یکی از سوسیالیستها ی قدیمی طرفدار ترتسکی در مونیخ به اجرا در آمد. در این نمایشگاه عکس نشان داده می شد، که چگونه در دورۀ فاشیزم در آلمان، دست عدۀ زیادی از ژنرالها، افسران، درجه داران وسربازان به خون میلیونها انسان آلوده است ودر این رابطه تیربارانهای دسته جمعی را بوسلیۀ ژنرالها و وسربازان ارتش هیتلر نشان مدهند. این نمایشگاه به خاطر این اجرا شد، که ما هاست سران بورژوازی ازجمله تئوریسنها وروانشناسان آنها سعی در این دارند، که تنها هیتلررامقصر قلم داد کنند واورا بعنوان یک فرد روانی به جامعه بشناشانند ونمی خواهند فاشیزم را بعنوان یک پدیدۀ سیاسی اجتماعی، که در مرحلۀ مشخصی از وضعیت جامعه اتفاق می افتد ویا اتفاق خواهد افتاد. این نمایشگاه به خوبی نشان میداد، که بخش عظیمی از مردم آلمان حرکت فاشیستی هیتلر را حمایت کرده اند. و هم اکنون به نماش کذاشتن این نمایشگاه بوسیلۀ حزب سوسیال مسیحی وتعدادی از حزب دموکرات مسیحی محکوم شد واز سوی راسیست ها وفاشیشتها تظاهراتی بر ضد این نمایشگاه ارگانیزه وانجام شد، وازسوی بعضی از سران سوسیا مسیحی ودموکرات مسیحی حمایت شد. این موضع گیری راست از سوی سازمنهای چپ، سوسیال دموکراتها واتحادیهای کارگری محکوم گردید. واما در شهر بن کارگران این شهر را به سادگی خالی نکردند، چونکه تعداد ۱۰۰۰ کارگر معدن زارلند به جمع کارگران در بن پیوستند، کارگران موانعی را ونردهای آهنی را که در اطراف پارلمان نصب شده بود کنار زدند ودر واقع این اطراف را به اشغال خود در آوردندواز سویی پلیس هم وقتی باسیر عظیم کارگران مواجه می شوند هیچ مقاومتی از خود نشان نمی دهند. چنانکه از سوی عناصری از دولت به پلیس انتقاد می کنند، که چرا در مقابل کارگران بی عملی از خود نشان داده اند. تظاهرات واکسیون کارگران تا نیمه شب ادامه داشت.اما کارگران حساب همه چیز را کرده بودن همه فلاکس قهوه، نان، آب، آب میوه وکیسه خواب های خودرا همراه آورده بودند چنانکه عدهای از کارگران می گفتد ما سفر طولانی در پیش داریم. در این میان خبری دیگر منتشر شد، که بیش از ۱۰۰۰ کارگر راه آهن مرکزی شهر هام را به اشغال خود در آورده اندوهمۀ راه هارا در این منطقه بسته اند. واقعیت اینست، که وضعیت فوق العادۀ روزهای شهر بن من را بیشتر به یاد گوشه ای از انقلاب ۵۷ در تهران می انداخت فقط تفاوت این بود، که در تهران پروسۀ انقلاب وتسخیر مراکز دولتی پیش میرفت ودر اینجا هنوز مرحلۀ ابتدایی خودرا طی می کرد وهم چنین حرکت تعرضی وانقلابی کارگران معدن به وسیلۀ کارگران رشۀ صنعتی دیگر آلمان حمایت نمی شد ودر اینجا خیلی خوب مشد آدم ببیند که اتحادیهای کارگری نه بعنوان متور محرک، بلکه بیشتر حالت ترمز گسترش مبارزۀ طبقاتی را در پیش داشتند. متأ سفانه یاچپ فراموشکار است ویا بخشا به خاطر قدرت گیری خود آگاهانه عمل می کند، اینکه تا کنون تاریخ نشان داده است، که اتحادیه های کارگری وسندیکاها در سراسر جهان نتوانسته اند که هدفمند در نابودی سیست سرمایه داری بکوشند درواقع رول ونقش این سازمانها هم این نبوده واین هم نخواهد بود، زیرا در مرحله ای ازمبارزۀ طبقاتی ودر پروسۀ اعتلا وموقیت انقلابی به صورت تحولی خود طبقه این نقش را بوسیلۀ شوراهای انقلابی بعهده می گیرند ، با این توسیف نظر من این است، که با از بین رفتن کار مزدی موجودیت سندیکاها واتحادیه هاهم در خطرمی افتد وبه نیستی می گراید. در نتیجه سندیکاها واتحادیه نه میتوانند ضد کار مزدی باشند ونه می خواهند که این مبارزه را حمایت ودنبال کنند. من اینطور نتیجه میگیرم که با اروج شوراهای انقلابی کارگران، ترد وتشتت در سازمانهای چپ و افول زندگی اتحادیه ها وسندیکاهای کارگری شروع می شود واین یک اصل دیالکتیک وتحول در سازمانیابی پروتاریاست. ادامه دارد