دریوزگی پژاک در بارگاه خا منه ای

پژاک درنامه سرگشاده ای به علی خامنه ای تاریخ پادشاهان وسلاطین را یادآوری کرده است تا شاید سرکرده جنایتکار جمهوری اسلامی را به این قناعت برساند که پژاک را در کردستان ایران ازسر لطف ومرحمت و دمکراسی خواهیش درپیشبرد سیاستهای دمکرات منشانه جمهوری اسلامی شریک نماید. صد البته ماهیت پژاک را هزاربار در این نامه سر گشاده باید دید.
جریانهای ارتجاعی وقوم پرست همانند پژاک راهی را میروند که حزب دمکرات کردستان ایران سر رهبرانش را در این راه گذاشت و بجایی نرسید. انسانهای شریفی در صفوف جریانهای قوم پرست ومرتجع اسلحه برداشتند و بر علیه رژیم فاشیستی جمهوری اسلامی تحت رهبری چنین جریاناتی که پشیزی برای مردم از زن ومرد پیر وجوان کارگر و زحمتکش وخواست هایشان قایل نیستند دست به مبارزه زدند. این نیروها اگر حداقل نفوذی هم می داشتند حاضر بودند آنرا در راه مصالحه و سهیم شدن در قبال ناچیز ترین امتیاز به پیشگاه سران جنایتکار رژیم اسلامی ببرند آنهم به این امید که کدخدایی چهار روستا را بر عهده بگیرند. این ماهیت واقعی پژاک میباشد.
اوضاع سیاسی اقتصادی، اجتماعی ایران، بحران و بن بست رژیم اسلامی بگونه ای است که مردم هرلحظه درصدد این هستند شرایطی خلق کنند که بر بستر آن کلیت رژِیم را جارو کنند و بساط این حکومت را برچینند. در چنین شرایطی است که پژاک نامه فدایت شوم را با راه حل دمکراتیک از رژِیمی سرا پا جنایت و خونریز طلب می کند. اتخاذ اینگونه سیاستها تنها میتواند نشانه ترس و واهمه از انقلاب و پا به میدان گذاشتن کارگر و زحمتکش و به دست گرفتن پرچم رهبری مبارزات مردم شریف وآزادیخواه برای سرنگونی رژِیم جمهوری اسلامی باشد. جریانات ناسیونالیست درهیچ شرایطی خواهان انقلاب و خواهان سرنگونی رژیم نبوده اند. نمونه های تاریخی زیاد است. مصالحه و سازش برای سهیم شدن در قدرت که برای رسیدن به آن حزب دمکرات زیاد هزینه کرده است. ایستادگی در مقابل حرکتتهای اعتراضی مردم علیه رژیم اسلامی را در کارنامه جریانات ناسیونالیست می توان به وفور دید. از لبیک گفتن قاسملو و حزب دمکرات کردستان ایران به خمینی در اوایل انقلاب گرفته تا اسکورت ستونهای نظامی رژیم در سنندج و مصون داشتن آنها در مقابل خشم مردم انقلابی در سالهای ۵۷ ۵۸ ، تا اعتراض مردم در رابطه با دستگیری اوجلان که بهانه ای برای اعتراض به کلیت جمهوری اسلامی بود. از این نمونه ها در کارنامه این جریانات زیاد هست که به نمونه آخر اکتفا میکنم.
زمانی که عبداله اوجلان توسط سازمان امنیت ترکیه (میت) وهمدستان بین الملی اش دستگیر وبه ترکیه منتقل گردید مردم مبارز سنندج دراعتراض به دستگیری اوجلان دست به تظاهرات زدند وبا این بهانه برعلیه رژیم جمهوری اسلامی شروع به شعار دادن و مرگ بر جمهوری اسلامی نمودند. که ازطرف نیروهای سرکوبگر رژیم مورد یورش وحشیانه قرار گرفتند . بعد ازاین واقعه از سوی تلویزیون پ کا کا این حرکت اعتراضی مورد اتهام قرار گرفت وآن را به سازمانهای میت ترکیه وموساد اسرائیل نسبت داد. بنابراین پژاک هم دنبال رو ومطیع بدون چون وچرای سیاستهای پ کا کا و رهبری آن است و درظرف چند سال فعالیت، پژآک تنها سیاستهای پ کا کا را در رابطه با رژیم جمهوری اسلامی بکار بسته است و دراین زمینه نمونه بارز آن آتش بس بین رژیم و پژاک بوسیله پ کا کا ورهبری آن صورت گرفت تا رژیم جمهوری اسلامی وپ کا کا در سوریه بتوانند جبهه مشترک را بوجود بیاورند و نگذارند رژیم سوریه سرنگون شود. وظیفه پ کا کا این بود که همراه احزاب ناسیونالیست کرد سوریه با دراختیارگرفتن شهرهای کردنشین سوریه که بوسیله رژیم سوریه به آنها واگذار گردید تا مردم تحت ستم شهرهای کردنشین سوریه دراعتراضات بر علیه رژیم اسد وسرنگونی آن همراه بقیه مردم سوریه که خواهان سرنگون کردن اسد بودند نشوند. وبه محض اینکه از طرف دولت ترکیه پیشنهاد مذاکره به پ گا کا داده شد این مسئله به پایان خودش نزدیک گردید.