حذف رفسنجانی و آینده رژیم اسلامی

با حذف رفسنجانی، رژیم اسلامی محکوم به ادامه خط مشی فی الحال موجود خامنه ای و سپاه پاسداران است و خوشبختانه راه نجاتی برای بقای رژیم در آن نیست. در مسیر گسترش تحریمها، پوچی تصورات سپاه و خامنه ای یک به یک آشکار شد. معلوم شد که قطع نامه های شورای امنیت سازمان ملل کاغذ پاره نیست؛ تهدید به بستن تنگه هرمز  توخالی است و جهان بدون نفت ایران دچار  مشکلی نخواهد شد و بهای آن به بالای ۲۰۰ دلار نمیرود. و به موازات آن برگهای باج خواهی رژیم اسلامی در منطقه کارایی خود را روز  بروز از دست می دهد. حماس از جرگه متحدان رژیم اسلامی کاملا خارج شده است. اکنون سقوط متحد رژیم اسلامی در سوریه قطعی است و حتی نزد روسیه مسئله چگونگی کناره گیری بشار اسد است. سرنوشت حزب اله لبنان به رژیم سوریه گره خورده و موقعیت رژیم اسلامی در عراق روز به روز ضعیف میشود. از نظر اروپا و آمریکا، رژیم اسلامی باید به یک قدرت دست چندم در منطقه تبدیل شود. رژیم اسلامی چاره ای جز تسلیم به خواست اروپا و آمریکا ندارد چه غیر داوطلبانه و با ادامه جهتگیری های فعلی و چه داوطلبانه از طریق خط مشی رفسنجانی.

سیاستهای سپاه و خامنه ای، رژیم اسلامی را به لب پرتگاه برده است. این تنها ادعای اپوزیسیون نیست بلکه بخشی از حاکمیت رژیم اسلامی که اعتراض به حذف رفسنجانی گستردگی آنرا آشکار کرد، راه نجات را در ادامه اوضاع فعلی نمی بیند. اکنون رژیم اسلامی از بالا تا پائین بر سر دو خط مشی برای بقا و حفظ نظام قاچ شده است. یک بخش گسترده که تقریبا فاقد ابزارهای موثر اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی است و اکنون رفسنجانی به چهره و شخصیت جلوی صحنه آن تبدیل شده و یک بخش کوچک با تسلط بر تقریبا تمامی منابع قدرت که خامنه ای و سپاه پاسداران در راس آن هستند.

ابعاد تاثیرات همه جانبه حذف رفسنجانی در کل حاکمیت رژیم اسلامی و شکل گیری جناح بندی های ناشی از آن بزودی آشکار خواهد شد. با این حال می توان به نکاتی انگشت گذاشت. الف، حذف رفسنجانی یک ضربه اساسی به همه خط مشی هایی زد که انتخابات و صندوق رای در محور آن است. یکبار دیگر توهمات اصلاح طلبان آشکار شد. در سال ۸۸، اصلاح طلبان با اتکا و شناخت از ظرفیت و قدرت رژیم اسلامی در تقلب که ریشه در تجربه سه دهه حاکمیت جناح خودشان داشت، چنین می پنداشتند که اگر فاصله موسوی و رقیبش بسیار زیاد باشد، تقلب بی اثر است. برای سال ۹۲، اصلاح طلبان در این توهم بودند که خامنه ای و سپاه پاسداران نمی توانند زیان و عواقب رد صلاحیت خاتمی را تحمل کنند در صورتیکه رفسنجانی هم رد صلاحیت شد. سپاه پاسداران، خامنه ای و پسرش مجتبی، فعلا صندوقهای رای را تعطیل نکرده اند و مانند همه تاریخ رژیم اسلامی فردی را که محل سازش و برآیند قدرت دسته جات مختلف است را از صندوق بیرون می آورند. آنچه تغییر کرده نقش انتخابات و صندوق رای در نظام اسلامی از ابتدا تاکنون نیست بلکه دایره آنچه نظام اسلامی است محدود تر شده و اکنون دیگر علاوه بر اصلاح طلبان حتی شامل رفسنجانی هم نمی شود. اکنون حتی طرفداران انتخابات آزاد نیز چاره ای ندارند جز آنکه  تحقق آنرا موکول به سرنگونی رژیم اسلامی کنند. با تضعیف راه کارهای انتخاباتی فضا سیاسی و گوش شنوا برای شنیدن و مقبولیت یافتن راه حل های انقلابی افزایش می یابد.

ب- حذف رفسنجانی یک ضربه اساسی به رژیم اسلامی بود و عمق بحران حکومتی و شکاف در حاکمیت را بشکل بی سابقه ای آشکار ساخت. دخالت عریان سپاه پاسداران و خامنه ای در حذف رفسنجانی نشان داد که انتخابات ریاست جمهوری روزنه کوچکی است برای علنی شدن تقابل دو راه حل برای حفظ رژیم اسلامی در بالاترین سطوح حاکمیت. رفسنجانی خواهان سازش و تسلیم در خارج و آشتی میان سران و جناحهای تاکنونی رژیم اسلامی است. رژیم اسلامی با بحران عمیق حکومتی فعلی قادر نیست با اعتراضات توده ای و کارگری که همه انتظار آنرا دارند مقابله کند. رفسنجانی این را خوب می داند و از طریق سیاست آشتی در داخل می کوشد تا بحران حکومتی را کاهش دهد و کل رژیم اسلامی را علیه مبارزات مردم و کارگران مقاوم سازد. حذف رفسنجانی خوشبختانه این فرصت را از رژیم اسلامی گرفت.

ج – حذف رفسنجانی در کنار همه ضرباتی که به رژیم اسلامی زد یک نکته منفی هم برای مبارزات مردم و کارگران داشت، زیرا اجازه نداد تا راه حل رفسنجانی اجرا شود و اشکار شود که نجات بخش نیست. رژیم اسلامی در بن بست است و در تله افتاده. راه حل رفسنجانی چیزی جز تسلیم داوطلبانه در مقابل خواستهای اروپا و آمریکا در تعیین سهم و نقش رژیم اسلامی در منطقه نیست. رفسنجانی پنهان نکرده که کار رژیم بشار اسد را تمام شده می داند و لذا مخالف حمایتهای عظیم مالی، نظامی، سیاسی و لجستیکی خامنه ای و سپاه از رژیم سوریه است. رفسنجانی می داند که اوضاع در منطقه خاور میانه  و همچنین بازیگران آن تغییر کرده اند و تشنج زدایی وی با کشورهای همسایه و منطقه حتی اگر موفق شود به معنای موافقت با نقشی که رژیم اسلامی می خواهد نیست. در واقع هدف اصلی سیاستهای رفسنجانی مبنی سازش و تسلیم در خارج و آشتی در داخل، کاهش آسیب پذیری رژیم اسلامی در مقابل اعتراضات مردم و کارگران است. از نظر رفسنجانی بهبود موقعیت رژیم اسلامی در منطقه می تواند هدف بعدی و طبعا تدریجی و دراز مدت باشد و آنهم نه با روش ستیز با اروپا و آمریکا بلکه با توافق، همکاری و همیاری با منافع آنها در منطقه.

سپاه پاسداران و خامنه ای کاملا واقف بودند که حذف رفسنجانی چه ضربه هولناکی به کل رژیم اسلامی در داخل و خارج کشور میزند. رفسنجانی نیز می دانست که تضعیف خامنه ای، از قدرت راس هرم رژیم اسلامی برای فائق آمدن بر شکاف جناحها می کاهد و به ضرر کل رژیم اسلامی است اما با این حال  کوشید مسئول اوضاع فعلی را سپاه و خامنه ای نشان دهد و کاملا موفق شد. برای هر دو طرف مسئله بقای کل نظام اسلامی است و هر کدام راه حل خود را کارساز و نجات بخش می داند. به این اعتبار هیچ یک آنها از تاکید بر راه حل خود دست بر نمی دارد و آشتی در کار نخواهد بود. با رئیس جمهور شدن رفسنجانی بسرعت روشن میشد که راه حل وی نیز برای بقای رژیم نجات بخش نیست. اکنون نیز با اتکای یک جانبه خامنه ای و سپاه بر سرکوب، بحران عمیق اقتصادی در دل بحران حاد حکومتی، بعید است جنبش اعتراضی مردم حتی به توقف موقت در ایستگاه رفسنجانی ترغیب شود. اکنون رفسنجانی به عبث امیدوار است که سیاستهایش نقش یک سوپاپ اطمینان را برای حیات رژیم اسلامی بازی کند تا مردم قبل از عبور از کل رژیم اسلامی در ایستگاه وی توقف کنند.

به نقل از به پیش! ۸۰، پنجشنبه ۹ خرداد ۱۳۹۲، ۳۰ مه ۲۰۱۳