تحریم چیز خوبی است-۲

آنچه در تجویز شرکت در انتخابات انتصابات انتصابی کارگذاران رژیم فراموش می شود، این است، که اصولا رژیم گزینش خود را کرده است و می داند چه کسی برای این دوره مناسب تر است. بقیۀ نامزدها هم برای افزایش به آب و تاب این نمایش مسخره شرکت می کنند و خودشان هم پیشاپیش می دانند چه کاره خواهند بود. رای مردم هم اصولا به حساب نمی آید-حتی در بهار ۵۸رای همان ساده اندیشانی، که به جمهوری اسلامی رای منفی داده بودند، به شمار نیامده و اعلام شده بود، که ۹۹٫۵% مردم به جمهوری اسلامی آری گفته اند. پس فراموش نکنیم؛ مردم چه مخالف رای بدهند، و چه موافق، چه اعتراض داشته باشند، چه اعتراض نداشته باشند، تصمیم بزرگ عمامه داران از پیش تعیین شده است. اما بازهم به هر روی برای رژیم بسیار بهتر است بتواند نمایشی را برگزار کند، که بیشترین شمار مردم را در آن به تکاپو واداشته باشد.

تاکتیکی درست در شرایطی نادرست

برخیها بدرستی به تاکتیک درست شرکت در انتخاباتی اشاره کرده اند، که در آن حتی نماینده ای از سوی کارگران و زحمتکشان و یا از سوی لیبرالها وجود نداشته باشد. فرق قضیه در این است، که مطابق اصل «کمترین زیان»، گاهی می توان و می بایست بین بد و بدتر، یکی را برگزید- اگر چنین حالت و چنین امکانی وجود داشته باشد. اما در شرایط کنونی جمهوری اسلامی، بویژه پس از مضحکۀ انتخاباتی احمدی نژاد، و بویژه با توجه به اینکه هرگونه تغییری تنها و تنها از کانال از میان برداشتن «اصل ولایت فقیه» امکانپذیر می باشد، شرکت در انتخابات، نه تنها برای رژیم مشروعیت و توجیهی فراهم می کند، بلکه به ایجاد و گسترش توهم توده ها یاری می رساند.

تحریم انتصابات جمهوری اسلامی، بویژه امروز، در شرایط حذف پیشگیرانۀ رفسنجانی می بایست از سوی همۀ نیروهای دمکرات و آزادیخواه شبانه روز تبلیغ و ترویج شود. بلاهت سیدعلی السائل حد و مرزی نمی شناسد، بویژه اینکه با کبر و نخوت هم درآمیخته است. در حذف رفسنجانی، در واقع، این سیدعلی السائل است، که بازندۀ اصلی شده است. رفسنجانی می توانست برای رژیم جمهوری اسلامی زمان بیشتری بخرد و تودۀ مردم را-و همچنین برخی از نیروهای اپوزیسیون ول معطل را- برای مدتی سرگرم و امیدوار نگه دارد. اما اینک، جل و جلاله، جلیلی می آید با داغ مهر پنهان شده زیر چتر زلفش. اما آیا دستان خون آلود و پیشینۀ تبه کارانه را هم می شود پنهان نمود؟ آیا می شود انسان پیش از تاریخ را-هموساپینس و نئاندرتال را- به جای ولتر به مردم ما قالب نمود؟ بلی می شود. می شود، زیرا به برخی از فعالان اپوزیسیون ول معطل می توان قالب نمود. بنا بر این، می بایست در گسترده ترین اعتراضات، به هر صورتی، که امکانش را داریم، پرده از خیانتها و جنایتهای سرتاسر این رژیم برداریم. تحریم ساده و ساکت به درد ما نمی خورد. باید فعالانه همۀ ارکان این نظام بی نظم را در همۀ عرصه های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک به نقدی کوبنده بکشیم. این نبرد واقعی در همۀ عرصه هاست. این فرصت را نباید از دست داد. باید از دزدیهای مراکز مختلف قدرت و امپراتوریهای عمامه داران ریز و درشت، از زندگی آغازاده هایشان و برادران قاچاقچی سپاه و بسیج پرده برداشت و آنها را در همه جای دنیا رسوا و تعقیب نمود.

تحریم گسترده و مردمی چیز خوبی است

تنها تحریم انتصابات کافی نیست. باید گندم و برنج آلوده به ارسنیک را، میوه های اسرائیلی را تحریم نمود. باید مردم را علیه برنجهای آلود به اعتراض و درگیری با رژیم بکشانیم. باید بگوییم و توضیح دهیم، که مرگ احتمالی در عرصۀ نبرد خیابانی با چنین رژیمی بسیار پرارزشتر از مرگ در اثر مصرف برنج آلوده به ارسنیک می باشد. این رژیم قصد جان مردم ما را کرده است و مردم را یا با مرگی پنهان و در اثر مصرف برنج آلوده می کشد، و یا در زندانها زیر شکنجه و یا در میدانهای اعدام. با این رژیم فقط و فقط باید با زبان زور سخن گفت. و زور مردم هنگامی موثرتر خواهد بود، که تشکلات صنفی مستقل خود را در هر کارگاه و کارخانه و روستایی سازمان داده باشند. آموزگاران، پرستاران، کشاورزان، کارمندان، کارگرا، دانشجویان… همه و همه در سازمانهای صنفی مستقل خودشان به نیروی تشکل یافتۀ خودشان پی برده و بساط این شهبده بازی نوکران بیگانه را درهم خواهند ریخت.

همۀ سخنرانیها و نمایشهای انتخاباتی همۀ نامزدها را باید به صحنۀ اعتراض علیه کلیت این نظام تبدیل نمود.