یک کمونیست چگونه تعریف می شود؟

یک کمونیست چگونه تعریف می شود؟

در حاشیه دفاع زهره مهرجو از یک حامی فولادوند

Salehinia@aol.com

۳ ژوئن ۲۰۱۳

مقدمه:

زهره مهرجو در مقاله دومش (۱) به رفع و رجوعی عجیبتر مبتلا شده! پاسخی به بحث مشخص من در موضوع فولادوندیزم نداده، اساسا بحثی در نقد فولادوندیزم را به رسمیت نشناخته هیچ، فحاشی و اتهام زنی را از سوی تورج امیری محکوم نکرده ، بکنار، اینبار مدعی است که تورج امیری یک کمونیست مستقل و آزادیخواه است!

ایشان می فرماید:

هدف از نوشتن این مقاله کوتاه رفع ابهامی می باشد که متاسفانه از متن مقاله قبلی من برای رفیق صالحی نیا بوجود آمده است.البته فکر نمی کردم که لازم به توضیح بیشتر باشد، زیرا من در همان مقاله نیز با جای دادن عبارتی به نقل از تورج امیری، اشاره بر این امر کرده بودم که “ایشان نه به حزب کمونیست کارگری و نه به جریان فرود فولادوند وابسته نمی باشد، اما به اهداف سوسیالیستی باور دارد و خواستار تشکیل یک جامعه بدون طبقه است.”

ظاهرا زهره مهرجو “دلیلش ” بر اینکه تورج امیری یک کمونیست آزادیخواه و مستقل است ، خود تورج امیری و ادعایش می باشد!

اجازه بدهید ببینیم این متد “خودش گفته کمونیست است” ما را به کجا می کشند:

(۱)”خودش گفته کمونیست مستقل هست پس هست”!

تا قبل از عروج کمونیزم کارگری، رسم بر این بود که کمونیستها را بر اساس دوری و نزدیکیشان به “مارکسیزم لنینیزم” می سنحیدند! اونها که “روی خط” حرکت می کردند، کمونیست بودند و آنها که از “خط می زدند بیرون” می شدند “رویزیونیست”! کاری هم نداشتند به اینکه اون فرد یا جنبش واقعا کجای مبارزه طبقاتی ایستاده یا در  نبرد واقعی اجتماعی چکاره است!

کمونیزم کارگری اون متدها را به هم زد.نشان داد که کمونیزم گرایشات متضادی درش هست.طبقات مختلف درون تاریخ معینی پرچم کمونیزم را بلند کردند.کمونیزمهای طبقات مختلف و روایتهای مختلف از کمونیزم، همانطور که مارکس می گفت، کمونیزمهای خرده بورژوائی، بورژوائی و کارگری را ساخته اند.بخشی از جنبش طبقه کارگر که خوهان بدست گیری فوری قدرت سیاسی و ساختن سوسیالیزم انسانگرا و آزادیخواه و برابری طلب است، مربوط است به کمونیزم کارگری.

کمونیزم کارگری شد ریال جنبشی معین، خواستهای فرموله شده ای و تحزبی که از مبداء انقلاب ۵۷ بتدریج مرزبندیها و خط سیاسی مستقلی پیدا کرد و رسید به جائی که الان می بینیم.میانه راهست اما کاملا روشن و شفاف خودش را از سایر اشکال سنتی کمونیزم جدا کرده است.

حالا ببینیم خانم مهرجو ، چگونه تعیین می کند کی کمونیست است؟ همانطور که در متن بالا یافتید، ایشان “منبعش” خود تورج امیریست!چون تورج امیری جائی گفته کمونیست مستقل است، “پس” کمونیست مستقل آزادیخواه و برابری طلب است!این شد دفاعیه خانم مهرجو بطوری که “ابهام را برطرف کند”!

اما ببینیم تورج امیری دیگه چه گفته است:

” ” “تو سعیده صالحی نیا روانپریش و بیمار روانی بیسواد نا آگاه تر از آن هستی که بتوانی مطلبی را در نقد و بررسی زنده یاد دکتر فرود فولادوند و اندیشه های آزادیخواهانه و انسانی او بعنوان یک مسلمان توده ایی بنویسی!!”(صفحه فیسبوک)(۳)

از بخش فحاشی و اتهام زنی تورج امیری بگذریم، می بینیم تورج امیری همه این فحاشیها و اتهام زنی ها را به هدف “دفاع از زنده یاد فرود فولادوند و اندیشه های آزادیخوهانه و انسانی او” انجام داده! درست فهمیدید! این کمونیست مستقل و آزادیخواه، یعنی تورج امیری، فرود فولادوند یعنی پایه گذار انجمن ارتجاعی پادشاهی، نژاد پرست آریائی و ضد عرب را “اندیشمند آزادیخواه و انسانگرا”؟ می نامد و خانم مهرجو؟!

تا اینجا اجازه بدهید بگویم تورج امیری دچار نوع خاصی از “کمونیزم مستقل هست” که ما انواع مشابهش را در تاریخ “کمونیزم ایرانی” دیده ایم:

(۲) سابقه “کمونیزم ایرانی” بی ربط به ازادیخواهی، برابری طلبی:

شاید خانم زهره مهرجو فراموش کرده که کمونیزم ایرانی چندین نسل ، دچار کمونیستهائی بود که هم ادعای کمونیست بودن داشتند و هم طرفدار مصدق السلطنه و خمینی بودند! کمونیستهائی که رفتند توی “شورای ملی مقاومت” برای فرقه اسلامی مجاهد سینه زدند! اگر به ادعاهای خود اینها نگاه می کردی حتما اونها را هم “ازادیخواه” می نامیدی و تلاش می کردی “رفع ابهام کنی” از آدمهائی مثل سعید صالحی نیا!

خیر اون دورانها تمامست و مرزها و خطها بسیار شفاف تر است! دیگر کسی نمی آید آدمها را بر اساس ادعای خودشان “تحلیل سیاسی” بکند! می رویم سراغ محل ایستادن آدمها در نبرد طبقاتی.

(۳) کمونیزم حامی فولادوند؟صیغه جدید که زهره مهرجو فریبش را می خورد:

از دید من تلاش دوم خانم مهرجو برای دفاع از تورج امیری بسیار رقت آورتر است از تلاش اولش برای نشستن بین کمونیزم کارگری و فولادوندیزم! در مقاله اولش، ایشان مدعی بود که خط سومی اختراع کرده و به من و تورج امیری پیشنهاد کرد که بخاطر “اشتراک سیاسی” بیائیم متحد شویم و “دعواها را کنار بگذاریم” و دنبال “خط سوم” ایشان بیفتیم!

صرف نظر از اینکه تورج امیری از جهت سیاسی ، کنار فولادوند ایستاده و کوچکترین نقد کتبی به سیاست و قشریگری فولادوند به حمایت فولادوند از پروژه بازگشت فرهنگی جامعه ایران به “دوران قبل از اسلام” نداشته، این فحاشی و اتهام زنی تورج امیری حتی در معیارهای کمونیزم تا کنونی ایران هم نوبر است! لمپنیزمی که در تاریخ کمونیزم ایرانی (چه مستقل و چه سازمانی و حزبی) بی سابقه است.(۴)

معلوم نیست این اصرار خانم مهرجو برای تبرئه برخورد زشت و متد بسیار کریه تورج امیری چه ریشه ای دارد جز شکستن پرنسیب ساده ای که سنت کمونیستهای کارگریست؟ بد نبود زهره مهرجو بجای “روشن سازی” من که فولادوند را بدرستی افشا کردم و نقش مخرب و سناریو سیاهیش را نشان دادم، بیشتر می پرداخت به نقد این مدل جدید مستهجنی از “کمونیزم مستقل” که این روزها دیوار فیسبوک را به صحنه تاخت و تاز لمپنیستی آلوده کرده است!

اینها را برای خانم مهرجو ننوشتم، فکر نمی کنم ایشان صداقت پذیرش حرف حساب را داشته باشد! خواننده ها بخوانند و قضاوت کنند!

 

 

منابع بیشتر:

(۱)زهره مهرجو: “پاسخی کوتاه به سعید صالحی نیا در رابطه با مقاله اخیرم تحت عنوان: اهمیت شیوه برخوردهای ما در پیشبرد اهداف مشترک”

http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post_418.html

(۲)”معضل کدخدا منشی بین فولادوندیزم و کمونیزم کارگری! سخنی با مخاطبان زهره مهرجو” – سعید صالحی نیا:

http://www.azadi-b.com/G/2013/06/post_416.html

(۳) دیوار نه جنگ نه حمهوری اسلامی رنده باد حنبش آزادیخواهی در فیسبوک:

https://www.facebook.com/#!/groups/221952657888762/

(۴)نمونه “ادبیات تورح امیری” در دیوار فیسبوک(با غذر خواهی از خواننده گرامی)

Touradj Amiri سعیده مادر قحبه روسپی زاده روانپریش و بیمار روانی حرام لقمه توده ایی مزدور و جاکش , ۴ بار اعتراف به تسلیمت از پریروز به بعد تمام شد ! اگر خواب دیدی خیر باشد! بار ۵ هم دستان خودت را بمثابه تسلیم و غلط کردن را , برای عدم ارائه نظرم و تکثیر آن د زیر تمام گوح خوردنها و اراجیف و یاوه گوئیهایت خودت در فیسبوک و والت بنام بنده و زنده یاد دکتر فرود فولادوند و همچنین جهانشاه رشیدیان ارتقاء به پنج نمود!! تا ترا اینقدر به غلط کردن و گوح خوذردن وادار نکنم , هرگز رهایت نخواهم کرد. بایستی لخت و عور در فیسبوک فغان بزنی که گوح خوردم و غلط کردم و دیگر نه جلوی من , بلکه در مقابل هیچکس دیگر در آینده هرگز بی احترامی نمیکنی و به آنها مارک و یا اتهام نمیزنی و به تخریب شخصیت و همچنین تحریک منتقدین خود به یاوه گویی نمیپردازی و آنرا هم کتباً بایستی بنویسی و در فیسبوکت بگزاری تا رهایت کنم. در غیر اینصورت برخوردهای تندتر با ادبیات و کلام شیرین و آموزنده خود خدمت تو روسپی زاده مادر قحبه خواهم کرد. این بنده نبودم که آغازگر این جنگ و نزاع با تو جاهل بیسواد روانی خود فروخته بودم. هرگز! بلکه این تو مادر قحبه روسپی زاده یک مادر چهل پدر بوده ایی با اتهام و افترا زدن و مارک زدنهای جاهلانه ات مرا تحریک به اینگونه برخورد و با این ادبیات شایسته نمودی. تو بواقع شایستگی بیش از اینرا داشته و داری. من شلوار تو و صغرا کچل و زهره کدخدمنش و پا انداز جدید تو حرام لقمه هرزه را که نام اکانت زنانه خود میباشد را درمیآورم و لخت و عور بدون کرست و شورت و زیر تنبان در همه جا میگردانم و افشاء تان خواهم کرد , که دیگر ابلهان خردباخته هم کیش خودت هم هرگز در آینده شهامت چنین جسارتی را به هیچکس در آینده پیدا نکنند! ترحم بر پلنگ تیز دندان / ستمکاری بود بر گوسفندان!! بیشرافت توده ایی حرام لقمه عضو حزب کمونیست کارگری , طوری کوتاه و پر ملات برایت نوشتم که بتوانی از هر خط و گوشه مطالب پر بار من , بتوانی جزیی را برای انتشار و نه کامل آنرا که موجب رسوایی بیشتر تو میگردد بهتر استفاده کنی!!! بچرخ تا بچرخم!! اگر هم نچرخی من تو مادر قحبه را میچرخانم. خیالت راحت باش راه گریزی نداری. رستم دستان / تورج