۳ روز اعتراض با انسانی ترین خواستها در شهرفرانکفورت!

در این شهر تظاهراتی روی داد که قبل هر چیز باید به کلام  سخنرانان و سازماندهندگانش گوش داد تا معنای دقیق هدف این اعتراض را درک کرد. بیشتر سخنرانان  این سه روز جوانانی بودند که جامعه را،  زندگی را،  رابطه بین کشورها را، وحتی  رابطۀ بین تک تک  انسانها را به نحوی دیگر می بینند  و تحلیل می کنند. در یک کلام نسلی هم اکنون به جلوی صحنه جهان آمده اند بشدت ضد سرمایه داری، بشدت ضد ناسیونالیسم وبه شدت ضد مرز هستند، این نسل آمده اند  تا  یخ  شرایط  درد ناک جامعه بشری را ذوب کنند.  بقول خودشان آمده اند تا دنیای دیگر را سازمان بدهند. سخنانشان در فرودگاه فرانکفورت علیه دیپورت پناهجویان مرز های جهان را به لجن کشیدند و انسان بودن و انسان ماندن را فریاد زدند. در کمپ هم همینطور و هم چنین در تظاهرات هزاران نفره روز شنبه  فضای جامعه ای که این جمعیت را به اینحا آورده بود این بود که هر سخنرانیکه رادیکالتر صحبت می کرد هر سخنرانی تیز ترین نقد ها را به جامعه داشت،  مورد بیش ترین تشویق ها قرار می گرفت.

تظاهرات و اعتراضی  که ابعاد انسانیش به وسعت کره زمین، به وسعت قلب بزرگ بشریت بود. اعتراضی که در این سه روز زندگی را معنا کرد و ایده و آرمان بشریت آزادیخواه را نمایندگی نمود.   از اندیشه های آزاد انسانی دفاع کرد. به مشقات جامعه سرمایه داری که انسان را می آزارد اعتراض نمود. این تظاهرات صدای گلوی بغض کرده زنانی بود که در بسیاری از کشورهای جهان مخصوصا کشورهای اسلام زده جز انسان بحساب نمی آیند. این اعتراضات  کینه و نفرت انسانهایی  را بیان داشت که در گوشه و کنار این کره ارض نه در  آمار و ارقام بحساب می آیند و نه به عنوان انسان ارزشی برای آنان قائلند.  زمانه ای پیش روست که نظام سرمایه داری در ابعاد و سیع اجتماعی و اقتصادی شدیداٌ در بن بست  قرار گرفته و جوابی برای بشریت امروز ندارد. این لاشه گندیده  دگرتوسط هیچ دکتر و هیج متخصصی معالجه نخواهد شد. مدتهاست که بانک جهانی  از طرف راستِ  بدن این لاشه نیمه جان  گوشت بر می دارند به طرف چپ می زنند از پشت بر می دارد به سینه بقیه می زند، اما  این  بدن از بیماری لاعلا جی رنج می برد که  ازسال  ۲۰۰۸ تا کنون هر روز زخمهای کاری تری در آن دهن باز می کنند. زهر این بیماری  خشم صدها  میلیون از انسانهایی است که اساسا در متن هیچ معادلاتی در جامعه بشری نبوده اند  و بحساب نمی آیند و همیشه با آه و حسرت در حاشیه  جامعه مانده اند. این سه روز شهر فرانکفورت زبان این صدها میلیون انسان گردید که  اهداف و آرزوهای دیرینه آنها را با صدای رسا  بیان کرد و نمایندگی نمود. من به جرئت این را اعلام می دارم که فرانکفورت فقط شهر بیمه های عظیم دنیا و بانکهایی در ارقام نجومی جهان نیست. فرانکفورت سخنگوی زبان بریده صدها میلیون انسان شریفی بود  که در بسیاری از نقاط جهان  حتی مثل انسان بحساب نمی آیند. جوانان آلمانی در این شهر همراه با تعدادی  از جوانان ایتالیایی، بلژیکی، اسپانیایی، یونانی، هلندی، بشریت را در این سه روز نمایندگی کردند و شهر فرانکفورت بار دیگر انسانیت را به آغوش کشید.

جملاتی از سخنانِ سخنرانان!

اختلافات طبقاتی مداوما در حال افزایش است”  این سیستم به انتهای خود رسیده است” این اعتراضات در اروپا و این جنبشها بهم وصل هستند”  آینده در دست ما جوانان است”

رؤسای بانکها روی صندلیهای  راحت می نشینند، به سلامتی همدیگر مشروب می نوشند و برای زندگی ما تصمیم می گیرند”

مردم دیگر نمی توانند در این شرایط  کرایه خانه، پول آب و برق را بپردازند این وضعیت باید پایان بپذیرد”

باید به  پدر و مادرانی فکر کرد که دراین  نظام مجبورهستند برای اینکه زنده بمانند بچه، یا بچه هایشان را در خانه  تنها بگذارند و به سر کار بروند”

این اعتراضات تا آخر این وضعیت  ادامه دارد”  این جنگ تازه شروع شده است” ما دنیای بهتری را می سازیم” مرزهای اروپا باید برداشته شود و هر کس خواست به اروپا بیاید باید آزاد باشد” انسانها باهم فرق ندارند” در بسیاری از مناطق جهان  انسانها از گرسنگی می میرند ما چه وظیفه ای داریم”

من در نوشته دیگر مقاومت حماسی مردم در مقابل حمله پلیس به صف تظاهر کنندگان بخصوص به صف جوانان و بازداشت تعداد زیادی از مردم  همراه با متنهای کوتاه از کلام سخنرانان و پیام نماینده اتحادیه های کارگری انگلستان به این تظاهرات و همچنین سخنان نماینده ای از اسپانیا و اشاره به  تظاهرات عظیمی که از ساعت ۱۰ صبح روز شنبه شروع و تا ساعت ۱۲ شب ادامه داشت به عرض خواهم رساند و نکته های اصلی را بیان خواهم داشت. نکته بسیار جالب که در اینجا باید به آن اشاره نمود این است، قبل از رسیدن   به نقطه ای که محل پایان تظاهرات بود در این نیمه شب عذای گرم و قهوه برای این جمعیت عظیم در آنجا آماده شده بود و جوانان در دسته های چند نفره شروع به صرف غذا کردند. بعد از آن  گویی کسی دلش نمی خواهد به خانه اش بر گردد، رقص و پایکوبی جوانان  بعد از ۱۴ ساعت  در این مرکز (هاوپت بانهوف )شروع شد. بقول عامه  رزم پایان پذیرفت، بزم شروع شد.  شاد باشید .

زنده باد همبستگی انسانها، زنده باد انقلاب. محمدامین کمانگر دوشنبه ۳ یونی ۲۰۱۳

.