یازدهمین رییس‌جمهور و هراس رهبر

بسیاری از مخالفان حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بر این باورند که هر چه به زمان رأی‌گیری یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری نزدیک می‌شویم آیت‌الله علی خامنه‌ای خیالش ناراحت‌تر می‌شود؛ او از به قدرت رسیدن رییس‌جمهوری که مطیع فرمانش نباشد هراس دارد.
برخی نیز بر این عقیده‌اند که رهبر جمهوری اسلامی ایران از تکرار وقایع انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران در سال ۸۸ به شدت وحشت دارد. به همین دلیل شورای نگهبان مرجع رسیدگی و فیلترینگ صلاحیت نامزدهای ریاست‌جمهوری؛ اکبر هاشمی‌رفسنجانی و اسفندیار رحیم‌مشایی دو تن از پرحاشیه‌ترین چهره‌های سیاسی را رد صلاحیت می‌کند. البته این اتفاق پس از رد صلاحیت چهره‌های اصلاح‌طلب در بررسی صلاحیت‌های نامزدهای انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا از سوی هیئت مرکزی نظارت بر انتخابات رخ می‌دهد.
آقای هاشمی رفسنجانی با اعلام حمایت بیشتر اصلاح‌طلبان و گروهی از هواداران جنبش سبز و از سویی آقای رحیم‌مشایی کاندیدای منسوب به جریان انحرافی و مورد حمایت دولت فعلی و محمود احمدی‌نژاد رییس‌جمهوری نهم و دهم، با تصمیم شورای نگهبان رد صلاحیت می‌شوند و از رقابت‌های نامزدهای یازدهمین دوره ریاست جمهوری کنار می‌روند. برخی از صاحبنظران بر این باورند که حاکمیت فعلی جمهوری اسلامی ایران و شخص آیت‌الله علی خامنه‌ای می‌داند که هزینه رد صلاحیت این دو چهره به مراتب کم‌تر از هزینه‌های احتمالی بعدی در صورت تکرار وقایع انتخابات ۸۸ و ظهور و خیزش معترضان به نتیجه انتخابات در حرکتی موسوم به جنبش سبز است.
اگر ادعای تقلب گسترده در انتخابات ۸۸ به نفع احمدی‌نژاد را از سوی معترضان به این نتیجه و وجود جنبش سبز را نادیده بگیریم، اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد با نتایج ضعیف و عملکرد نامناسب دولت‌های نهم و دهم چه از بعد داخلی و چه خارجی، بعید به نظر می‌رسد هوادارانی همچون میرحسین موسوی و مهدی کروبی داشته باشند و هراسی جدی برای حاکمیت نخواهند داشت ولی اگر “بگم بگم” احمدی‌نژاد بلوف نباشد می‌توان انتظار داشت که این جریان برای ماندن در قدرت دست و پا بزنند و خیال آیت‌الله خامنه‌ای را بار دیگر مشوش کنند. از این‌رو رهبر ایران با کمک شورای نگهبان صلاحیت نامزدهایی را تأیید کرده که عملاً خطری جدی برای نظام نخواهند داشت؛ او تنها خواستار حضور گسترده رأی‌دهندگان در پای صندوق‌های رأی است و ادعا می‌کند که “ما نمی‌دانیم که چه کسی رییس‌جمهور خواهد شد و نمی‌دانیم که خداوند متعال دل‌های مردم را به سوی چه کسی هدایت خواهد کرد”
آیت‌الله خامنه‌ای به کاندیداها هشدار داده که در تبلیغات خود ‘به برخی افراد معاند در خارج و یا حتی در داخل’ چراغ سبز نشان ندهند. انگار تمام هم و غم رهبر ایران در نام نهادن سال ۹۲ به عنوان حماسه سیاسی همین نکته است که او به یقین دریافته که دشمنان خارجی به داخل کشور نفوذ کرده‌اند و هواداران و حامیانی نیز دارند و درصدد است که یک تنه در مقابلشان بایستد و چه فرصتی بهتر از انتخابات یازدهم! اما از مقابله و سرکوب معترضان به نتیجه انتخابات در سال ۸۸ درس گرفته و می‌داند که بعد از حوادث آن سال، پرده از اسرار و مگوهای زیادی افتاد و جایگاه رهبری به لرزه افتاد. هنوز یادمان نرفته که شعار “رأی من کو” به “خامنه‌ای حیا کن، حکومت را رها کن” انجامید و این بار عده‌ی کثیری از مردم خواستند که او دیگر نباشد.
هراس رهبر به اینجا ختم نمی‌شود؛ زمانی که احمدی‌نژاد به بهانه احقاق حق رییس‌جمهوری در مقابل دستور رهبری ایستاد هدفش تنها کسب محبوبیت برای جذب آرای مردم در انتخابات یازدهم بود. با در نظر گرفتن اهمیت این نکته و از سویی حصر خانگی آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی رهبران جنبش سبز لطمات جبران‌ناپذیری به حاکمیت و مقام ولی فقیه به عنوان رأس نظام وارد شد. او از رییس‌جمهور چه از جنس اصلاح‌طلب و چه از جنس اصولگرای تندرو و این اواخر نیز انحرافی هراس دارد. هراس از اینکه مشروعیت از دست‌رفته در وقایع پس از انتخابات ۸۸ این اطمینان را به رهبر داده است که در صورت تکرار چنین حوادثی این بار حکومت از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. این را می‌توان در اقدام شورای نگهبان نهاد زیر نظر حاکمیت در رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم‌مشایی به روشنی دید.
از طرفی آیت‌الله خامنه‌ای چپ و راست به کاندیداها هشدار داده که در تبلیغات خود “به برخی افراد معاند در خارج و یا حتی در داخل” چراغ سبز نشان ندهند و افزوده: “دشمن در تلاش است تا مردم را مأیوس و ناامید کند و متأسفانه برخی حنجره‌ها و زبان‌ها و قلم‌های بی‌تقوا هم در داخل حرف آنها را تکرار می‌کنند.” او بیشتر از آن که نگران دشمن خارجی باشد دلواپس نیروهای مخالف داخل کشور است و حماسه سیاسی را در خاموش کردن و یکدست و یکصدا کردن جریان‌ها و سلیقه‌های مختلف داخلی می‌داند. رهبر ایران به خوبی دریافته است که پس از اظهارات محمد خاتمی نماینده جریان اصلاحات مبنی بر اینکه برخی‌ها نمی‌گذارند که در صحنه مدیریت کشور باشد و از سوی دیگر گفته‌های هاشمی رفسنجانی قبل از ثبت‌نام برای انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در وزارت کشور با بیان اینکه اگر رهبر مخالف حضورش در این رقابت باشد از صحنه کنار می‌رود، تمام تقصیر را متوجه رهبر ساخته‌اند. حالا هواداران این دو چهره و جمع زیادی از مردم فکر می‌کنند که با عدم حضور این دو، قطعاً آیت‌الله خامنه‌ای نخواسته یا حداقل تمایلی نداشته که حضور داشته باشند و با این اقدام هوشمندانه تمام مسؤولیت متوجه رهبر شده است.
با نگاهی به لیست نامزدهای تأیید صلاحیت شده از سوی شورای نگهبان، برای رهبر جمهوری اسلامی ایران شفافیت یا سلامت برگزاری انتخابات چالش تلقی نخواهد شد. حتی اصلح بودن و مدیریت و کارآمدی رییس‌جمهور آینده نیز محلی از اعراب نخواهد داشت بلکه سه چیز اهمیت خاصی برای رهبر دارد؛ اول همراهی نکردن جریان‌های سیاسی داخل کشور با مخالفان و دشمنان خارجی، دوم مطیع بودن رییس‌جمهور و هماهنگی وی با رؤسای قوای مقننه و قضائیه، سوم جلوگیری از هرگونه آشوب و اعتراض خیابانی شبیه وقایع بعد از انتخابات ۸۸٫
آیت‌الله خامنه‌ای با برگزاری این دوره از انتخابات در اوج تحریم‌های جامعه‌ی جهانی، زیر ذره‌بین بودن مسأله هسته‌ای، انزوای دیپلماتیک و نابسامانی اقتصادی، با ایجاد تدابیر شدید امنیتی فضای این دوره از انتخابات را از حال و هوایی سیاسی به امنیتی تبدیل کرده است و به شدت از هر نوع اتفاق پیش‌بینی نشده‌ای هراس دارد چون می‌داند در این شرایط جرقه‌ای نیز کافی خواهد بود تا به حکومت اقتدارگرایانه‌اش خاتمه دهد. پر بیراه نیست اگر بگوییم تحریم‌های جامعه جهانی بر سر پرونده هسته‌‌ای ایران و نابسامانی‌های اقتصادی، فقر و تورم به مراتب بیشتر از هر عاملی می‌تواند بر رفتار مردم و حکومت به عنوان دو جریان رودرروی هم در تغییر معادلات حاکم بر وضعیت فعلی ایران اثرگذار باشد. البته با آشفتگی‌های موجود در کشور زمان زیادی طول نخواهد کشید که صحت و سقم این برداشت را دریابیم.