حکومت اسلامی و مضحکه انتخابات

حکومت جمهوری اسلامی یک حکومت استبدادی است آن هم از بدترین نوعش. یعنی یک استبداد دینی به تمام معنا. رژیم اسلامی از ابتدای به قدرت رسیدنش با بحران زاده شد. عدم مشروعیت و نداشتن پایگاه اجتماعی خود را، مخفی کرده و به نوعی می توان گفت که، جمهوری اسلامی یک حکومت بحران زا است که نه تنها با آرامش و صلح سر سازگاری ندارد بلکه درست در تقابل با آن است. حکومت اسلامی سعی داشته و دارد که از فاکتور انتخابات استفاده کرده و نفس برگزاری انتخابات را بهانه ای برای مشروعیت حکومت در انظار بین المللی جلوه دهد.
مسئله “انتخابات” در دهه اول عمر رژیم اسلامی به رهبری خمینی که اختلافات هنوز چندان حاد نشده بود، بعنوان امری درون حکومتی و برای تحکیم موقعیت خود، همگی سرگرم سرکوب مردم و انقلاب بودند. اگرهم اختلافی بود کافی بود که خمینی تشری به طرفین بزند تا همه ماستشان را کیسه کنند و همان طور که خمینی خود در سخنرانیش گفته بود: اگر همه مردم به یک نفر رای بدهند من صلاح بدانم می گویم نه. از آنجایی که جمهوری اسلامی، یک حکومت مافیایی نیز هست، جنگ قدرت در بین گروه های حکومتی بالا گرفت و امروز کار به جایی رسیده که رفسنجانی کسی که در تمامی جنایت ها و دزدی های بیش از سه ده گذشته از عوامل اصلی این رژیم بوده است، رد صلاحیت می شود، از نظر ما مردم این باندها و جنایتکاران و حکومتشان نه صلاحیت دارند و نه مشروعیت. این جنایت کاران از اصلاح طلبش گرفته تا اصول گرا، مدتهاست به جان هم افتاده اند و مردم هم منتظر یک فرصت هستند که مانند سال ۸۸ که خامنه ای را به گریه انداخت، این بار برای همیشه او و حکومت سراپا نکبت بارش را به زیر بکشند.
جمهوری اسلامی از روزی که زاده شده وصله ای ناجور بر تن جامعه بوده است. بجز فقر، فلاکت و جنایت چیزی با خود به ارمغان نیاورده است. آخرینش موسوی بود که می خواست جامعه را به دوران طلایی امام برگرداند. اما در این میان حال و احوال به اصطلاح اپوزیسیون ملی مذهبی و طیفهای معلوم الحال جمهوری اسلامی جالب و خنده دار است. در شرایطی که خامنه ای حتی تحمل رفسنجانی را ندارد اینها با نوشتن نامه فدایت شوم به خامنه ای خواستارآن شده اند که ایشان بیاید و با برگزاری انتخابات آزاد در جمهوری اسلامی موافقت کند!!!
حضراتی که در چند روز پس از اعلام کاندیداتوری رفسنجانی به وجد آمده و با وقاهت، بازی مصخره انتخاب بین بد و بدتر را تبلیغ می کردند، از خود بپرسند مردم به چه دلیلی باید پای صندوق رای بروند؟ واقعا به چه چیزی رای بدهند؟ مردم ایران آیا چهره ندا را در آخرین لحظه مرگش فراموش کرده اند؟ مردم کردستان اعدام فرزاد کمانگر معلم آزاده را فراموش کرده است؟ مردم زندانیان سیاسی،کارگران زندانی، … که همین امروز در زندان های مخوف رژیم جنایتکار اسلامی هستند را فراموش کرده؟ خیل عظیم جوانان تحصیل کرده بیکار، کارگران اخراجی و خانواده هایشان… و بلاخره این حضرات بیش از سه دهه فقر و فلاکت این حکومت را نمی بینند؟ چرا باید در این مضحکه شرکت کتند؟ شرم بر اپوزیسیونی که مردم را به انتخاب بین بد و بدتر تشویق می کند.
امروز روشنتر از هر زمانی برای افکار عمومی داخل وخارج، مشخص شده که رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی ماهیتا اصلاح پذیر نیست. دولت احمدی نژاد و روسای دولتهای پیش از او نیز چهره واقعی رژیم اسلامی بوده اند. اینها پس مانده های دوران خمینی هستند که با سرکوب و اعدام های گسترده مخالفان، و هزاران مورد نقض حقوق سیاسی و اجتماعی مردم، جامعه ای را به تباهی کشانیده اند. مهمتر اینکه مردم ایران مخالف کلیت این حکومت هستند. حکومتی که جامعه ای را در فقر، سرکوب، زندان و شکنجه نگه داشته است ،سخن گفتن از انتخابات در آن شوخی بیش نیست. انتخاب واقعی مردم سرنگونی کلیت نظام جمهوری اسلامی است.