“دیالوگ جهانی” کنفرانسی دیگر برای شکل دادن به یک آلترناتیو سناریو سیاهی

این بار تورنتو! روزهای جمعه و شنبه٬ دهم و یازدهم ماه مه٬ تورنتو شاهد برگزاری کنفرانس دیگری در ادامه سلسله کنفرانسهایی بود که در دوره اخیر توسط قدرتهای امپریالیستی و با شرکت جریانات دست راستی٬ اعم از ناسیونالیسم پرو غربی و برخی محافل و گرایشات رانده شده از حکومت اسلامی٬ برای ایران پس از جمهوری اسلامی تدارک دیده شده و برگزار میشود. این کنفرانس که در دانشکده روابط خارجی دانشگاه تورنتو برگزار شد در ادامه کنفرانسهایی است که تاکنون در استکهلم٬ پاریس٬ کلن٬ بروکسل و واشنگتن برگزار شده است. 

حلقه های عمومی یک پروژه سناریو سیاهی

این کنفرانسها در دوره ای آغاز شد و شتاب گرفت که ما شاهد تشدید تخاصم قدرتهای امپریالیستی از یک طرف و حکومت آدمکشان اسلامی از طرف دیگر هستیم. به عبارت دیگر همزمان با تشدید کشمکشهای این دو اردوی ارتجاعی ما شاهد تشدید تلاشهای این جریانات و برگزاری کنفرانسهای متعدد در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا هستیم. واقعیت این است که هر زمان که تحریم های اقتصادی تشدید میشود٬ هر زمان که بخش بیشتری از اقلام مورد نیاز زندگی مردم به گروگان گرفته میشود٬ هر زمان که خطر جنگ بطور بارزتری در بالای سر جامعه قرار میگیرد٬ این کنفرانسها هم با شتاب و تقلای بیشتری برگزار میشود. رابطه ای مستقیم و غیر قابل انکار میان خانه خرابی ناشی از این سیاستهای ضد انسانی و برگزاری این کنفرانسها موجود است.

بازیگران این کنفرانسها معمولا جریانات دست راستی و محافظه کار ناسیونالیست پرو غربی٬ جریانات فوق ارتجاعی ناسیونالیست قوم پرست٬ و همچنین برخی از محافل و جریانات سوخته شده ملی – اسلامی و یا رانده شدگان از حکومت آدمکشان اسلامی هستند. میگویم بازیگران٬ چرا که برگزار کنندگان بدون هر گونه وقاحتی بخشهایی از دستگاه دولتی این قدرتهای امپریالیستی هستند. در واقع در این چهارچوب این جریانات دست راستی تنها مهره های کم خاصیت یک سناریوی ارتجاعی بیش نیستند.

هدف این کنفرانسها روشن است٬ میکوشند از هم اکنون ماتریال لازم برای شکل دادن به حکومتی دست راستی و ارتجاعی و پروغربی برای فردای سرنگونی و سقوط رژیم اسلامی را فراهم و گرد آورند و سپس در زمان مقتضی بعنوان حکومت آتی ایران به جامعه حقنه کنند. همانطور زمانیکه که مسجل شد که دیگر نمیتوانند رژیم سلطنتی را حفظ کنند٬ جریان گندیده و گپ زده خمینی را از حاشیه جامعه با یک مهندسی عظیم اجتماعی در راس تحولات جامعه قرار دادند. و خمینی به یکباره “رهبر” اعتراضات مردم شد. همانطور که در دوره اخیر حکومتهای افغانستان٬ عراق٬ و لیبی را شکل دادند و در حال شکل دادن حکومت آتی سوریه هستند.

تحقق این پروژه ارتجاعی در درجه اول در گرو قدرت تحمیق افکار عمومی٬ قدرت مالی و همچنین قدرت تسلیحاتی و ماشین نظامی و آدمکشی ناتو و متحدین است. سیاست تحریم اقتصادی٬ که خود یک سلاح کشتار دسته جمعی است٬ یک رکن پایه ای و تفکیک ناپذیر پیشبرد این پروژه است. شکل دادن و آماده کردن نیروی “جانشین” حلقه ای اساسی دیگر در تحقق این نقشه است. راه رسیدن به این اهداف نیز تماما روشن است. تحریم اقتصادی٬ حمله نظامی٬ تلاش برای استقرار حکومت دست ساز. افغانستان٬ عراق٬ لیبی و اکنون لیبی نمونه های موخر این پروژه ارتجاعی هستند.

پیامدها و کارنامه چنین سناریوهایی تماما روشن است. راه پیشروی این پروژه ها با جنگ و جنایت و کشتار و تباهی زندگی و نابودی شیرازه جامعه هموار شده است. نگاهی به عراق تمام تصویر را بیان میکند. بیش از ده سال تحریم اقتصادی٬ ماهانه نزدیک به ۵۰۰۰ کشته بجای گذاشت. قربانیان چنین سیاستی در درجه اول بی دفاع ترین انسانهای آن جامعه بودند٬ کودکان و سالمندان. بیش از یک میلیون نفر در جریان حمله نظامی آمریکا و ناتو به عراق کشته شدند. شیرازه جامعه ای در هم شکسته شد و جریانات مافیایی و سناریو سیاهی و اسلامی و قوم پرست سرنوشت جامعه را در دست گرفتند. این ماحصل چنین پروژه ای در عراق است. لیبی نمونه دیگری در این راستا است. در حال حاضر نیز تلاش میکنند چنین سناریویی را برای آینده ایران تدارک ببینند.

برخی تفاوتها؟

اما کنفرانس “دیالوگ جهانی” در تورنتو تفاوتهای “ویژه ای” با سایر کنفرانسهای تاکنونی در این زمینه داشت. اگر چه اعلام شده بود که برگزار کننده این کنفرانس دانشکده روابط بین المللی دانشگاه تورنتو است. اما واقعیت این است که وزارت خارجه و وزارت دفاع کانادا برگزار کنندگان این کنفرانس بودند. این بار حتی تلاش چندانی هم نشد که چهره واقعی برگزار کنندگان این کنفرانسها پنهان شود. وزیر خارجه و وزیر دفاع این کشور سخنرانان اصلی این مراسم بودند٬ بودجه اش را هم تامین کرده بودند.

یک تفاوت دیگر حضور جریانی در این مراسم است که نام “حزب کمونیست کارگری” را با خود یدک میکشد اما در واقعیت سیاستها و تاکتیکهایش ربط چندانی با اهداف اعلام شده و شناخته شده کمونیسم کارگری منصور حکمت ندارد. این جریان توسط نهادهای جانبی خود در این کنفرانس داشت. شرکت در این مراسم بخشی از تلاش مستاصلانه این جریان برای شرکت در هر پروژه ای است که نیم نگاهی به قدرت سیاسی و شانسی در تحولات در فردای ایران دارد. حتی اگر این پروژه مبنایی برای خانه خرابی جامعه باشد! این جریانی است که در تحولات سال ۸۸ زمانیکه تصور میکردند میرحسین موسوی و شرکا جایی در تحولات آتی داشته باشند اعلام کرد که موسوی تا زمانیکه برعلیه خامنه ای مبارزه میکند٬ در کنار مردم و همراه مردم است! و سپس زمانیکه جریان ارتجاعی سبز توسط هم زادان خود در حاکمیت به شکست کشیده شد٬ کوچ کردند و به اردوی جریان سلطنت طلبان نزدیک شدند و چندین اعتراض و تظاهرات مشترک را با این جریانات ارتجاعی سازمان دادند.

این جریان اگر چه ظاهرا با موضعی بعضا “انتقادی” در این کنفرانس شرکت بود٬ اما جوهر تلاششان ارائه راه حل و مشاوره به جریانات دست راستی و قدرتهای امپریالیستی بود. در کلیت با حضورشان خود را در پیشبرد چنین پروژه ای شریک کردند. بی دلیل نیست که در اطلاعیه نهاد جانبی شان کوچکترین اشاره ای٬ حتی یک کلمه٬ به اهداف و ماهیت ارتجاعی چنین تلاشهایی نکردند. واقعیت این است که نقد پایه ایی به چنین تلاشهایی برای شکل دادن به یک آلترناتیو دست ساز و ارتجاعی ندارند. از قرار تصمیم گرفته اند در چنین پروژه هایی شریک شوند. اما شراکت با موضعی “انتقادی”. تفاوتها ماهوی نیست. جزیی و حاشیه ای اند.

شاید در پاسخ بگویند که ما حرفهای خود را زدیم٬ حتی تحریم اقتصادی را نقد کردیم. اسلام سیاسی را نقد کردیم٬ خواهان سرنگونی رژیم اسلامی شدیم. اما تمام مساله اینجاست که این موضع “انتقادی” تماما در جناح “چپ” چنین تلاشهای ارتجاعی قرار میگیرد. واقعیت این است که این جریان مجموعه ای “مطالبه” در مقابل کارگزاران این تلاشهای ارتجاعی قرار داده است. جریانی که اعلام میکند٬ تحریم اقتصادی قابل تقسیم به تحریم اقتصادی انقلابی و غیر انقلابی است٬ نمیتواند منتقد جدی و راسخ این سیاست جنایتکارانه باشد. جریانی که قبلا اعلام کرده است که “جنگ” میتواند برکاتی هم داشته باشد٬ نمیتواند یک منتقد تمام عیار سیاست میلیتاریستی و نظامی ناتو و اسرائیل باشد. سیاست کمونیسم کارگری در قبال این مسائل کاملا روشن است. ما در عین حال که با تمام قوا برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی تلاش میکنیم در همان حال هم در مقابل قلدری و زورگویی و تلاشهای این جریانات ارتجاعی برای حقنه کردن یک آلترناتیو سناریو سیاهی و ارتجاعی به جامعه می ایستیم. ایران عراق نیست. ایران عراق نخواهد شد. نه از آن رو که مختصات ژنتیکی مردم در ایران برتری٬ تمایز و یا ویژگی خاصی دارد. نه! از این رو که جامعه ایران دارای نیروهای سیاسی متفاوتی است. این نیروها سابقه و وزن متفاوتی در تحولات سیاسی جامعه دارند. کمونیسم کارگری یک نیروی قوی و تعیین کننده در تحولات آتی جامعه است. ما اجازه نخواهیم داد تا این جریانات یک سناریوی سیاه با رنگ و لعاب “دمکراسی” و “حقوق بشر” به خورد جامعه دهند.

چند نکته در حاشیه این کنفرانس

وزیر خارجه کانادا در سخنرانی خود در این کنفرانس اعلام کرده است که کانادا در کنار مردم ایران است و بدین منظور است که سیاست تحریم اقتصادی را دنبال میکنند. ایشان اعلام کرده است که میکوشند تا “کلمه آزادی” از ادبیات سیاسی جامعه ایران حذف نشود. مدعی شده اند که هدفشان سعادت و رفاه مردم ایران است. از این رو سیاست تحریم اقتصادی را دنبال میکنند. به این اظهارات باید پاسخ داد. باید ماهیت ارتجاعی و بیمارگونه این سیاستها را برملا کرد.

این اراجیف بخشی از سناریوی حقنه کردن یک آلترناتیو سناریو سیاهی به جامعه ای تشنه آزادی٬ برابری٬ و رفاه است. اینها توجیهات سیاسی نیرویی است که ماشین نظامی اش را در کنار ماشین تحریم اقتصادی اش برای حمله نظامی و جنگ حدادی میکند.

ما بارها اعلام کرده ایم که تحریم اقتصادی یک سیاست ارتجاعی و ضد انسانی است. تاریخ سیاست اعمال تحریم اقتصادی نشان داده است٬ که این سیاست تفاوت چندانی با سلاح کشتار دسته جمعی ندارد. ما اعلام کرده ایم که در عین حال که برای سرنگونی انقلابی رژیم اسلامی تلاش میکنیم٬ در همان حال مخالف قاطع تشدید تحریمهای اقتصادی هستیم. مولفه های این سیاست ما روشنند. هر سیاستی که موجب تشدید فقر و فلاکت توده های کارگر و زحمتکش است٬ یک سیاست ارتجاعی است. تحریم اقتصادی چنین سیاستی است. در شرایطی که بیش از ٧٠٪ توده های مردم زیر خط فقر زندگی میکنند. در شرایطی که هزینه زندگی مردم و قیمت اقلام مورد نیازشان با افزایش قیمت دلار در بازار تغییر میکند٬ در چنین شرایطی تشدید تحریم اقتصادی تنها و تنها موجب فقر و فلاکت گسترده تر و خانه خرابی بیشتر مردم است.

شاید برخی جریانات دست راستی و ارتجاعی ادعا کنند که تشدید تحریم اقتصادی٬ تحریم خرید نفت و بلوکه کردن معاملات بانک مرکزی باعث تضعیف قدرت مالی رژیم اسلامی خواهد شد. شاید٬ اما چنین سیاستی قبل از آنکه موجب تضعیف موقعیت اقتصادی رژیم اسلامی شود٬ موجب خانه خرابی بیشتر شرایط زندگی توده های مردم خواهد شد. توازن قوا را علیه مردم تشدید خواهد کرد. زمانی که قیمت دارو٬ قیمت کالاهای اولیه زندگی مردم افزایش می یابد٬ محرومیت و فلاکت است که در درجه اول گسترش یافته است. از این رو پرنسیپهای سیاسی و پراتیکی ما اجازه نمیدهد که حتی اگر تشدید تحریم اقتصادی موجب تضعیف قدرت مالی رژیم اسلامی شود٬ مهر تایید بر چنین سیاست ارتجاعی بگذاریم. ما برای بهبود زندگی مردم٬ برای آزادی مردم٬ برای یک جامعه خوشبخت و سعادتمند سوسیالیستی مبارزه میکنیم. راه رسیدن به چنین اهدافی از تشدید خانه خرابی مردم نمیگذرد. ما ماکیاولیست نیستیم. اهداف انسانی ما هیچ وسیله غیر انسانی  را برای رسیدن به این اهداف توجیه نمیکند. برعکس٬ اگر جریانی در راه رسیدن به اهدافش دست به سیاستها و وسایل ضد انسانی و ارتجاعی میزند٬ باید در اهدافش تردید کرد. باید تصریح کرد که اهدافش هم متناظر با سیاستش است. تماما ارتجاعی است.

بعضا میگویند که تشدید تحریم اقتصادی موجبات نارضایتی مردم را فراهم خواهد کرد و مردم دست به اعتراض خواهند زد و این اعتراضات زمینه سقوط رژیم آدمکشان اسلامی را فراهم خواهد کرد. این یک منطق ارتجاعی و ضد اجتماعی است. مردم به فلاکت کشیده شد٬ مردم مستاصل شده و به زانو در آمده نیروی ضعیف تری برای مبارزه در راه اهداف انسانی هستند. هر درجه افزایش حرمت انسانها٬ هر درجه افزایش رفاه مدنی انسانها٬ هر درجه افزایش آزادی انسانها٬ به همان درجه بر قدرت توده های کارگر و مردم در مبارزه شان می افزاید. تحریم اقتصادی یک سیاست بیمارگونه و ضد انسانی است. در این راستا جریانات راست پرچمدارند٬ برخی جریانات به ظاهر “چپ” هم در این منطق ارتجاعی شریکند. ما این جریانات بیمار را افشاء و ایزوله میکنیم.

در همین راستا باید اضافه کرد٬ ما سیاست تحریم اقتصادی “هوشمند” نداریم. ما تحریم “انقلابی” نداریم. “حزب کمونیست کارگری” سابق٬ هزار بار اشتباه میکند زمانیکه تحریم اقصادی را به انقلابی و غیر انقلابی تقسیم میکند. پرچمدار فراخوان تحریم اقتصادی در شرایط “انقلابی” میشود. این جریانات با این سیاست خود و تلاش برای ظاهر “انقلابی” دادن به آن در جناح چپ جریانات دست راستی و محافظه کار در این راستا قرار میگیرند. تحریم اقتصادی مستقل از اینکه کدام نیرو آن را فراخوان میدهد یک سیاست تماما ارتجاعی است. گوشه ای از سیاست امروزی تروریسم ناتو و متحدین اش در مقابله با رژیم اسلامی است. گوشه ای از تلاش قدرتهای امپریالیستی برای حقنه کردن و پیشبرد هژمونی میلیتاریستی خود و شکل دادن به حکومتهای مرتجع محلی دست ساز است.