آیا انتصابات از قبل مهندسی و به پایان رسیده است؟!

حسین شریعتمداری در مورد سعید جلیلی گفته است: ” او یک سوپر حزب الهی است”!
یعنی خیلی مورد اعتماد بیت رهبریه!

خود جلیلی هم که گفته: ” حوزه ریاست جمهوری عرصه شعار دادن و وعده نیست… نه خیر عرصه یک عرصه جدی است… الکی که نیست وارد این عرصه شدن”!
یعنی انتصابات فعلی برای زندگی معیشتی مردم و سفره تهیدستان زحمتکش کوچکترین ارزشی قائل نیست! خوب کی گفته ایها روی قول خمینی – اقتصاد مال خره- نیستند! بازگشت به دوران طلائی امام راحل…

ولایتی هم قبلا اعلام کرده: “ما قبلا از حصور جلیلی در ریاست جمهوری اصلا خبر نداشتیم”!

خوب روشنه که انتصاب این سوپر حزب الهی سری بوده و تا دقیقه نود از چشم همه پنهان مونده!
اینکه جلیلی هیچگونه وعده ای برای رتق و فتق امور نمی ده، به یک مفهوم این را میرسانه که او خود را کاملا در خدمت انتصاب کننده گذاشته است.

این “انتخابات” به یک مفهوم انتصاب فردی است که باید الی الخصوص سوپر حزب الهی باشد، الکی وارد این عرصه نشده باشد، وعده و شعار ندهد، برنامه برای رتق و فتق امور نداشته باشد، اقتصاد را مال خر بدونه، و کاملا مطیع و تابع باشد…

این ها مختصات و شرایط واجد شرایط بودن برای احراز مقام ریاست جمهوری این رژیم می باشد. این شرایط با اوضاع جهانی و داخلی و نیاز این رژیم ارتباط ناگسستنی دارد.
با این حال باید در نظر داشت که امثال جلیلی (به احتمال زیاد ولی نه لزوما خود او) انتخاب اصلح مورد نیاز از دید منافع طبقاتی و نظر هسته اصلی قدرت سیاسی جمهوری اسلامی است.
تو خود خوان حدیث مفصل ز این مجمل!!!
اما این فقط یک طرف معادله است!

آیا انتصابات به پایان رسیده است!

طرف مهمتر و اساسی دیگر این معادله- یعنی اکثریت زحمتکشان تهیدست- چه واکنشی نسبت به این انتصاب نشان خواهد داد؟ آیا خیال اطاعت و بردگی دارند؟!
یا خیال مبارزه و مقابله جانانه برای ادامه بقا تحت شرایطی نوین!
ساز و برگ این مبارزه چیست و چگونه تهیه می شود؟
چه کسی رهبری این مبارزات بدست می گیرد؟ آیا خودجوش است؟
اگر خودجوش باشد، فرجام این مبارزه چگونه تعیین خواهد شد؟ چه سمت و سوئی خواهد گرفت؟ چه نیروئی می تواند بر ان سوار شود؟ ایا امکان وقوع یک انقلاب اصلا وجود ندارد؟
این ها سوالات چالش برانگیزی است که در مقابل تمامی نیروهای راستین معتقد به سنت چپ انقلابی چه کمونیست و چه غیر کمونیست قرار دارد!

در ۱۵ ماه مه در مورد “انتخابات” نوشته بودم:

نباید کل پروسه انتصابات جمهوری اسلامی را به “افشاگری” شخص رفسنجانی تقلیل داد!

سایت هخای خبری و تحلیلی نشریات مجازی و فیس بوک یک سره شده عکس رفسنجانی که چه از طرف “چپ”، چه از طرف راست و اصلاح طلبانان و “چپ” مسخ شده و متوهم به اصلاحطلبان ( همانهایی که در زمان مبارزات توده ای حول نتایج انتخابات ۸۸ پیراهن سبز پوشیدند، و گفتند زیر این سبز یک پیراهن سرخ پوشیده اند!) چه در مخالفت و چه در “موافقت” با رفسنجانی انتشار می یابد!!!

فعلا همه برای اینکه از دیگران عقب نمانند، دارند روی رفسنجانی تاکید می کنند! این به یک مفهوم یعنی فراموش کردن و تقلیل کل انتصابات فرمایشی.

از هر گونه پیشداوری باید خوداری کرد. نمی توان با جدس و فرضیات این انتخابات را تحلیل نمود.

هر گونه تحلیل صحیح و علمی از درون اوضاع آبژوتیک(حقیقت عینی بیرون از ذهن ما!)، بیرون می آید.

اوضاع آبژکتیو یا حقیقت عینی، شامل تحلیل از اوضاع جهانی( بحران عمیق نظام سرمایه داری-امپریالیستی جهانی)، رشد تضادهای دول امپریالیستی و سر برون اوردن رقبای و بلوک های امپریالیستی در مقابل دولت امپریالیسم و جنگ طلب آمریکا، همچون بلوک اتحادیه اروپا، و سوروی و چین وووو؛ نقش تحریم های امپریالیسم بر اوضاع داخی ایران بط.ر عام اما بخصوص تاثیر آن بر زندگی زحمتکشان تهیدست بویژه طبقه کارگر، خطر حمله نظامی به ایرا،ن و قطب بندی طبقاتی و فقیر شدن بخشی از خرده بورژوازی و حرکتش به طرف فروش نیروی کار و سرازیر شدنش به سوی طبقه کارگر( که با خود تمامی دو دلی ها و تردیدهای، و ترس و وحشتش را از انقلاب اجتماعی رادیکال- سرنگونی فهر آمیز رژیم- را به درون صفوف غیر متشکل و ناآگاه طبقه وارد می کند)!
فراموش نکنیم که اوضاع جهانی نقش تعیین کننده ای بر اوضاع داخی ایران از جمله انتخابات دارد. تشدید تضاد جناح های مختلف نظام جمهوری اسلامی، و هر چه قطبی تر شدن جامعه، طبقات و انکشاف مبارزه طبقاتی به سوی تعیین تکلیف قطعی در نبود یک ستاد رهبری پیشرو پرولتاریا …. از جمله نکاتی است که برای یک تحلیل همه جانبه و علمی از کل پروسه این “انتخابات” ( یعنی دعوت به تایید ادامه دیکتاتوری نظام جمهوری اسلامی تحت یک رئیس جمهور جدید برای چند سال آینده، علیه زحمتکشان و بویژه طبقه کارگر!) باید به آن توجه کرد.

کشاندن اکبر هاشمی رفسنجانی به انتخابات از طرف نیروهای امنیتی طرفدار بی چون چرای رهبری مهندسی شده بود. خودشان می گویند(مشاور فرمانده کل سپاه)۱ که هاشمی دیگر قادر به تشخیص صلاح مملکت (بخوان صلاح و نیاز رژیم جمهوری اسلامی) نیست! این تشخیص هم از وظایف رهبری است!

رد صلاحیت مشایی و هاشمی یعنی گسست ولی فقیه و هسته مرکزی و اصلی رژیم جمهوری اسلامی، از این دو جناح.
یعنی گسست از دو جناح رژیم جمهوری اسلامی؛ جناح هاشمی و جناح احمدی نژاد برای ادامه بقا در شرایط چالش برانگیز و پرالتهاب جهانی بطور عموم و تقابل نظام امپریالیسم جهانی (به رهبری دولت آمریکا) با جمهوری اسلامی بطور اخص!

این انتخابات یعنی راه را برای متمرکز شدن قدرت مطلقه در دست خامنه ای بیش از گذشته هموار کردن.
این “انتخابات” به یک مفهوم یعنی نیاز هسته اصلی جمهوری اسلامی، ولی فقیه را مهندسی و تامین کردن. این در حال شدن است و در آینده ی نزدیک مختصات چنین تمرکز حاکمیت بیشتر روشن خواهد شد.

کشاندن اکبر شاه به انتخابات از طرف نیروهای امنیتی طرفدار بی چون چرای رهبری مهندسی شده بود. خودشون می گویند که هاشمی دیگه قادر به تشخیص صلاح مملکت نیست! این تشخیص هم از وظایف رهبری است!

در همین خصوص برخی از نیروها در مورد رد صلاحیت مشایی و هاشمی تز “ایجاد صف مستقل مردم” را بطور ناصحیح ارائه داده اند. بهرام رحمانی در این خصوص بیش از همه تاکید می کند. ایشان در نوشته شان در ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ (۲۱ ماه مه ۲۰۱۳) تحت عنوان “هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشائی رد صلاحیت شدند!” می گویند که در زمانیکه مردم در اعتراض به رد صلاحیت این دو به خیابان ریختند “ما”(منظورشان طبقه کارگر و پرولتاریاست) نیز باید “صف مستقل مردم”(مردم!) را بوجود آوریم! به عبارت دیگر آقای رحمانی باز با نوشتن قصه های هزار و یک شب پوپولیستی شان، استقلال و یا عدم استقلال در بوجود آوردن چنان صف “مردمی”(!) را وابسته به واکنش طرفداران مشایی و هاشمی می کند. این چنین دیدگاه و برنامه ای یعنی تحلیل مشخص از شرایط مشخص نداشتن، و دنبال شرایط و اوضاع افتادان! یعنی طبفه کارگر و زحمتکشان تهیدست را به دنبالچه بازی های دورن رژیم جمهوری اسلامی کشاندن. یعنی وارد بازهای بالائی ها شدن. این چنین سیاستی بر مبنای منافع مستقل طبقاتی کوتاه مدت و دراز مدت( بوجود آوردن جهان کمونیستی) طبقه کارگر-پرولتاریا- نیست. و این دقیقا این همان چیزی که مهندسین این انتصابات می خواهند!

برهان عظیمی
دوم خرداد ۱۳۹۲ برابر با بیست و سوم مه ۲۰۱۳

توضیح:
۱- به ویدیو زیر در لینک زیر مراجعه کنید:
مشاور فرمانده کل سپاه: “تشخیص مصلحت نظام” با رهبری است!

http://www.youtube.com/watch?v=vF1j1IZYvgw