اعتصاب سراسری یک پاسخ فوری

فقر و گرانی بیداد میکند. تصمیم دولت مبنی بر تعیین ۴٨٧ هزار تومان بعنوان حداقل دستمزد، که حتی از همان خط فقری که خود دولت اعلام کرده است، چند برابر کمتر است و گرانی روز افزون قیمت ها، نشان روشنی از وضعیت فلاکتبار نه تنها کارگران بلکه کل جامعه است. حتی در بسیاری از مراکز کارگری ماهها دستمزد کارگر را نمی پردازند و یک عرصه دائمی اعتراض کارگران مبارزه برای دستمزدهای پرداخت نشده است. در کنار همه اینها بیکارسازیهای وسیع و فروپاشی اقتصاد جامعه امرار معاش بخش عظیمی از جامعه را زیر سئوال برده و بیکاری ابعادی فاجعه بار بخود گرفته است. اما نگاهی به جنبش کارگری و نگاهی به کل جامعه نشان میدهد که کارگران و کل جامعه در برابر این وضعیت ساکت نمانده اند و جنبش اعتراضی کارگری یک عرصه دائمی اعتراض علیه رژیم اسلامی و تعرضاتش است. به اخبار و گزارشات منعکس شده در خود سایت های دولتی نگاه کنیم. روزی نیست که در این شهر و آن شهر شاهد وقوع این اعتراضات در کارخانجات مختلف و در شهرهای مختلف نباشیم. از جمله اگر به مبارزات کارگران در همین یک ماه اخیر نگاهی بیندازیم ما شاهد این هستیم که هزاران کارگر در کارخانجات مختلفی از جمله ذوب مس خاتون آباد با ٢۴٠٠ کارگر، صدرای بوشهر با هزار کارگر، نیشکر هفت تپه با ٢۵٠٠ و همچنین کارخانه قند و شهرداری اهواز، نساجی سیمین نو اصفهان، پالایشگاه آبادان، ذوب آهن زاگرس قروه، کارگران ساختمانی در تهران، مخابرات روستایی، کارکنان منابع طبیعی استان کهگیلویه، فارسیت دورود، متقاضیان مسکن مهر در زنجان، نورد لوله صفا در ساوه، کاشی رویال در یزد، کاشی گیلانا، بازنشستگان تامین اجتماعی در تهران، بازنشستگان ذوب آهن در اصفهان و دهها مرکز دیگر در شهرهای مختلف کانونهای داغ و اعتراض در برابر تعرضات هر روزه رژیم اسلامی به زندگی و معیشتشان از جمله اعتراض به تعویق پرداخت دستمزدها، بیکارسازیها، و سطح نازل دستمزدها بوده است.
بویژه امروز یک موضوع مهم اعتراضات کارگران، اعتراض به تصمیم دولت مبنی بر تعیین حداقل دستمزدها به میزان ۴٨٧ هزار تومان درماه، یعنی اعتراض به دستمزد چندین بار زیر خط فقر اعلام شده از سوی دولت است. این اعتراضات دامنه اش هر روز گسترده تر میشود. از جمله یکسال است که سی هزار کارگر با طومار اعتراضی خود و با خواست افزایش دستمزدها پرچم اعتراض علیه فقر و فلاکت و سطح نازل دستمزدها را بدست گرفته اند و اول مه روز جهانی کارگر در تهران نیز نمایندگان همین حرکت اعتراضی در مقابل مجلس اسلامی جمع شدند و خواستهایشان را فریاد زدند. در همین راستا می بینیم که جمع هایی از کارگران شرکت واحد و بازنشستگان تهران تجمعات اعتراضی بر پا کرده اند، تشکلهای مختلف کارگری بیانیه اعتراضی داده اند و فعالین و رهبران کارگری طی اطلاعیه هایی به این تصمیم دولت اعتراض کرده و خواهان افزایش فوری دستمزدهایشان شدند. برای مثال یک محور قطعنامه های اول مه امسال، خواست افزایش فوری دستمزدها و اعتراض علیه فقر و فلاکت و دستمزدهای زیر خط فقر بود.
در تمامی این بیانیه ها کارگران بر پایی تجمعات اعتراضی را حق خود دانسته و اعلام کرده اند که به زندگی زیر خط فقر تن نخواهند داد. برای نمونه علی نجاتی از رهبران کارگران نیشکر هفت تپه طی گفتگویی با سایت اتحاد بدرست اشاره اش بر این است که دیگر مبارزات پراکنده کارگران پاسخگو نیست، تنها راه اعتصاب سراسری کارگران است. حرف او در این گفتگو اینست که کارگر با دستمزد زیر ٣ میلیون تومان نمی تواند زندگی کند. چون نخواهند توانست هزینه تحصیل، معالجه، خوراک، پوشاک، و مسکن خود را تامین و پس اندازی هم برای تنگناهای آینده زندگی خودشان داشته باشند. تازه همین مقدار نیز در شرایطی میتواند موثر باشد که جلوی غول تورم و گرانی سد شود. او برنیاز کارگران بر داشتن تشکل سراسری خود بعنوان نیازی کلیدی تاکید میگذارد. قبلا نیز اتحادیه آزاد کارگران ایران طی بیانیه ای در رابطه با میزان حداقل دستمزد اعلام شده از سوی دولت، اعلام داشت که افزایش حداقل مزد کارگران نیازمند یک حرکت و اعتراض سراسری است. میخواهم بگویم که اعتصاب سراسری امروز دارد به گفتمان کارگران در ایران تبدیل میشود و نفس طرح این موضوع مهم است.
بطور واقعی نیز راهی دیگر جز اعتراضی قدرتمند و سراسری در مقابل کارگران وجود ندارد. قدرت کارگران در اعتصابات سراسری آنان است.
همه مواردی که بر شمردم به روشنی نشانه هایی از زمینه های آماده برای اعتراضات سراسری کارگری حول خواستهای سراسری آنان و حال و هوای امروز جنبش کارگری است.
نکته مهم اینجاست که فضای اعتراضی در میان کارگران را باید در دل شرایط سیاسی امروز جامعه دید. بویژه صف رژیم اسلامی امروز بیش از هر وقت در هم ریخته است. حسابی جنگشان بالا گرفته است و نمایشی که بعنوان انتخابات به راه انداخته اند، به کابوسی برای همه شان تبدیل شده است. به این معنا، امروز بهترین فرصت است که کارگران و کل مردم با خواستها و مطالباتشان جلو بیایند تا به طور مثال نه تنها با سوت و کور گذاشتن نمایش انتخاباتیشان، بلکه با مبارزاتشان کل بساط جانیان اسلامی را جمع کنند.
در چنین شرایطی رهبران کارگری و تشکلهایشان نقش مهمی دارند. در چنین شرایطی حضور متحد و قدرتمند رهبران کارگری و تشکلهایشان برای کل جامعه امید بخش است. در چنین شرایطی رهبران کارگری نقش مهمی در شکل دادن به اعتصابات سراسری و به میدان آوردن توده عظیم کارگران با اتکا به مجامع عمومی و اجتماعاتشان دارند. امروز چنین وظایفی و چنین انتظاری در مقابل این کارگران قرار دارد. همین امروز بسیاری از اعتراضات کارگری ای که در شهرهای مختلف در جریان است را میتوان با اتکا به اجتماعات کارگری و مجامع عمومی کارگران، متحد کرد. میتوان آنها را زیر چتر خواستهایی سراسری گرد آورد. با شرکت وسیع خانواده های کارگری میتوان این کانون های داغ مبارازت در شهرهای مختلف را به مرکز ثقلی برای به حرکت در آوردن کل یک شهر تبدیل کرد.
در دل چنین حرکت و اعتراض گسترده ایست که سازمانیابی سراسری کارگران نیز شکل عملی بخود میگیرد و بطور واقعی دغدغه علی نجاتی و نیاز به تشکل سراسری کارگری نیز پاسخ میگیرد.
خلاصه کلامم اینست که در شرایط سیاسی امروز رفتن بسوی اعتصابات سراسری کارگری هم ممکن و هم پاسخ است. به تدارکش برویم و صفوفمان را متحد کنیم.